⭕️اقدام انقلابی امام جمعه شوش
🔻وقتی دشمن خواست از اعتراض های به حق کارگران هفتتپه، سوءاستفاده کنه امام جمعه شوش به جمع معترضین پیوست تا هم بینی دشمن رو به خاک بماله هم از حقوق کارگران حمایت کنه
#هفتتپه
#امام_جمعه_انقلابی
@Arshian_helal313
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتقاد شهید حاجقاسم سلیمانی از کمتوجهی حوزه و دانشگاه به اندیشه امام و رهبری:
🌟اگر ما بخواهیم یک تربیت حقیقی و یک اداره حقیقی در ابعاد گوناگون [داشته باشیم]، یک فرضیههایی را در ابعاد دینی و حکومتی اشاعه بدهیم، جامعترینشان در این دو کلام است؛ کلام امام دیروز جامعهٔ ما و امام امروز جامعه ما.
❌اما متاسفانه در هردو جایگاه علمی-هم در حوزه مقدس و هم در دانشگاه محترم- در هردو این دو نظریه مظلومِ غریب است.
🔻من خودم دانشجو بودم، اون چیزی که در دانشگاههای ما مطرح بود وصیت نامه امام بصورت داوطلبانه بود. بحث مقاممعظمرهبری که بعید میدانم درسی در دانشگاههای ما وجود داشته باشد، بسیار بعید میدانم.
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
@Arshian_helal313
📣 امروز تمرین کنیم
دل نشکنیم
قضاوت نکنیم
هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنیم
به غم کسی نخندیم
و به حریم آبروی دیگری بدون اجازه وارد نشویم
و هوای دل یکدیگر را داشته باشیم.
♥️ روزتون بخیر
#انگیزشی
@Arshian_helal313
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مناسبت ۱۱مردادماه سالروز شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری(ره) درسال ۱۲۸۸ هجری شمسی
یادش گرامیباد
#شیخ فضل الله نوری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@Arshian_helal313
سال ۸۵ برای اعتکاف با هم راهی شهریار شدیم. وقتی روبروی مسجد امیرالمؤمنین از ماشین پیاده شدیم یکی از جذابترین صحنه های زندگی ام را دیدم.
شاید حدود ۴۰ _ ۵۰ تا بچه ی هشت ، نه ساله دور مصطفی را گرفتند . یکی به دستش آویزان بود یکی به پاهایش ، همگی هم با هم حرف می زدند و او هم با دقت به حرف همه گوش می داد.
بین آن همه بچه به یکی گفت عزیزم مدارکت رو برای عضویت در بسیج آوردی ؟
پسر بچه با ناراحتی گفت نه بابام اجازه نمی ده. قول داد که خودش برود با پدرش صحبت کند
آنقدر درگیر کار بچه ها شده بود که کتاب های تربیتی می خرید و می خواند تا با بچه ها درست رفتار کند. گاهی هم از ما مشورت می گرفت که مثلاً کجا اردو برویم که هم مفید باشد و هم خوش بگذرد.
بچه های مصطفی از هیچ کس حتی خانواده شان حرف شنوی نداشتند تنها کسی که می توانست شیطنت آنها را کنترل کند خود مصطفی بود. ما هم مدام آنها را امر و نهی می کردیم اما مصطفی این طور نبود. مثل دوچرخه دنده ای با آنها رفتار می کرد هر وقت لازم بود سرعت شان را کم و زیاد می کرد. همه اینها برای این بود که مصطفی خودش را همبازی آنها می دانست و پا به پای بچه ها شیطنت می کرد.
بین همین بازی ها و شیطنت ها به بچه ها احکام یاد می داد.درباره اخلاق ، خدا و خیلی چیزهای دیگر حرف می زد. همه این حرفهایش وسط تفریح و بازی اش با بچه ها بود
دیگر بچه بسیجی های مصطفی بزرگ شده بودند. نهالی که مصطفی کاشته بود حالا به ثمر نشسته بود. همه به چشم می دیدیم که کار روی بچه های ابتدایی چقدر پایدارتر و قوی تر است .
مصطفی همچنان میگفت کار با کوچکترا با من
@Arshian_helal313
مصطفی نسبت به نوجوانها احساس پدری داشت یعنی مثل وقتی که فرزندی بزرگ میشود و پدرش لذت میبرد، او هم همین حس را داشت. نوجوانهایی که با مصطفی بودند تفاوت سنی زیادی با او نداشتند و حدود 7-6 سال از او کوچکتر بودند.
آخرین لذتی که من از بزرگ شدن نوجوانهایش دیدم، این بود که یک روز به خانه آمد و با ذوق گفت که بچههایش پاسدار شدند، شغلشان مشخص شده و همهشان تحصیل کردهاند. با گفتن همین کلمات آن لذتی را که در وجودش بود، بیان میکرد.
هیچ وقت به این فکر نمیکرد که مثلا اگر در فلان محله کار فرهنگی کند ممکن است بازدهی خوبی نداشته باشد. زمانی خودم به او اعتراض کردم و گفتم که مثلا پارک، جای کار فرهنگی نیست یا هیچ امیدی به نتیجه در محلهای که انتخاب کرده وجود ندارد. اما تاکید میکرد نتیجهی کاری که میکند، دست خداست و خودش و بقیه کارهای نیستند. میگفت اگر خدا بخواهد خودش درست میشود و وظیفه دارد کاری را که روی دوشش است انجام دهد، بعد از آن هر چیزی که خدا بخواهد همان میشود.
مصطفی محلهای پرت و دورافتاده را در کهنز شهریار برای کار فرهنگی انتخاب کرده بود. وقتی در جمع خانمها یا در جمعهای خانوادگی این موضوع را مطرح میکردم، همه تعجب میکردند و میگفتند آنجا که واقعا امیدی به نتیجه گیری نیست! حتی میگفتند کسی از بچههای آن محل انتظاری ندارد. دو سال و نیم بود که مصطفی حضور فیزیکی کمتری در آن منطقه داشت. در این مدت وقتی مادران آن بچهها را میدیدم از کارهای مصطفی تشکر میکردند و میگفتند که ممنونِ زحمات او هستند. میگفتند اگر او نبود، معلوم نبود که آینده بچههای محل چه میشد. میگفتند مدیون آقا مصطفی هستند که بچههایشان را بسیجی کرده است. وقتی این حرفها را به مصطفی منتقل میکردم ناراحت میشد و میگفت که همه اینها کار خدا بوده است. میگفت اگر خدا میخواست میتوانست حرفها و کارهایش را بیاثر کند. دیدگاه او به کار فرهنگی اینطور بود
#فقط_به_عشق_علی
#شهیدسیدمصطفیصدرزاده
@Arshian_helal313