🍁#پیشنهادمطالعه
💠✨مسافر ملکوت
دانش آموز برتر دبیرستان امام خمینی 👈{{خرم آباد}}👉 بود. با رتبه ۱۱۳ در دانشگاه قبول شد. به خاطر علاقه به امام رضاع دانشگاه رضوی مشهد را انتخاب کرد.
علی عباس حسین پور در خانواده انقلاب بزرگ شده بود. خانواده آنها دو شهید و چهار جانباز تقدیم کردند.
علی عباس در مشهد هم دانشگاه میرفت و هم حوزه. در هر دو مورد ممتاز بود.
در جبهه نیز در واحد اطلاعات فعالیت میکرد.
شب عملیات والفجر۸ گفت: دلم خیلی برای امام رضاع تنگ شده. یکسال هر روز توفیق داشتم که به زیارت آقا بروم. اما حالا...
دوست دارم بعد از عملیات به زیارت آقایم بروم.
در حین عملیات ترکش به گردنش خورد. آنقدر یازهراس گفت تا به شهادت رسید.
پیکرش به ظاهر به صورت اشتباهی به مشهد رفت
بعد از طواف طولانی در حرم، راهی زادگاهش گردید.
مزار او در یاسوج، زیارتگاه عاشقان گردیده.
برگرفته از کتاب {{مسافر ملکوت}}
زندگینامه
🕊#شهیدعلےعباس_حسین_پور🥀
اثر گروه شهید ابراهیم هادی
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
🍁#پیشنهادمطالعه
💠✨سید پابرهنه
شخصیت عجیبی داشت. در خانواده سادات و مذهبی بزرگ شد اما مسیر اجدادش را طی نکرد.
دنبال رفقای آنچنانی بود هرچه دیگران نصیحتش کردند عمل نکرد.
دنبال تفریح و ... بود تا اینکه با پیکر خونین برادرش مواجه شد.
سیدحمید از همان دوران انقلاب مسیر خودش را عوض کرد. با شروع جنگ همراه با کمکهای مردم راهی جبهه ها شد.
سیدحمید را هیچگاه با کفش نمی دیدند. معروف شد به سید پابرهنه
میگفت تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است.
مسئول اطلاعات شد. شجاعت او زبانزد رزمندگان بود. دوستان قدیم خودش را نیز به جبهه کشاند.
در عملیات خیبر، حاج همت ترک موتور او نشست تا به سمت دیگر جزیره بروند.
گلوله توپ در مقابل آنها به زمین خورد.
سیدحمید میرافضلی عاشق حضرت زهراسلام الله بود. روز شهادت حضرت نیز همراه با حاج همت آسمانی شد.
📕برگرفته از کتاب پابرهنه در وادی مقدس {{خاطرات شهیدسیدحمیدمیرافضلی}}
زندگینامه
🕊#شهیدسیدحمیدمیرافضلی🥀
اثر گروه شهید ابراهیم هادی
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
#پیشنهادمطالعه
✨🍃يک شب منزل يکی ازدوستان
باهم خوابيده بوديم.صبح #اذان رو که دادند بيدار شديم، نمازصبح رو خونديم. سيد مقيد بود هر روز مقداری قرآن بخونه. قرآنش رو هم خوند و خوابيديم. تازه گرم خواب بوديم که يک دفعه صدايی شنيدم! از خواب پريدم و ديدم سيد دو دستی محکم به سرش ميزنه. گفتم سيد چته چيکار مي کنی!؟
گفت بدبخت شدم نمازصبحمون قضا شد!! شرمنده حضرت زهرا (سلام الله علیها) شديم.
گفتم سيدجان ما که نمازمون روخونديم تازه مگه يادت رفته، بعد از نماز #قرآن هم خوندی!! تا من اين حرف رو زدم آرامش به چشمانش برگشت.
گفتم حالا که خيالت راحت شد بگير بخواب، بذارماهم بخوابیم بعدها در جایی خواندم که مقام معظم رهبری فرمودند: اين #حديث تنم را لرزاند که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر يک #نماز صبح از کسی قضا شود؛ کل دنيا طلا شود ودر راه خدا بدهد جبران آن نماز قضا نخواهد شد. بعدها راز نگرانی سيد ازقضا شدن نمازش رو فهميدم. سيد يک روز حرف خيلی عجيبی به من زد که هنوز هم باورش برای ما مشکله. به من گفت: ۱۵ ساله که نماز صبح من قضا نشده!!من تو ذهنم حساب کردم ديدم سيد زمان شهادت۲۹ساله بود!! يعنی دقيقًا هيچ نماز صبح قضايی #نداشت. بی اختیار ياد جمله حاج حسين يکتا افتادم: ميگفت خيليها ميپرسند چکار کنيم #شهيد بشيم يا دست کم مقام شهدا رو داشته باشيم. حاج حسين يه کد خيلی خوب به ما داد وفرمودند: شهدا اول #مراقبت از دلهاشون کردند ومدافع #قلب شدند، بعد مدافع #حرم شدند. در روايتی میفرمايد:
القَلْبُ حَرَمُ اللهِ
فَلا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غيَرَ الله.
