هدایت شده از پرازهیچ'؛
ادوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟
آنا: چه فرقی میکنه؟! وقتی دوتاشون بد هستن!
ادوارد: وقتهایی که باهات حرف میزنم
و حواست پیش یکی دیگهاس، این میشه رنج!
آنا: خب درد چیه اون وقت؟
ادوارد: که با این حال باز دوستت دارم.
هدایت شده از ضآقَقَلب:)
این جمله رو باید با طلا نوشت:
کسی رو قضاوت نکنید
فقط برای اینکه گناهانش با
گناه های شما فرق داره…
ای کاش آینه بودم!
تمام قد،
چسبیده به دیوار اتاقت
هر روز میدیدمت،
بی آنکه ببینی
بی آنکه بدانی!
مخاطب كه تو باشى،
مگر جز عاشقانه هاىِ پر از دلتنگى،
متن ديگرى هم مى شود نوشت؟!
اصلاً براى از "تو"نوشتن،
پاك كردن و خط زدنِ هيچ واژه اى لازم نيست!
بس كه ساده و صريحی "دلبر جان"
و اصلاً تو همان جانى كه بر دل نشسته!
آمدی گریه کنی ، شعر بخوانی بروی
نامه ای خیس به دستم برسانی بروی
در سلام تو ، خداحافظی ات پیدا بود !
قصدت این بود از اول که نمانی بروی
خواستی جاذبه ات را به رخ من بکشی
شاخه ی سیب دلم را بتکانی بروی
بس نبود این همه دیوانه ی ماهت بودم ؟
دلت آمد که مرا سر بدوانی بروی ؟
تا دل از کف ندهد هر که تو را میبیند؛
روز و شب نذر نگاهت [وَ جَعَلنا] خواندم!
ما گنهکاریم، آری جرم ما هم عاشـــــــــــــــقی است
آری اما آنکه آدم هست و عاشـــــــــــــــــــق نیست، کیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است، نیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است
بر لب بی خنده باید جای خندیدن گریست
زندگی بی عشق اگر باشد، هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست، هم اینجا هم آنجا دوزخی است
عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است
می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟
تا ابد در پاسخ این چیـــــستان بی جـــــــواب
بر در و دیوار می پیچد طنین چیست؟ چیست؟
قیصر امین پور
قرار نیست تمامِ جمعه ها
به رسمِ همیشه
" تو" کسل باشی و "من" بی قرار
بیا امروز "جمعه" را غافلگیر کنیم
من صدایت میزنم
تو دلتنگم شو
بازهم بگو جانِ دلم ...