eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
10.2هزار ویدیو
840 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح یعنی تو بخندی و دلم باز شود... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 ۲۶ آبان ۱۳۵۹ - سالروز آزادسازی سوسنگرد 🎞 موشن گرافی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📆 ۲۶ آبان ۱۳۵۹ - سالروز آزادسازی سوسنگرد 🎞 موشن گرافی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا ht
📆ا ‎‌ 26 آبان ماه‎ - سالروز شکست محاصره سوسنگرد تصرف خوزستان، از اهداف عمده حملۀ صدام به ایران بود. او مرحله به مرحله پیش آمد تا رسید به سوسنگرد که با مقاومت سرسختانه مردم و جوانان روبرو شد. دشمن تا روستای در 5 کیلومتری سوسنگرد پیش آمد و با کشتار وسیع، توانست شهر را به محاصره درآورد. 310 رزمندة سپاه و بسیج در برابر ارتش تا دندان مسلح عراق مقاومت کرده و نگذاشتند شهر سقوط کند. قرار بر این شد که 2 تیپ ارتش به کمک نیروها بیاید. شهید ،مسئول عملیات سپاه خوزستان در گزارشی می‌نویسد: به دستور بنی‌صدر رئیس جمهور از حرکت تیپ 2 جلوگیری شد که آشکارا به معنای سقوط سوسنگرد بود. لذا تلفنی با آقای خامنه‌ای تماس گرفته و وخامت اوضاع را شرح دادم. در اینجا آیت‌الله خامنه‌ای نامه‌ای به فرمانده وقت لشکر92 زرهی اهواز می‌‌نویسد که در ذیل آن، وزیر دفاع وقت، دکتر ، نیز مطالبی به آن اضافه می‌کند. نوشته بود؛ مسیر جنگ را عوض کرد. و ارتش عراق که آماده می شد تا با فتح سوسنگرد به گام بعدی خود یعنی تصرف کامل استان خوزستان بپردازد، در این منطقه زمینگیر شد و خوزستان از خطر سقوط نجات یافت. ┄──┄──┄──ا ➖ متن نامۀ آیت‌الله خامنه‌ای: شب دوشنبه ۲۶ /۸ /۵۹ ساعت ۱:۱۰ سرکار سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز با سلام؛ شنیدم تیمسار ظهیرنژاد به شما تلفن کرده‌اند که تیپ۲ فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. منظورشان امر آقای رئیس جمهور است. من این عدول از تصمیم عصر را قابل توجیه نمی‌دانم. این بمعنای تعطیل یا به ناکامی کشاندن عملیات فردا است. استعداد دشمن چنان است که آن دو گروهان پیاده یارای کار درستی در برابر آن ندارند و اگر تیپ وارد عمل نشود در حقیقت، تک انجام نگرفته است. صبح اگر برای تصمیم نهایی بخواهیم منتظر آمدن تیمسار ظهیرنژاد بمانیم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم همه نابود خواهند شد و شهر کاملاً سقوط خواهد کرد. خلاصه اینکه به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روالی که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود در غیر این صورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی است که از این تصمیم عُدول کرده است. ──ا سیدعلی خامنه‌ای ┄──┄──┄──ا با پیگیری‌های به عمل آمده، حلقۀ محاصره شکسته شد و دشمن با به‌جا گذاشتن تعدادی کشته و زخمی و دادن 45 اسیر پا به فرار گذاشت ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📆ا 26 آبان‌ماه‎ 💠ماجرای شکست محاصره ───┄──ا 🖊متن‌نامۀ هشدارآمیز آیت‌الله‌خامنه‌ای بفرمانده لشکر ۹۲ زرهی‌اهواز 🌷 شهید نیزدر ذیل آن مطالبی افزوده‌است 📡 کانال "دفاع مقدس" ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆ا 26 آبان‌ماه‎ 💠 ماجرای شکست محاصره 🎞 شهید از محاصره می‌گوید 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊 ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ویژه سالروز فتح سوسنگرد - ۲۶ آبان ۱۳۵۹ 🎥| روایت کمتردیده شده رهبر انقلاب از آزادسازی سوسنگرد 📡 کانال "دفاع مقدس" ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞👆 شهید چمران از می گوید ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ۲۶ آبانماه ۱۳۵۹ -- سالروز آزادسازی سوسنگرد از چنگال متجاوزین عراقی دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥مجیده