eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
2.9هزار ویدیو
96 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🔹️فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز. با یک طلبه ساده ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید ، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد ، دوباره در همان بچگی می میرد! دوباره فرزند میدهد دوباره…!! این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته در حدی که یکی یکی ، اسباب خانه را میفروشید حتی رختخواب.. 🔸همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر میبرد علامه درباره ایشان گفته بودن ” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم” صبر حیرت انگیز.. 🔹️ نوشتن المیزان علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند علامه در جایی فرموده بودن “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین علیهم السلام را میشنیدم!” 🔸همیشه به جایگاه او حسرت میخورم! با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده ، یا وقتی برای علامه چایی میریخته ، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است؟ میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود. کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت. 🔹️کلاس اخلاق ، کلاس اخلاص ، کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی ، کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟ کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟ کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه؟ کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم؟ کلاس… ⚠️همه ی این ها چند واحد میشود؟ چقدر واحد پاس نکرده دارم! 💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🌿🌺دوست دارم مثل تو باشم.... هیچ وقت در کارهایش از #عدالت و حرف حق دور نمی شد.مثلا یکی از همسایه های
🌺🌿دوست دارم مثل تو باشم... 💠 به ما هر دو نفر یک کنسرو داد، به اسرا هر کدام یکی! روزهای اول چهار اسیر گرفتیم. در یکی از خانه‌های ابتدای شهر مستقر بودیم. آن سوی حیاط یک اتاق با درب آهنی وجود داشت. رفقا پیشنهاد دادند که اسرا را به آن‌جا منتقل کنیم تا بعدا به پادگان ابوذر تحویل‌شان دهیم. اما ابراهیم قبول نکرد و گفت: این‌ها مهمان ما هستند. دستان اسرا را باز کرد و آورد داخل اتاق. سفره‌ی ناهار پهن شد. با تقسیم‌بندی ابراهیم، خودمان هر دو نفر یک کنسرو خوردیم اما به اسرای عراقی هرکدام یک کنسرو داد! دو روز بعد ابراهیم چهار دست لباس زیر تهیه کرد و گفت: حمام را روشن کن تا اسرا به حمام بروند و تمیز شوند. عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت. همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار آمد. اسرای عراقی گریه می‌کردند و نمی‌رفتند. مرتب هم اسم ابراهیم رو صدا می‌کردند. با بیسیم تماس گرفتم و ابراهیم برگشت. اسرای عراقی یکی یکی با او روبوسی و خداحافظی کردند. آن‌ها التماس می‌کردند که پیش ابراهیم بمانند ولی قانون چنین اجازه‌ای نمی‌داد. 💦☂ 🍃 🍂 💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🍂کلام شهید🍃 خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیت پیدا کند خود را مي‌بازد خود را گم مي‌کند، پس قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید. ☘🌷✨ 💟🍃|• @Dehghan_amiri20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊ای که روشن شود از هر صبح جهان روشنایِ دل من حضرت 🌹
🌹🍃السلام وعلیک یا حضرت 🌹🍃 نه راز ، نیاز هم به عشق تو خوش است نه سوز که ساز هم به عشق تو خوش است اللّهمّ کن لولیّک به قنوت یعنی که نماز هم به عشق تو خوش است 🌱🌷اَلّلهُمَّـ_عَجِّل_‌لِوَلیِّڪَ_الفَرَج 💟|• @dehghan_amiri20
🌸🍃ختم جمعی قرآن کریم😍به نیابت از جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج الله📖🤲 ✨جزء بیست‌وهشتم ✨صفحه: ۵۵۷ ✨سوره: تغابن 📚🍃|• @dehghan_amiri20
🌸🌿 📜☀️ 🌸🌿امام رضا رعلیه السلام)فرمودند: نماز عطیه واحسانی است از طرف خداوند برای بنده،که از رحمت وعنایت بخشیده است ✨📚بحارالانوار،ج۴ص۲۴۶ 💟🍃|• @Dehghan_amiri20
💠سَر کلاس درس مردانگی‌شان🌹 باید فهمید🍃 که چطور می‌شود✨ سختی‌های راه خدا را🦋 از هر رفاهی شیرین‌تر دانست..!🌺 🕊مــردان بی ادعا🌷 💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🌾🌼اخلاق ناب فرماندهی ابتدا که به جبهه رفته بودم، یک روز درصف غذا ایستاده بودیم تا به غذاخوری برویم و غذا بخوریم، یک نفر از نیروهایی که توی صف بود به من گفت: آن فردی که جلوی شما است و دارد غذا میگیرد، فرمانده پایگاه، ساجدی است، من خنده ام گرفت، گفتم :مگر برای آنها توی اتاقشان غذا نمی‌برند؟ گفت: اگر کسی بخواهد از آشپزخانه برای ایشان حتی نان خشک و پنیر ببرد تا توی اتاقش غذا بخورد، ناراحت می‌شود، ✨🕊💦 🌱🌷 💟🍃|• @Dehghan_amiri20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های نادر استاد اخلاق آیت الله مرتضی تهرانی در مورد امام خامنه ای (مدظله العالی) ... @dehghan_amiri20