eitaa logo
دهڪده ‌مثبت
2.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
یه دهڪده مثبت، تا توے اون یه زندگی آروم‌ و بدور از افڪار منفی رو تجربه ڪنی♥️ پیشنهادات وارسالی‌هاے زیباتون رو اینجا می‌خونم🌱 @Goolnarjes313 https://harfeto.timefriend.net/16851976543119 لطفامعرفی‌مون کن @Dehkade_mosbat
مشاهده در ایتا
دانلود
محبوبا! اهل ظاهر به هلال ماه شوّال براى علم به حلول عيد فطر و پايان ماه صيام مى نگرند، و اهل دل و عاشقانت به ديده ديگر، و مى گويند: هلال ماه را با جمال حضرت دوست بايد ديد و نتيجه اعمال ماه صيام بايد مشاهده ملكوت مظاهر باشد. 📚برگرفته از شرح غزلیات حافظ، تالیف حضرت آیة الله سعادت پرور (ره)🌱 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
✍کلاس زبان 🍃انگار چیزی مثل پُتک به سرش کوبیده شد. سرش را میان دو دستش گرفت. حرکات جلف و زننده سارا و مهسا سرش را به ‌درد آورد. 🎋کلاس زبان تمام شد. همهمه‌ای کلاس را فرا گرفت. دستانش را روی دسته صندلی گذاشت. پیشانی‌اش را روی آن‌ها گذاشت. 🌸بی‌توجه به "عارفه عارفه ‌" گفتن سارا، چشمان مشکی‌اش را بست. دستی به روی شانه‌اش نشست و تکانش داد. صدای پُر از ناز و کرشمه سارا، حالش را بهم زد. هنوز سعید و محسن کلاس را ترک نکرده‌ بودند و با پوزخند به حرکات سارا نگاه می‌کردند. 🍂چشم غُره‌ای به او رفت. سارا با چشمانی گشاد نگاهش کرد: «چته! چرا این شکلی نگاه می‌کنی؟! » ☘سعید و محسن کوله‌هایشان را برداشتند. وقتی از کنار سارا رد شدند، سعید به او تنه‌ای‌ زد و محسن تیکه‌ای پراند. ⚡️چین روی پیشانی عارفه بیشتر شد: «همینو می‌خواستی؟! چند تا چشم دریده دنبالت بیفتن! حواست هست اینجا کلاسه نه سالن مُد! » 🍃سارا قهقهه‌ای مستانه زد و با تمسخر گفت: « بروبابا! کی بود چند وقت پیش التماس می‌کرد منو تو جمع خودتون راه بدین. از لارج بودنتون خوشم میاد.» 🍁دستان عارفه یخ کرد. توی چشمان قهوه‌ای سارا زُل زد و با صدای لرزانی گفت: «درسته. اما تو دیگه شورشو دراُوردی! » 💥صورت سفید سارا سرخ شد. با صدای خشنی که دیگر خبری از عشوه‌گری نداشت به عارفه خیره شد: «خوبی بهت نیومده. لیاقتت همون کلاغ سیاه و اُمل کلاس، زهراست. » 🔹مهسا شوک‌زده به دعوای سارا و عارفه نگاه کرد که دستش را کشید و به طرف در کلاس برد. در کلاس را محکم بهم کوبید. 🔘ضربان قلب عارفه تند زد. دلش شکست. قطره اشکی از گوشه چشمان دُرُشتش، به روی پَر شالش چکید. نگاه مهربان و نگران مادر جلوی چشمانش نشست. صدایی از درونش با او حرف زد: «عارفه تو لیاقتت بیش از ایناست. مادرت رو ببین! تو عاشق وقار و متانت مادرتی. تو از جنس اینا نیستی. » 🍃کتاب زبان را داخل کوله خاکستری‌اش گذاشت. فکر و خیال، کلاف سردرگمی شد که در سرش رژه می‌رفت. 🌾دستگیره در را به طرف پایین کشید‌. چشمش به تابلوی روی دیوار افتاد. تابلو همیشه آنجا بود. همیشه نگاه عارفه به آن می‌افتاد ولی این بار حال او شبیه همیشه نبود. لب‌هایش تکان خورد: 🌸حالِ‌دل، باتوگفتنم، هوس‌است خبـرِدل، شنفـتنـم، هـوس‌است اےصبـا، امشبـم مـدد فـرما.. ڪہ‌سحرگه، شکفتنم، هوس‌است "حافظ‌شیرازے" 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹امام‌ باقر علیه السلام فرمودند: 🔸چون روز اول شوال فرا می رسد منادیی ندا می کند: ای مومنان در این صبحگاه بشتابید برای جوائزتان که به پاداش عبادت رمضان می دهند. 📚 من لا یحضره الفقیه ج ۱ ص ۵۱۱ 🌺 فرار رسیدن عید سعید فطر عید بندگی بر همه منتظران مبارک باد. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلاَمُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ الْمَحْمُودِ ❤️سلام امیر دو جهان طُفیل هستی تو جنّ و انس و حور و ملک سپهر و مه و کوه و دشت و هامون است. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ☘🌸☘🌸☘🌸☘ 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 عجل الله فرجه عجل الله فرجه
