eitaa logo
- آینه آفتاب ؛
937 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
248 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جرعه به جرعه میدهم، شعر به نوشِ دلبرم دل که نکرد اثر به او، شعر مگر اثر کند :) .
`•🎈 روی این قفل نوشتند دعا می خواهد من سپردم به خودش هر چه خدا می خواهد رفتنت اول طوفان نفس تنگی هاست بنشین شهر دلش باز هوا می خواهد کشتی نوح دلت قدر دلم جا دارد؟ در امان بودن من اذن تو را میخواهد یوسف از من نگذر شهر مرا ترک نکن شهر ما چند نفر کور و گدا می خواهد؟ رفته ام چون دل ایوب به راه دل دوست تا ببینم که دلت باز چه ها می خواهد از خداوند تو را خواسته ام با این حال من سپردم به خودش هرچه خدا می خواهد ||
•° من بعد از تو با این مسئله که دیگر کسی را دوست نداشته باشم ، کنار آمده ام ! 🎈 تو اما بعد از من ،با این درد که دیگر کسی مثل من دوستت ندارد، چه میکنی ؟!
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه به من بود،دیدنت ُ ممنوع میکردم : )
قلب كه گير باشد ، از زندگی ، از خودت ، از همه چيز عقب ميمانى ؛ آنقدر با دنيا درگير ميشوى که دلت میخواهد صورتت را بگذارى روى قاب عكس تا خنده هاى کسی که نیست مرهم درد هايت شوند! واقعيت اين است! قلبى كه در تورِ نگاهى افتاد ، افتاد... ||
`•🎈 من نباشم چه کسی جای مرا میگیرد؟ گاهی از تلخی این فکر بهم میریزم...
هدایت شده از .آسوْ
"🎈 دم افطاره ... همدیگه رو دعا کنیم ...🤲 +خدا خیلی مهربونه‌، خیلی' !
اتمنى الله تسليم الحق في المحق علي سبيل المثال انت بالنسبة لي..! «کاش خدا حق را به حق‌دار برساند مثلا تو را به من..!»
دچار یعنی🎈 عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد... چه فکرِ نازکِ غمناکی! ||
عمیقا ازتون می خوام واسم دعا کنین دیگه تموم بشه .
چقدر خوب می بود قلبی را بیابی که دوستت بدارد بی آن که چیزی بخواهد🎈 جز این که حالت خوب باشد ...! | |
دختر ِ فالوده موی ِ شهر ِ شیرازی که چه؟ بستنی لب، طالب ِ لیسیدن و گازی که چه؟ مشتری هایت فراوان و سرت خیلی شلوغ پسته چشم و روسری وانیلی و نازی که چه؟ اخم و تخمت آبلیمو، خنده هایت چون شکر باز معجونی ملس از این دو میسازی که چه؟ ادعایت میشود شاخه نبات ِ حافظی هی تفال میزنی و کاشف ِ رازی که چه؟ قند ِ خون ِ شهر را خیر ِ سرت بالا نبر اینهمه شیرین زبان هستی و طنازی که چه؟ چون که دستم هست خالی بی محلی میکنی رویگردان از منی و غرق ِ آوازی که چه؟ بیشتر چون میشوم پاپیچ ِ با من بودنت طعنه بارم میکنی دستم میاندازی که چه؟ پیش ِ من خود را نگیر و آن یخت را باز کن سردمهری، گیرم اصلن اهل ِ قفقازی، که چه؟ گرچه هستم یک پیاده، عاقبت کیش ِ منی شاهی و عارت میاید عشق ِ سربازی که چه؟ بعد از این مال ِ خودم شو، شعرهایم مال ِ تو "نه" نگو و حلقه را بردار، لجبازی که چه؟ ||