8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴 #سردار_دلہا 🪴
✨ #شہید_جمہور ✨
تا شقایق هست گفتی زندگی باید کنی
بی تو در دنیا تمام باورم را باد برد ....
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
🌧 #هر_روز_با_قرآن 🌧
ختم قرآن براے تعجیل در ظہور بہ نیابت از:
شہید محمدرضا دهقان امیرے
صفحہ : 154
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🦋 #رمان_محمد_مہدے 🦋 قسمت 65 🔰مامان جون یه نگاه همراه با لبخندی به بابا زد و گفت ، ما از خانم معلم خ
🦋 #رمان_محمد_مہدے 🦋
قسمت 66
👌 البته جایزه شما هم محفوظه و امروز با مادرت میریم بیرون و برات یه جایزه خوشگل می خریم، با انتخاب خودت!
🔰 سریع پریدم بغل بابا و مامان و بوسشون کردم ، ازشون تشکر کردم ، واقعا خوشحال شدم ، عالی بود
❇️ گفتم پس از این به بعد شما و خانم معلم هم مراقب ساسان هستید ، درسته؟
💠 مامان : ما و خانم معلم و خودت ، و مادر ساسان، اون هم قراره هم خودش روی اعتقادات خودش کار کنه و هم ساسان رو کمک کنه
❇️ از ته دل خندیدم و خوشحال شدم ، اما... اما...
یک مرتبه یاد سعید افتادم، گفتم ایکاش میشد برای اون هم کاری کرد
🌀 مامان : ناراحت نباش پسرم، بعد اون قضیه دائی منصور و دعوایی که با زندائی کرد ، بابا باهاش صحبت کرد، الحمدلله کمی بهتر شده و قراره هم دیگه به زندائی سخت گیری بیخود نکنه، و هم به دختردائی اجازه تحصیل دانشگاه بده
قرار شد زیر نظر بابا ، مطالعه هم بکنه و اطلاعات خودش رو بالاتر ببره
پس خیالت از سعید هم راحت!!!
✅ دوباره کنترل خودم رو از دست دادم و رفتم بابا و مامان رو بوسیدم و ازشون تشکر کردم
🔰 شب که داشتم می خوابیدم، از چند جهت خوشحال بودم
یکی اینکه بالاخره برای کمک به ساسان ، هم خانواده خودم، هم خانم معلم و هم مادر ساسان ، پای کار اومدن و قطعا میشه بهتر کمکش کرد
یکی اینکه سعید هم بالاخره از دست سخت گیری های پدرش خلاص شد و بهتر میتونه درس بخونه
یکی هم اینکه امروز یک هدیه خوب و قشنگ پدر و مادرم برام خریدن ، هدیه ای که خودم انتخابش کرده بودم
👈 کتابی که خیلی دوست داشتم بخونمش و داشته باشم
👈👈 کتاب قصههای چهارده معصوم ، تالیف یوسف درودگر 👉👉
👌 با این کتاب خوب، تونستم نکات خوب و قشنگی رو به صورت داستانی از اهل بیت (ع) یاد بگیرم
خدااااااااااااااااا جون ، ممنونتم.
✍️ احسان عبادی
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 #امام_رضا_جانم 🌿
ما دل به غم تو بسته داریم اِی دوست
درد تو به جان خسته داریم اِی دوست
گفتی که به دل شکستگان نزدیکی
ما نیز دلی شکسته داریم اِی دوست
چهارشنبه های امام رضایی🌿
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
🌼 #نعم_الرفیق 🌼
چنان زندگی کن
که کسانی که تو را می شناسند
و خدا را نمی شناسند
بواسطه آشنایی با تو ،
با خدا آشنا شوند.
شهدا از دست نمیروند به دست می آیند
شهید سجاد محمدی
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👀 #پہلوے 👀
❌️اگر دیدید کسی گفت : کاش برمیگشتیم به قبل انقلاب این ویدیو بزنید تو صورتش و بهش بگید این تهران واقعیه نه اونیکه پهلوی پرستان از بالا شهر تهران بهتون نشون میدن !
👈🏻وضعیت مردم تهران پیش از انقلاب به روایت یک مستند اسرائیلی
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
🌸 #رهبرانه 🌸
۴۵ سال از انقلاب گذشت،خیلی ها رنگ عوض کردند،ولی توهمچنان همان خامنه ای سال ۵۳ مسجد امام حسن مشهدهستی.