نگراوی شیرزن عرب دشت آزادگان در عملیات شکست حصر آزاد سازی سوسنگرد در ۲۶ آبان سال ۵۹ توانست ۶ سرباز و افسر دشمن را خلع سلاح و به اسارت در آورد و در طول عملیات و به روایت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی) این بانوی عرب اقدامات مهمی را در راستای کمک به رزمندگان و نیروهای جنگ های نامنظم به فرماندهی شهید چمران به انجام رساند... مقام معظم رهبری در سفر اسفند ۱۳۷۵ خود به استان خوزستان، از "مجیده" به دلیل رشادت‌هایش تقدیر کرد و درباره او گفت: «مردم عرب خوزستان افتخار مرزداری میهن اسلامی را دارنده و مادران عرب همراه با شیر خود محبت اهل بیت و اطاعت از ولایت را به فرزندانشان می‌آموزند»... این مجیده بانوی شجاع و دلیر و رزمنده خستگی ناپذیر ۸ سال دفاع مقدس ، وفاداری به آرمان‌های بلند شهدای انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت و به نمادی از مادران غیور ایرانی تبدیل شد... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
28.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💦 📽 فیلم / آب رسانی به رزمندگان اسلام و خطوط پدافندی در جبهه ها قسمت اول دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
29.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💦 📽 فیلم / آب رسانی به رزمندگان اسلام و خطوط پدافندی در جبهه ها قسمت دوم دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📆ا 26 آبان ماه‎ - 💠 دیدار فارغ‌التحصیلان دانشکده افسری ارتش با امام خمینی در حسینیه جماران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دفاع مقدس
یک فنجان کتاب☕📖 برشی از کتاب من میترا نیستم روایت زندگی شهید زینب کمایی روایت اول: کبری طالب‌نژاد(
یک فنجان کتاب☕📖 برشی از کتاب من میترا نیستم روایت زندگی شهید زینب کمایی روایت اول: کبری طالب‌نژاد(مادر شهید) قسمت چهل و ششم: آن روز کارگرهای ساختمان جنازه زینب را در سَبَخی* که بعدها در آنجا مرکز پست شاهین شهر را ساختند پیدا کردند. مهران گفت: مامان شهرام صبح توی تاکسی از دو تا مسافر شنیده بود که امروز جنازه یه دختر نوجوون رو توی زمین خاکی پیدا کردن وقتی شهرام به خونه اومد و خبر رو داد، من مطمئن شدم که اون دختر، زینبه اما نمی خواستم تا خبر قطعی نشده به تو بگم. انتظار تمام شد؛ انتظار کشنده ای که سه روز تمام به جانمان افتاده بود. باید میرفتم و دخترم را میدیدم. جنازه زینب را به سردخانه پزشکی قانونی بردند ما باید برای شناسایی به آنجا میرفتیم سوار ماشین شدیم و همه با هم به پزشکی قانونی رفتیم. مهران و باباش لحظه ای آرام نمیشدند چشمهای مهران کاسه خون شده بود، من یخ کرده بودم و هیچ چیز نمیگفتم گریه هم نمیکردم مهران که نگران من بود من را بغل کرد و گفت:‌ مامان گریه کن خودت رو رها کن اما من هیچ نمی‌گفتم، آنقدر در دنیای خودم با زینب حرف زدم که نفهمیدم کی به سردخانه رسیدیم دخترم آنجا بود؛ با همان لباس قدیمی‌اش، با روسری سورمه ای و چادر مشکی اش منافقین او را با چادرش شهید کرده بودند با چادر چهار گره دور گردنش بسته بودند. کنار زینب نشستم و صورت لاغر و استخوانی اش را بوسیدم. چشمهای بسته اش را یکی یکی بوسیدم، لبهایش را بوسیدم، سرم را روی سینه‌اش گذاشتم، قلبش نمیزد بدنش سرد سرد بود. دستهایش را گرفتم و فشار دادم، بدنش سفت شده بود روسری اش هنوز به سرش بود. چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود پوشاندم، دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را ببیند. زینبم روی کشوی سردخانه آرام خوابیده بود، سرم را روی سینه اش گذاشتم و بلند گفتم: «بِأَيِ ذَنبٍ قُتِلَت.»** جعفر دستهای زینب را در دستش گرفت و ناخن‌های کبودش را بوسید، زیر ناخن‌هایش همه سیاه شده بود دو دکتر آنجا ایستاده بودند از یکی از دکترها که سن و سالش بیشتر بود پرسیدم دخترم خیلی زجر کشیده؟ او جواب داد: به خاطر جثه ضعیفش، با همون گره اول خفه شده و به شهادت رسیده مطمئن باشید که به جز خفگی همون لحظات اول هیچ بلایی سر دختر شما نیومده. دکتر جوانتر ادامه داد: دختر شما سه شب پیش یعنی اولین شب مفقود شدنش به شهادت رسیده. منافقین زینب را با چادرش خفه کرده بودند که عملاً نفرت خودشان را از دخترهای باحجاب نشان بدهند. چند نفر از آگاهی و سپاه آنجا بودند آنها از ما خواستند که به خانه برگردیم و جنازه زینب برای انجام تحقیقات و تکمیل پرونده در پزشکی قانونی بماند. رئیس آگاهی به جعفر گفت: باید صبور باشید. ممكنه تحقیقات چند روز طول بکشه و تا اون زمان باید منتظر بمونید، به سختی از زینبم جدا شدم. دخترم در آن سردخانه سرد و بی روح ماند و ما به خانه برگشتیم. * زمین بایر و بیابان مانند **به کدامین گناه کشته شده است. سوره تکویر، آیه ۹ ادامه دارد... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
یک فنجان کتاب☕📖 برشی از کتاب من میترا نیستم روایت زندگی شهید زینب کمایی روایت اول: کبری طالب‌نژاد(مادر شهید) قسمت چهل و هفتم: وقتی به خانه رسیدیم در خانه باز بود و دوستان و همسایگان خانه بودند. صدای صوت قرآن تا کوچه شنیده می شد، مادرم وسط اتاق نشسته بود و شیون میکرد. زنها دورش حلقه زده بودند. شهلا و شهرام خودشان را توی بغل من انداختند آنها را آرام کردم و گفتم زینب به آرزوش رسید. زینب دختر این دنیا نبود. دنیا براش کوچیک بود خودش گفت خانه ام را ساختم، باید بروم. شهلا و شهرام با ناباوری به من نگاه میکردند. مادرم نگران بود؛ نگران از اینکه شاید من شوکه یا افسرده و دیوانه شدم، اما من سالم بودم و سعی میکردم به خواست دخترم عمل کنم. خانه را مرتب کردم و وسایل اضافی را جمع کردم میخواستم مراسم سنگینی برای زینب بگیرم. جعفر نمی توانست من را درک کند، اما چیزی هم نمی‌گفت. از مهران خواستم هر طور شده خبر شهادت زینب را به مهری و مینا و مهرداد برساند. پیدا کردن مهرداد سخت بود مهران به بیمارستان شرکت نفت آبادان تلفن کرد و از دوستان مهری و مینا که آبادان بودند خواست تا به شوش بروند و بچه ها را پیدا کنند و خبر شهادت زینب را به آنها بدهند. دلم میخواست همه بچه ها در تشییع جنازه و خاک سپاری خواهرشان باشند. آقای حسینی در نماز جماعت شهادت زینب را اعلام کرد و گفت: «زینب» دختر چهارده ساله دانش آموز به خاطر عشقش به امام و انقلاب مظلومانه به دست منافقین به شهادت رسید. بعد از این سخنرانی، منافقین تلفنی و حتی با نامه آقای حسینی را تهدید کردند. چندین پلاکارد شهادت از طرف سپاه و بسیج و بنیاد شهید و جامعه زنان و آموزش و پرورش آوردند و به دیوارهای خانه زدند. هر روز تعدادی از شهدای فتح المبین را به اصفهان میفرستادند، آقای حسینی از ما خواست که کمی صبر کنیم و زینب را با شهدای فتح المبین به خاک بسپاریم. من از خدا میخواستم که دخترم بین شهدای جبهه و روی دستهای مردم تشییع شود. در آن چند روز که منتظر آمدن بچه ها و اجازه خاک سپاری زینب بودیم، چندین خانواده شهید که عزیزانشان به دست منافقین شهید شده بودند برای دیدن ما آمدند؛ مثل خانواده پیرمرد بقالی که جرمش حمایت از جبهه بود و عکس امام را در دکانش زده بود. دیدن این خانواده ها موجب تسکين دل جعفر بود وقتی میدید که فقط ما قربانی جنایتهای منافقین نبودیم و کسانی هستند که درد ما را بفهمند، آرام میشد. عکس و وصیت نامه زینب را چاپ کردیم و به کسانی که به دیدن ما می آمدند میدادیم، شهرام و شهلا از مردم پذیرایی می کردند همکلاسی های زینب و دوستانش هر روز به خانه ما می‌آمدند. زینب بین بچه های مدرسه و معلم هایش محبوبیت داشت. رفتنش دل همه را سوزاند. بعد از تماس مهران با بیمارستان شرکت نفت آبادان بین دخترها غوغایی شده بود خیلی از دوستهای مینا و مهری زینب را میشناختند و به مهران قول دادند که بچه ها را پیدا کنند و به اصفهان بفرستند. کار دنیا همیشه برعکس است؛ ما از شاهین شهر اصفهان که کیلومترها از جبهه دور بود به مهری و مینا که در منطقه عملیاتی و مرکز خطر بودند، خبر شهادت خواهرشان را دادیم مهری و مینا همراه چند تا از دوستانشان به شوش رفته بودند و در عملیات فتح المبین امدادگری میکردند. بچه ها بعداً تعریف کردند که خبر شهادت زینب در شاهین شهر همه کسانی را که در بیمارستان بودند تکان داده؛ زینب از همه آنها جلو افتاده بود. ادامه دارد... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما فکرِ نام و ....عاشقان رفتند ... بخیر ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ - سالروز شهادت سردار پرافتخار سپاه اسلام، شهید مهدی زین الدین فرمانده لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) 🌴 خاطره ای از امداد غیبی در عملیات 🎙👆شهید زین الدین،: ما نصرت الهی را مشاهده کردیم ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ - سالروز شهادت سردار پرافتخار سپاه اسلام، شهید مهدی زین الدین 🎥 فیلم کمتر دیده شده از سخنرانی شهید مهدی زین الدین شهادت🕊‌چه زیبا گلچین میکنی خوبان عالم را 🌷و من مبهوت هر شهیدم که چه زیبا می رود تا عرش اعلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها 👆اینجا، بیت شهداست🌷🌷 ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی شهید مهدی زین الدین در جمع نیروهای لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع) 🌿 جلسه توجیهی در آستانه عملیات والفجر ۴ در منطقه عمومی مریوان--بانه / پاییز ۶۲ سردار سپاه توحید، بر اساس آموزه های قرآن کریم، رمز نزول الهی را صبر و استقامت رزمندگان می داند و می گوید: 🌱 خداوند زمانی شما را پیروز می کند؛ که صبر، پاسداری و از خود گذشتگی را در صحنه های نبرد به منصه ظهور درآورید، آنگاه می بینید که رحمت و نصرت خدا بر شما فرو می ریزد... و 👆👆 🌴 درس توحید در میدان نبرد و جهاد با کفار کلام و لسان صدق شهید زین الدین چنان در دل و جان نیروها تأثیر می گذارد که خود را هیچ دانسته و همه چیز را از جانب خداوند می دانند ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | سخنان گرم و امیدبخش خطاب به رزمندگان 🌼🍀🌸من یقین دارم امام زمان(عج) در بین شماست و به شهدای شما افتخار می‌کند ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🌷 ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ - سالروز شهادت سردار پرافتخار سپاه اسلام، شهید مهدی زین الدین فرمانده لشگر 17 علی بن ابی طالب (ع) ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🌷شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر۱۷علی‌بن‌ابیطالب (؏): در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته می‌شود که منتظر باشد؛ منتظرِ شهادت » ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | محسن رضایی، (فرمانده سپاه در دوران جنگ( از شهید مهدی زین الدین می گوید: 🔹او کسی بود که طلسم جنگ در روز را شکست! 🌴 ➕ سخنان شهید زین الدین ------------------------------------------- ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🔹نحوه شهادت برادران زین الدین و معرفی قاتل و عاقبت قاتل ✨سردار شهید «مهدی زین الدین» فرمانده لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) در دوران دفاع مقدس، روز ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ در حالی که به همراه برادرش مجید، مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ٢ لشکر ۱۷ ، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در پیچ دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت می رسند. ✨تیم ضد انقلاب که باعث شهادت این دو برادر فرمانده شده بود، از گروه تروریستی خبات بود . گروهک خبات بر عکس دیگر گروه های مسلح در اون زمان ؛ تفکرات تند مذهبی داشت که اگر بخواهیم مقایسه کنیم ساختاری شبیه داعش