«زندگی به بندی بند است به نام حرمت که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.»
|#سیمین_بهبهانی|
دوست بدارید،
و بگذارید که دوست داشته شوید...
آدم بدونِ این بساط ها،
زندگی از گلویَش
پایین نمیرود..!
|#مریم_قهرمانلو|
- آینه آفتاب ؛
《بیم است که سودایت دیوانه کند ما را . .》
《خندههای عیش ما جز خودفراموشی نبود.》
- آینه آفتاب ؛
گر لبانت « مُهر » و دامانت بُوَد « جایِ نماز » من رِکوردِ « جعفر طیّار » را خواهم شکست.
صحن مسجد دم مغرب، دل ما را بردی
مومنه با دلِ غصبۍ ؟چه نمازۍ! احسنت..
گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود...
|#گروس_عبدالملکیان|
آن روز
كه چشمانِ تو در من نگريست
میبايد مُرد و باز میبايد زيست...
|#احمد_شاملو|
به چنگ اورده ام گیسوی معشوقی خیالی را
خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را
خدا را شکر امشب هم حریفی پیش رو دارم
که با او میتوان نوشید ساغر های خالی را
مرا در بر بگیر ای مهربان هرچند میدانم
ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را
ز مستی فاش میگویم تو را بوسیده ام اما
کسی باور ندارد حرف مست لا ابالی را
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بود
کنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را
آنها که مارا گریاندهاند
آیا
توانستند
با همان کیفیت نخستین بخندند؟
|#رویا_شاه_حسین_زاده|
.
استادم گفت :
وابستهی خدا بشید ...
گفتم : چه جوری ؟
گفت : چه جوری وابستهی یه نفر میشی؟
گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف میزنم ،
میرم ، میام ...
تو یه جمله گفت :
رفت و آمدت رو با خدا زیاد کن ...
گل فروشی می کنم ، گلدان
ِ «گُـــل با شاعری»
یک کلامم؛ «شـــــاعری» را با شقایق میخری ؟
چون تلف شدزندگی،ساعت نمی بندم به دست
سالها را می فروشم ، با دقـــــایق می خری؟
سادگی بسیــــار دارم ، می کُــــنم ارزانیت
با صداقت میفُــروشم ، با حقایق می خری ؟
|#سمیعی_نژاد|