🏴✨سلام حضرت #عشق
#امام_زمان_مهربانم
خدا مرا ز غم عشق تو جدا نکند
مرا جدا ز غم عشق تو خدا نکند
گرانبهاست غم عشق یوسف زهرا
خدا به هر دل نا قابلی عطا نکند
چه می شود به گدا وعده وصال دهی
اگر چه وعده خوبان گهی وفا نکند
دعا برای فرج، خود ز ما طلب کردی
چرا حبیب به محبوب خود دعا نکند؟
منم گدای تو و دست من به دامانت
کریم رد ز در خانه اش، گدا نکند
⚫️ @Dehghan_amiri20 ⚫️
✨🕊
#حدیث_روز
🕊✨امام کاظم علیه السلام:
بازیگوشی پسر در دوران کودکی پسندیده است،برای اینکه دربزرگسالی بردبارشود.
⚫️ @Dehghan_amiri20 ⚫️
❤️🍃بـیـا
تـا بـرایـت بـگـویـم
چـه انـدازه تـنـهـائـیِ مـن
بـزرگ اسـت...
ذکر روز سهشنبه
یٰا أَرْحَمَ الْرّٰحِمینْ؛ ای رحم کنندهی رحم کنندگان.
۱۰۰ مرتبه
#بهوقتِ_دلتنگی
#روزتون_حسینی
💌🍃•| @dehghan_amiri20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودک یمنی: خدا از نیروهای امریکایی و هر کشور دیگری قویتر است👇
◽️خطاب به بنسلمان و دیگر زورگویان : وقتی دریا با توست، جوّ با توست، خشکی با توست، نفت با توست، پول با توست، مزدوران با تو هستند، آمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و اتحاد کشورهای عربی با تو هستند اما پیروز نمیشوی، یقین بدان که #خدا با تو نیست.
💠دسته گل شاه
سال ۱۳۴۵ در کرمانشاه در خدمت نامجوی بودیم.
یک شب بعد از گشت و گذار در محله های محروم شهر، از من پرسید:«برای مرخصی سالیانه کجا می روی؟» گفتم: «معلوم است، به زادگاهم که آب و هوای خنکی دارد می روم، که صله رحمی هم کرده باشد.»
ایشان ادامه داد: «من اوایل سال به منطقه خاش، بم و زاهدان رفتم.» گفتم:«سید! جا قحط بود. همه مردم به کنار دریا می روند، اما شما که بچه دریا هستی، برای سیاحت زاهدان و بم را انتخاب کردی؟»
نامجوی در جواب گفت: «من توصیه می کنم که تو هم بروی و این گونه جاها را ببینی. اصلا می دانی چیه؟ تا نروی و از نزدیک این مردم را نبینی و با آنها درد دل نکنی، نمی فهمی که شاه چه گلی به سر این ملت زده است»
#شهیدموسےنامجوی
#ظرافتهاےفکرےاخلاقےشهدا
⚫️ @Dehghan_amiri20 ⚫️
🌸✨کلام نیکان.....
#چقدر_ازبحث_گفتگوهای_بیفایده
#ضررمیکنیم
برای #نماز به مسجد رفتم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است و هاله ای از نور دور سر اوست.
پیش خود گفتم بروم با او مأنوس شوم و ببینم که چه خصوصیتی دارد که در نماز چنین حالتی برای او پدیدار است.
پس از نماز با او همراه شدم، نزدیک در مسجد، او با خادم بگو مگویی پیدا کرد و بعد دیدم آن هاله نور از دور سرش محو شد.
#تصمیم_بگیرکه_بحث_گفتگو_الکی_را
#کناربگزاری
#شیخ_رجبعلی_خیاط