دشمنت تو راخوب شناخت که از همان سالها،عُمّالش درب تک تک دکان های بازار را زدندبه امیدتنها ماندنت،این روزهاهم رسانه هایشان را برای تخریبت به خط کرده اند.
اما آنکه را خدا عزیز کرده که تواند خوار کند.
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
🌧 #هر_روز_با_قرآن 🌧
ختم قرآن براے تعجیل در ظہور بہ نیابت از:
شہید محمدرضا دهقان امیرے
صفحہ : 155
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🦋 #رمان_محمد_مہدے 🦋 قسمت 66 👌 البته جایزه شما هم محفوظه و امروز با مادرت میریم بیرون و برات یه جای
🦋 #رمان_محمد_مہدے 🦋
قسمت 67
💠 روز چهاردهم ماه عظیم شعبان بود ، شور و شوق عجیبی تو چهره همه مردم بود ،
هر کسی در هر لباسی و در هر شغل و با هر عقیده و ظاهری که داشت ، در حال خوشحالی بود و سعی میکرد یه گوشه از برپایی مراسمات و ایستگاه های صلواتی برای جشن نیمه شعبان رو بگیره و کمک کنه و کاری برای امام زمانش کرده باشه
✳️ یه پیرزنی با تمام خستگی و پیری و ضعف بدنی ، خودش رو به یکی از بچه ها که دستش بی سیم بود و به نظر می رسید مسئول یکی از ایستگاه های صلواتی هست رسوند و یه کتری خیلی کوچیک که دستش بود رو به اون آقا داد و بهش گفت پسرم
تو خونه یه ذره زعفران و شکر داشتم ، با همون شربت درست کردم ، میشه بین مردم پخشش کنید؟
شرمنده امام زمانم هستم، بیشتر از این نداشتم تو خونه ، یه زن تنها هستم
دیگه گریه اجازه نداد بقیه حرفش رو بزنه...
🌀 اون آقا با لبخند نشست تا هم قد اون پیر زن بشه،
با مهربونی تمام کتری رو از دستش گرفت
دست پیرزن که روی اون دستکش بود رو بوسید و تشکر کرد و گفت حتما همین الان جلوی چشم شما شربت رو می ریزیم توی لیوان ها و به مردم میدیم تا خیالتون راحت بشه
🔰 برق تو چشم های این پیرزن مهربون دیده میشد ، با دستهای لرزان خودش برای عاقبت بخیری این جوانها که پای کار امام زمان (عج) بودن دعا کرد و خوشحال از اینکه تونسته بود در حد وسع خودش کاری برای امام زمان (عج) انجام بده راهی منزل شد
💠 محمد مهدی و ساسان که هم دوران ابتدایی و متوسطه اول (راهنمایی) رو با هم تو یه مدرسه بودن ، با هماهنگی خانواده هاشون تو یه مدرسه متوسطه دوم (دبیرستان) هم ثبت نام کردن تا با هم باشن
تو این مدت کلی با هم دوست شده بودن و از همه چیز هم باخبر بودن
محمد مهدی تا میتونست تو این مدت از نظر دینی به ساسان کمک کرد و الان دیگه ساسان برای خودش یه پسر مودب با خدا و نماز خون شده بود
هروقت مسجد حاج آقا عسکری که کنار خونه محمد مهدی بود ، مراسم داشتند ، خودش رو می رسوند به اون مسجد و تو کارها کمک می کرد و پای منبر حاج اقا می نشست
ار بس حاج اقا بیان شیرینی داشت و تو همه صحبت هاش از امام زمان (عج) می گفت ، ساسان هم عاشقش شده بود و تو جلساتش شرکت می کرد
امشب بی قرار بود ،
چون حاج اقا بهش گفته بود حتما بیا تا هم تو مراسم شرکت کنی و هم اینکه سخنرانی مهمی درباره امام زمان (عج) دارم که به درد خودت و محمد مهدی میخوره
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵 #زیارت_مجازی 🎵
زیارت از راه دور♥
زیارت قبول♥
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 #حسین_جانم 💔
مهمان کربلا شده بانوی بی نشان
ای روضه خوان بیا و کمی از عطَش بخوان
شب های جمعه رو ب حرم کن فقط بگو
از آب هم مضایقه کردند کوفیان …
شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم💔
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀♥❀•••✾•••••┈