هدایت شده از مسار
💡کلید امتحان 🔖فردا امتحان مهمی داشت، هر طور شده بود باید در آزمون قبول می شد. خیلی برای این امتحان وقت گذاشته بود، چندین بار درس هایش را مرور کرده بود؛ ولی نگرانی تمام وجودش را فرا گرفته بود. نیاز به آرامش داشت. کلید آرامش را گم کرده بود. 📱گوشی تلفنش را برداشت شماره مریم دوستش را گرفت، کلی از استرس و هیجان امتحان فردایش گفت. می خواست هر طور شده خودش را آرام کند .گوشی را که قطع کرد هنوز ته دلش عجیب بی قرار بود. 📿چشمش به جانمازش روی طاقچه افتاد، وضو گرفت و سر سجاده اش دو رکعت نماز خواند و بعد دست هایش را برای خواندن دعا بالا برد تازه ته دلش قرص شد. 👀نگاهی به عمق درونت کن ببین فطرتت دستت را گرفته و به کجا می‌کشاند، چشم‌هایت را باز کن می‌بینی که دلت آرام شده است. ✨"أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مى‌گيرد." 📖سوره‌رعد، آیه۲۸. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ عید فطرم بخدا گوشه لبخند شماست... 💚 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ فِي آناءِ لَيْلِكَ وَأَطْرافِ نَهارِكَ ❤️سلام همسفر خوبی‌ها سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد ورنه تا کعبه‌ی وصل تو نباشد راهی آقاجان! در قفس خودخواهی‌ها، تن پروری‌ها، دنیادوستی، هواپرستی، خودپرستی، گناهان و سرگرمی‌های بیهوده گرفتارم. همین می‌شود که از تو دورم. همین می‌شود که به فراموشی یادت دچارم. همین می‌شود سبب بر تأخیر ظهورت. مولاجان! یا کریم ‌مِن اولاد الکرام... کافی‌ست نگاه حیدریت برای زیرورو کردن وجودم . کافی‌ست دعا زهراییت برای شفا دادن روحم. کافی‌ست... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ☘🌸☘🌸☘🌸☘ 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 عجل الله فرجه عجل الله فرجه
هدایت شده از مسار
🦎مارمولک با خاصیت 🥀هرچه فکر می‌کرد دلیلی برای زندگی کردن پیدا نمی کرد. حتی پشه و مار و مارمولک خاصیتشان بیشتر از او بود. آنها به نظم اکوسیستم کمک می‌کردند. معمولی بودن خود را دائما به‌روی خود می‌آورد. 🏢با ناامیدی همیشگی به مدرسه رفت. زنگ اول در کلاس عربی درس را همان‌جا خواند و شروع کرد به توضیح نکته‌هایی از آن برای هم‌شاگردی‌هایش. 🎶زنگ بعد قرآن خواند؛ بدون غلط و کاملا روان. ساعت آخر کلاس، همکلاسی‌اش به او پیشنهاد داد که در گروه درسی‌شان با آنها باشد. به نمازخانه برگشت تا کتاب جامانده خود را بردارد: «کسی کتاب من را ندیده؟؟ » مسؤل گروه سرود صدایش را شنید و به او پیشنهاد داد؛ اگر می‌خواهد عضو گروه سرود مدرسه شود. 💪قدرتِ فهمِ خوب، صدایِ خوب، ____خوب، ____خوب، هدیه‌های خدا به او بود. کافی بود پلاستیک آک بودنشان را پاره کند و از آنها استفاده کند. چشم‌هایش را نیز باید می‌شست😅 ✨أفَحَسبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا... پس آیا گمان می کنید که ما شما را بیهوده آفریده ایم... 📖سوره‌مؤمنون آیه۱۱۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte