هدایت شده از قهوه ی سرد آقایِ نویسنده
چنل قهوه ی سرد آقایِ نویسنده در خواست همسایگی دارد هرکسی مایلِ فور کنه (فور کردین آیدی چنل تون بفرستید پیویم بیو چنله)
تو بیایی
همه ی ثانیه ها، ساعت ها
از همین روز، همین لحظه
همین دم، عیدند....
قیصر امین پور
پدرم دفتر شعری آورد
تکیه بر پُشتی داد
شعر زیبایی خواند
و مرا برد به آرامش زیبای یقین
زندگی شاید
شعر زیبای پدرم بود که خواند...
#سهراب_سپهری
به یاد آوردن عشق کار خیلی سختی است.
سالها میگذرد و بعد آدم از خودش میپرسد واقعاً عاشق شده بودم یا خودم را دست انداخته بودم؟
واقعاً عاشق شده بودم یا فقط داشتم وانمود می کردم او مرد رویایی من است؟
واقعاً عاشق شده بودم یا از سر لاعلاجی بود؟
| نورا افرون |
اجازه هست قلم زنم ناز دو چشمان تو را
یا اینکه نقاشی کنم آن روی زیبای تو را
اجازه هست مهمان شوم مهمان به قلبت نازنین
یا اینکه مهمانی برم آن قلب زیبای تو را
اجازه هست تقدیم تو این جان نا قابل کنم
یا اینکه در این خاطرات بنویسه ام نام تو را
اجازه هست همراه تو خیس محبتها شوم
یا اینکه در باران عشق گیرم دو دستان تورا
اجازه هست هم صحبت شبهای دلتنگی شوم
یا اینکه گیرم در بغل آن عکس چشمان تو را … :)
باید دلت خوش باشد، وگرنه عید و شادی و تعطیلات در روزها گماند.
باید دوستش داشته باشی وگرنه تنهایی حرف تازهای نیست.
باید دوست داشته شوی، وگرنه بهار همان بهار هر سال است.
باید دلت خوش باشد...
| سید محمد مرکبیان |