امروزی رو پیاده کرده بود. این تیم تروریستی روز جلوتر به خودرو دو نفر از مسئولان عملیات تیپ احمد بن موسی (ع) که برای شناسایی رفته بودند در نزدیکی همین نقطه کمین زده بودند که آنها نیز به شدت زخمی شده ولی توانسته بودند از معرکه جان سالم به در ببرند. ✨قاتل این دو برادر شهید اینطور روایت میکنه که ؛ دقیقا زمانی که می‌خواستیم از پیچ دارساوین رد بشویم ، یک خودروی سپاه رو دیدیم که در مقابل ما ظاهر شد و ما به سمت اون شلیک کردیم. مجید در لحظه اول به شهادت می رسد ولی مهدی از خودرو پیاده میشود تا تیراندازی کند که با توجه به حجم آتیش این عزیز هم در کنار برادر شهیدش، آسمانی میشود. ✨سر تیم ترور کننده این دو برادر شخصی بود به نام عبدالله اهل شهرستان بانه که بعد از اینکه متوجه می شود که فرمانده لشگر ایرانی رو شهید کرده به داخل عراق برمیگردد. ✨نحوه دستگیری عبدالله هم جالب و عجیب هست ؛ یک تیم ویژه از قرارگاه رمضان سپاه پاسداران در عراق بعد از اتمام ماموریت شون در هنگام برگشت در داخل خاک عراق و نزدیک مرز ایران، یک دسته مردم رو میبینن که در بینشان یک پیشمرگ حضور داره ( اون زمان هر گروهک کردی ، لباس خاص با رنگ خاص رو به عنوان لباس سازمانی استفاده می کردند) ✨عزیزان در تیم ویژه قرارگاه رمضان، اول فکر می کنند که این شخص در بین مردم از نیروهای مزدور عراقی در لباس کردی گروهک خبات هست و از ریسک دستگیری و گیر افتادن دو دل می شوند برای دستگیری این شخص ، در این حین یکی از بچه های تیم ویژه استخاره می کند و استخاره برای دستگیری این شخص خوب می آید و اون شخص کسی نبوده جز عبدالله قاتل سرداران شهیدان مهدی و مجید زین الدین. ✨البته بهانه دستگیری بدین صورت بوده که این تیم ویژه که بیش از حد مسلط به زبان کردی و عربی بودند ؛ در بین جمعیت ادعا می کنند که از سازمان اطلاعات عراق هستند و این شخص ( عبدالله ) مزدور نیروهای ایرانی در لباس کردی هست و باید برای توضیحات بیشتر به استخبارات عراق برده شود. ✨ عبدالله که فکر میکرده در دست نیروهای عراقی هست ، برای اینکه از رشادت هایش برای نیروهای استخبارات عراق در به شهادت رساندن پاسداران بگوید با حالتی طلبکارانه میگوید که چطور من مزدور ایرانی هستم و ۳ روز قبل فرمانده لشگر سپاه ایران رو کشته ام و الان هم برای اینکه دستگیر نشوم به عراق برگشته ام. ✨بچه های تیم ویژه که متوجه میشوند منظور ایشان فرمانده لشگر ایرانی هست عبدالله را با دقت و سرعت به ایران می آورند. ✨ عبدالله در ایران تحویل حفاظت سپاه ایران میشود و این ملعون به سزای اعمالش میرسد. 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊 ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷 ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۶۳ - سالروز شهادت مهدی زین الدین، فرمانده لشکر علی بن ابی طالب (ع) 📷 تصویر فوق ساعاتی پس از شهادت جانسوز مهدی زین الدین فرمانده دلاور لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع) در سردشت گرفته شده است. 🔰 در ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۶۳ سردار شهید مهدی زین الدین به همراه برادرش شهید در حال برگشت از کرمانشاه (باختران) به سوی مقر لشکر ۱۷ [در آن مقطع لشکر ۱۷ در حال تدارکات برای عملیاتی در غرب بود] حوالی غروب در جاده - مورد تهاجم و کمین گروهک‌های ضدانقلاب قرار گرفت و بعد از مقاومتی عاشورایی و طولانی با بدنی مجروح و زخمی به مقام والای شهادت رسیدند. 🔸ضدانقلاب قصد داشت پس از به شهادت رساندن زین الدین، سر او را بریده و به غنیمت ببرد اما با مقاومت وی که تا حوالی صبح ادامه داشت، دشمن ناکام ‌ماند. نیروهای خودی به محض اطلاع در منطقه درگیری حاضر شده و پیکر غرقه به خون شهیدزین الدین و برادرش را به سردشت انتقال دادند. ------------------------------------------- ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