قلب شما حرم #خداوند است، در اين حرم الهی غير خدا را راه ندهيد. مدافعان حرم، اول از حرم خدا خيلی خوب دفاع کردند که بهشون #لياقت دفاع از حرم #حضرت زينب سلام الله علیها رو دادند...
📚زندگینامه
🕊#شهیدسیدمیلادمصطفوے🥀
💫#گروه_شهید_ابراهیم_هادی🌸
💦#فاصله_ای_که_باشهداداریم ☂
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
🍁#پیشنهادمطالعه
💠✨بی قرار
💠✨رفته بود برای کشتی قهرمانی. رتبه سوم ۶۲ کیلو کشتی آزاد را کسب کرد. اما با ابراهیم هادی رفیق شد.
دیگر قهرمانی برای او تعریف دیگری پیدا کرد.
پله پله بالا رفت تا در دفاع مقدس جانشین لشکر سیدالشهدا شد.
🔷 بسیار به حضرت زهرا سلام الله علیها ارادت داشت. میگفت: در عملیات رمضان در داخل کانال جلو میرفتم که یک گلوله توپ جلوی من منفجر شد. سر و صورت من پر از ترکش شد.
هیچ چیزی حس نکردم. فقط دیدم که یک بانوی مجلله بالای سرم آمد!
ایشان کمک کرد و مرا به سمت نیروهای خودی انتقال داد و...
حاج جعفر جنگروی در عملیات رمضان و در جریان انفجار گلوله توپ به شهادت رسید.
پیکر او را داخل هواپیما گذاشتند. در آنجا بود که اتفاق عجیبی افتاد.
🌷 او زنده شد! وقتی به هوش آمد ابراهیم بالای سرش بود.
حاج جعفر جنگروی در عملیات والفجر۸ آسمانی شد.
📕برگرفته از کتاب بی قرار {{خاطرات شهیدحاج جعفرجنگرودی}}
زندگینامه
🕊#شهیدحاج_جعفرجنگرودے🥀
اثر گروه شهید ابراهیم هادی
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🍁#پیشنهادمطالعه
💦✨قسمتےازکتاب
مرا به مرکز ساواک مشهد بردند دریک زیر زمین جا دادند، به من اطلاع دادند که تبعیدگاهم «ایرانشهر» است.پس از آن به طرف زاهدان و بعد ایرانشهر حرکت کردیم.پس از آن که به این شهر رسیدیم در مقر پلیس از من تعهد گرفتن که شهر را ترک نکنم و هر روز برای امضا به مرکز پلیس بروم. یکه و تنها از آنجا بیرون رفتم و سراغ مسجدی را گرفتم. مرا به مسجد«آل رسول» راهنمایی کردند.نشانی یکی از مومنین به اسم آقای رئوفی را داشتم و دنبالش میگشتم.پس از آشنایی و پیدا کردن آقای رئوفی سه چهار روز در خانه او ماندم و سپس من و آقای حجتی به خانه دیگر رفتیم.
نخستین کسی که از جوانان ایرانشهر که با او آشنا شدم ، جوانی بود به نام «آتش دست» دانش آموز دبیرستانی بود ۱۶ سال داشت و پدرش از کسبه خرده پا بود.از طریق او با جوانان همفکرش آشنا شدم.تلاش کردم دایره فعالیتم را به بیرون از شهر گسترش بدهم،چون در شهر چنین کاری مجاز نبود.از سوی مردم «بزمان» زمینه فراهم شد.لذا به آنجا رفتیم سفرمان هفتگی بود در آنجا نماز جماعت می خوانیدیم و سخنرانی میکردیم ،تا اینکه مقامات محلی حساس شدن لذا برنامه رفتن به بزمان را قطع کردیم.
#هرروزباخاطرات_مقام_معظم_رهبرے
#ایام_الله_دهه_مبارک_فجر
#چهل_دومین_سال
💟🍃|• @Dehghan_amiri20