eitaa logo
- آینه آفتاب ؛
937 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
248 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدم باز در میکده ات گریه کنان تشنه ام تشنه بیدار سبویی برسان این طرف آن طرفم جان رقیه مکشان بنده ات را به سر سفره زهرا بنشان خواهشا اشک دو چشمان مرا جاری کن کار از کار گذشته تو فقط کاری کن سینه ام وادی طور است پر از نور جلی ست تازه فهمیده ام این گریه چه خیرالعملی ست دامن رحمت تو هم ابدی هم ازلی ست بنده سینه زنت دست به دامان علی ست به سرم سایه ایوان و امان نجف است دل من تنگ علی تنگ اذان نجف است من به هم ریخته ام کاش که درهم بخری گذری هم که بیایم تو ز من میگذری در شب اول قبرم ز تو دارم اثری آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری من خجالت زده تو شدم آبم نکنی جلوی چشم علمدار خرابم نکنی آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین بگذارید بیافتد سر و کارم به حسین باز افتاده همه کوله و بارم به حسین تک و تنها کس و کاری ندارم به حسین _
َهوای پَر زدنم هست و شور و حالی نیست خیال عشق به سر دارم و مجالی نیست! _
بیخیال ادما. حسینو که داری؟
-درمونِ دردات؟ +چایِ روضه های ابی عبداللّٰه((:
من الاشیا الذی یحبّها قلبی؛ انت و محرّمک... از چیزهایی که قلبم دوست دارد؛ تو و محرمت..!
محبوب من ما که توقع نداشتیم این دنیا ما را ناز کند، یا گرم در آغوش بگیرد فقط توقع بود که این قدر جگرمان را نسوزاند! محبوب من! عدالت یعنی هرچیزی، هرکسی، سرجای خودش باشد عدل این است که شما دردل ما باشید...   | محمد صالح علاء |
دنبال چی میگردی یه آغوش مطمئن؟ یه اتاق بی‌خبر از تاریکی؟ یه فنجون قهوه‌ی اصیل؟ یه بوسه‌ی ناشیانه؟ یه حضور همیشگی؟ هم‌مسیریم پس. قدم بزنیم؟   | حسام الدین عسگری |
اندوه تو در عالم و آدم پیداست شادیم که در چهره ی ما غم پیداست   چشم است ولی ابر بهاری شده است سالی که نکوست از مُحرّم پیداست...   | زهرا بشری موحد |
محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازی خون خدا شد جوانمردان عالم را بگویید دوباره شور عاشوار به پا شد __
احب حسینا؛
‏وحين تضحك شيئاً ما يعود إلى صدري مثل ذلك السلام الذي يعود الى المدينة، بعد هُدنة الحرب. «و وقتی می‌خندی، چیزی به سینه‌ام برمی‌گردد مثل آن آرامشی که بعد از آتش بَس جنگ به شهر باز می‌گردد.»
ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا میرود از شهر زهرا نیمه شب، فرزند زهرا میرود منزل به منزل کاروان، گردیده در صحرا روان با ناله و آه و فغان، تنهای تنها میرود ای آسمان ، اختر فشان، بنگر برای بذل جان ماه بنی هاشم روان، با ماه لیلا میرود زینب شده محمل نشین، با ناله های آتشین منزل به منزل ، کو به کو، صحرا به صحرا میرود... | غلامرضا سازگار |