درون سرم، شهريست جنگ زده ؛
كه مردانش ، همه مرده اند.
تصور كن..
شيون دسته جمعى زنان شهر را...🖤"
- | مصطفی کامه
ویرانه دل ماست، که با هر نگه سادهِ دوست !
صدبار بنا گشت، دگر باره فرو ریخت . .
نامت را بر زبان میآورم
دریا بر من گستردهتر میشود
دریایی که ادامهی گیسوان توست
کلامت را سرمهی چشم میکنم
آفتاب و ماه و ستارگان را
در آبها میبینم
میخوانمت
موجی بلند به ساحل میدود و دست میگشاید
صدفی پلک میزند
و تو در گیسوانت میتابی!🌞"
- |#عمران_صلاحی ..
_
اونجا که رضاکاظمی میگه :
راه میروی،
و شهر اردیبهشت میشود...♥️
-
هدایت شده از توابین | سید مصطفی موسوی
گفته بود: خانم اجازه می دهید شما را دوست داشته باشم؟
گفتم: اختیار دارید،
و توی دلم گفتم:
دوست داشتن که اجازه نمیخواهد..
#کتاب سمفونی مردگان
_
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
نه قوتی که توانم کناره جُستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم..💆🏽♀
- |#سعدی"
خاطراتت..
روى مبل لم داده اند
و خيره
به نقطه اى دور
لحظاتِ بى تو بودن را
دود ميكنند...🪑"
-|#رضاناظمى'
-|anche_nagooftam ..