eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
3هزار ویدیو
97 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺کلام شهید.... برای این ڪه خدا لطفش، رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشود، باید اخلاص داشته باشیم. 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
با سلام دوستان مطلب زیر یه کم طولانیه قبلش عذر خواهی می کنم اما داستانش جالب 🙏🙏🙏
🌸🍃برگی از فضایل امیرالمومنین به ذرّه گر نظر کند بوتراب به آ سمان رود وکار آ فتاب کند يكى از طلبه‌هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود. روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى‌دارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل‌هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌ايد، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در خواب مى‌بيند كه آن حضرت به او مى‌فرمايد: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى‌خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكان به خانه فلان كس مراجعه كنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى‌شود و عرضه مى دارد: زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى‌بيند كه مى‌فرمايد: سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى‌توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى‌توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : به آسمان رود و كار آفتاب كند پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى‌رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى‌كنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گيرد، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى‌كنند . وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زن ، چون در را باز مى‌كنند مى‌بيند شخصى از پله‌هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود مى‌گويد : به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت‌هايش را صدا مى‌زند و مى‌گويد: اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى‌گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى‌شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى كه كنار دستش بود، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پيش خود گفت: وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى‌دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى‌بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد: شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) شعرى بگويم، يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ايران مراجعه كردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد، نصف دارايى‌ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت: من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت: مصراع دوم از من نيست، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه سجده شكر كرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند *** به آسمان رود و كار آفتاب كند 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
چو نام دوست مکررّنمی شودهرگز هزارباراگر یا کنم تکرار ایام فرا رسیدن ولایت وامامت حضرت مولی الموحدین یعسوب الدین اسدالله الغالب امیر المومنین امام علی علیه السلام پیشاپیش برشما دوستداران اهل بیت علیهم السلام وپیروان شهدا مبارک وتهنیت باد
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
💠تنهاترس شایسته؛ ترس از کسی که دوستمان دارد ترس از دشمن انسان راازدشمنی هایش مصون نمی کند وبه انسان
💠نباید انگیزه فعالیت های ما ترس باشد نباید انگیزه فعالیت های ما «ترس» باشد،ماننداینکه از ترس فقرکارکنیم وازترس آ بروبا دیگران خوش رو باشیم. ترس ممکن است به سرعت مارا انگیزه مند کند ولی در دراز مدت خلاقیت ونشاط انسان را از آ دم می گیرد. ما باید مطمئن باشیم رزق وآ بروراخدا می دهدوتنها به خاطر تقرب به خدا کارکنیم. از: درباره 🌹 @Dehghan_amiri20🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
💦🌸💦 🌸💦 💦 بین اونی که خوابه واونی که خودش رو میزنه بخواب رفقا،داداشا،شهدا زنده اند خیلی راحت اون وقتی که به عکسشون خیره شدید وحس میکنید نگاهی به چشمهاتون خیره شده حضورشون رو درک کنید.. چه خوبه بشناسیمشون مثلشون بشیم عاشق چیزی بشیم که عاشقشون کرده دعاشون کنیم کاربراشون انجام بدیم زیارتشون بریم به یک شهید اکتفا نکنیم... دنیا بی معرفت زیاد داره... اون موقع که اثرشونو توزندگیت دیدی... وضو بگیر وبخون بِسْمِ الله الْرَّحْمن الْرَّحیم وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ پست اینستا گرامی 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
✨💠✨💠 🌸گل نغم شادی ازمنادی آمد 🍃ازسوی مدینه بانگ شادی آمد 🌸باآمدن طنین بال جبرئیل 🍃عطر نفس امام هادی آمد میلادسراسر نوروپرازخیروبرکت امام هادی علیه السلام مبارک 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
خم ابروی تو‌ را دیدم و رفتم به سجود... صید را زنده گرفتن هنر صیاد است ... ! 🌹 @dehghan_amiri20 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا