eitaa logo
- آینه آفتاب ؛
937 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
248 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر دم دردی از پیِ دردی ای سال! با این تنِ ناتوان چه کردی؟ ای سال! رفتی و گذشتنِ تو یک عمر گذشت... صد سال سیاه برنگردی ای سال! | قیصر امین پور |
ناز کنی؛ نظر کنی؛ قهر کنی؛ ستم کنی گر که جفا، گر که وفا، از تو حذَر نمی کنم  
من ‌نخواهم ‌ایستاد ‌ رو به روی تو جز ‌برای ‌بوسه ‌‌زدن...   | هوشنگ ابتهاج |
نسبت شاعری به من دادی کاش دشنام می‌فرستادی! ‌ «عاشقم»، عاشقی که در غم عشق لذتی یافت بهتر از شادی ‌ منِ تنها اسیر تنگم و تو ماهی آب‌های آزادی ... ‌ ‌ از پریزادگان و سنگدلان دل ربودی و آدمیزادی ‌ گرچه یادی نمی‌کنی از من رفتی و تا همیشه در یادی ‌ سایه‌ات را خدا نگه دارد ای غم ای نعمت خدادادی! ‌ | سالیان / |
نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام  نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام    تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن  من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام    تو خسته اى و خسته تر منم که هرز مى روم  تو از همه فرارى و من از خودم فرارى ام    زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى  مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام    شناختند عامیان من و تو را به این نشان  تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام    چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت  مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام    | سید تقی سیدی |
گُزیدم از میان مرگ‌ها، این گونه مردن را: تو را چون جان فشردن در بر آن‌گه جان سپردن را   | _حسین_منزوی |
بیچاره نیایی ضرر میکنی ها... صبح ها با نوازش بیدارت می کنم صبحانه بوسه با طعم شعر! تا ظهر دورت می گردم! نهار بوسه با طعم عشق! چرت عصر گاهی ات را کنج دنج آغوشم  میزنی و باز... تا شب دورت می گردم! شام بوسه با طعم دوستت دارم! تا صبح هم میتوانم با لبهایم روی تنت شعر بپاشم! لگد به بخت خودت نزن... هیچ کس مثل من تو را وسط رویا نمی نشاند! بلند شو زودتر بیا! از من گفتن... دیگر خود دانی ! | |
  " اللیلُ تاریخ الحنین، وأنت لَیلی... "   شب، تاریخ دلتنگی ست و تو شب منی...  
" حین یقول العاشق لمعشوقته: «انی أعبدک» فإنّه یؤکد [دون أن یدری] أن الحب دیانة ثانیة... "   وقتی عاشق به معشوق می‌گوید: «تو را می‌پرستم» [بی‌‌آنکه بداند] تصدیق می‌کند عشق، دین دوم است...  
+ چرا رنجم می‌دهی؟ - چون دوستت دارم. + نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم، خوشی اش را می‌خواهیم نه رنجش را... - وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می‌خواهیم. عشق را، حتی به قیمت رنج! | ایتالو کالوینو / ترجمه: مهدی سحابی |
هدایت شده از - آینه آفتاب ؛
دوست داشتم برای سالیانی که با تو بوده‌ام، به احترام تمام حادثه‌هایی که در ولیعصر قهقهه زدیم، به خاطر ایستگاه تئاتر شهر و سروده‌ها و آواز خوانی‌ات، بخاطر اولین قرارمان در پارک ساعی، به احترام دستانی که موهایت را نوازش کرد و گوشی که صدای تپش قلبت را شنید، بخاطر آن پیرمرد که بهمان گفت "خوشبخت شوید"، به احترام اشک شوقی که بخاطر این جمله در چشمانم حلقه زده بود، برای تمامی داستان خوانی‌ام در شب های تاریکت، برای  چشمهایی که در طولِ فیلم سراسر تو را تماشا می‌کرد، برای آن بعد از ظهر بارانی تهران و عطر موهایی که مستت کرده بود و آن چاییِ روضه حتی... به احترام واژه‌های شعرم و برای دوست داشتنی که یک زمان همه غبطه‌اش را می‌خوردند، مرا عاشقانه‌تر ترک می‌کردی....همین.   | حمید سلیمی |
در جواب سرد مهری های او بوسیدمش از پیمبر خوانده ام نیکی کنم جای بدی...   | احمد جم |