این هوا جون میده واسه پیادهروی تو طریق
الان ما باید اونجا میبودیم و با صدای زمینهی مداحیای عربی ،
با طعم تلخ چای عراقی زیر زبون ،
با بوی عطری که بچههای عراقی به دستامون زدن ،
با نگاه کردن به ماه تو دل شب،
با نفس کشیدن توی هوایی که بوی خاک نمخورده میده ،
قدم قدم میرفتیم سمت حسین
ولی آاااه
آه من الفراق ...