وای از آن لحظه که با یادِ نگاهی ناگاه وسط خنده به چشمان کسی نَم برسد... |#حسین_فروتن|

_

من خیلی چیزا کشیدم.. سیگار کشیدم، نقاشی کشیدم، درد کشیدم؛ ولی از تو دست نکشیدم!

آتش عشق تو در جان خوش تر اسـت جان ز عشقت آتش‌ افشان خوش تر اسـت هر کـه خورد از جام عشقت قطره‌ اي تا قیامت مست و حیران خوش تر اسـت … | #عطار_نیشابور |

از این به بعد همه‌ی قرارهایمان؛ یا آغوش تو، یا آغوش من!

اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفا ای بی مروت گریبانم ز دستت چاک چاکو نخواهم دوخت تا روز قیامت | #بابا_طاهر |

آخر اي دوست نخواهي پرسيد که دل از دوري رويت چه کشيد سوخت در آتش و خاکستر شد وعده هاي تو به دادش نرسيد داغ ماتم شد و بر سينه نشست اشک حسرت شد و بر خاک چکيد آن همه عهد فراموشت شد چشم من روشن روي تو سپيد جان به لب آمده در ظلمت غم کي به دادم رسي اي صبح اميد آخر اين عشق مرا خواهد کشت عاقبت داغ مرا خواهي ديد دل پر درد فريدون مشکن که خدا بر تو نخواهد بخشيد | #فریدون_مشیری |

ز لب دوختن غنچه را زندگیست چو بشکفت زان پس پراکندگیست

یک چند به گیر و دار بگذشت مرا یک چند در انتظار بگذشت مرا باقی همه صرف حسرت روی تو شد بنگر که چه روزگار بگذشت مرا | #نیما_یوشیج |

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم   | #حسین_منزوی |

از دیدن رویت دل آینه فرو ریخت هر شیشه دلی، طاقت دیدار ندارد   | #صائب_تبریزی |

میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی درخت ارغوان روید، به جای هر مغیلانی...   | #سعدی |