افتاده درختی که به خود میبالید
از داغ تبر به خاک خود مینالید
گفتم چه کسی به ریشهات زد؟!
گفتا؛ آنکس که بهزیر سایهام میخوابید ...
خاطرم را آنچنان دربند ڪردے با دلت
جز تماشاے تو ڪارے نیست آرامم ڪند!
خالقوردے
این قضیه تو گرما پتو انداختن از زمان قدیم بوده
شما ببین تو گرمای سگ پز عربستان کفار پتورو از رو حضرت کشیدن کنار دیدن عه علیه'ع'.
زمان:
حجم:
6.8M
مثل غربُ شرقی که سوریه رو میخوادُ!
یه مظلوم که باترسُ لرز پیروزیَ رو میخوادُ؛
فقیری که برگ ُطعم کوبیده َرو میخوادُ. . .
روز و شب فـکر تـو یـک لحظه رهایـم نکند
مَـن بـه زندان تـواَم یـا که تـو زندانیِ مَـن ؟
-داشتم کتاب "اتاقی از آن خود" رو میخوندم، رسیدم به این تیکه اش، انگار دقیقا داشت منم توصیف میکرد:
«میدونی من خیلی با آدمها مهربونم، دیفالتم نسبت به همه مثبته، ولی وای به وقتی که حس کنم کسی داره ازم سواستفاده میکنه یا اون دوستی و رابطه یکطرفهست، دیگه خنثیترین میشم نسبت به اون آدم!
نه چیزی میگم نه کاری میکنم و این تووی خطِ رفتاریِ من بدترین مجازاتیه که میتونم برای یک نفر قائل بشم؛
از دور تورا دوست دارم ،
بیهیچ عطری ، آغوشی ،
لمسی ، و یا حتی بوسهای .
تنها ، دوستت دارم ،
از دور !
- جمال ثریا .