روز و شب فـکر تـو یـک لحظه رهایـم نکند
مَـن بـه زندان تـواَم یـا که تـو زندانیِ مَـن ؟
-داشتم کتاب "اتاقی از آن خود" رو میخوندم، رسیدم به این تیکه اش، انگار دقیقا داشت منم توصیف میکرد:
«میدونی من خیلی با آدمها مهربونم، دیفالتم نسبت به همه مثبته، ولی وای به وقتی که حس کنم کسی داره ازم سواستفاده میکنه یا اون دوستی و رابطه یکطرفهست، دیگه خنثیترین میشم نسبت به اون آدم!
نه چیزی میگم نه کاری میکنم و این تووی خطِ رفتاریِ من بدترین مجازاتیه که میتونم برای یک نفر قائل بشم؛
از دور تورا دوست دارم ،
بیهیچ عطری ، آغوشی ،
لمسی ، و یا حتی بوسهای .
تنها ، دوستت دارم ،
از دور !
- جمال ثریا .
چقد قابل احترامند آدمایی که وقتی جواب پیامشان را نمیدهی دیگر پیام نمیدهند .
در حقیقت غم و اندوه، چنان در دلم انباشته شده بود که دیگر با هیچ ضربهای کم و زیاد نمیشد!'
مانده ام نامِ تو را
جانان بگویم یا که جان!
هر چه گویم دلبرا ،
والله زِ آن هم خوشتری . .
چون حلقه بر در میزنی، دل گویدم:پرواز کن
عمر تو بر در امده، در را به رویش باز کن
مردم در این ماتم سرا، ایجان من از در درآ
دلمرده ام عیسای من! بار دگر اعجاز کن.
ای مظهر تابندگی، من گم شدم در زندگی
در بیشه های گمرهی، گمگشته را اواز کن
در جاده های تیرگی، دارد گاناه چیرگی
ای رهنما ! راه مرا با راه حق دمساز کن
ای روح سرگردان ! چرا در چاه کَثرت ماندهیی؟
تو مرغ باغ وحدتی، سوی خدا پرواز کن.
در دل رنجها باشد
که آن به هیچ دارویی خوش نشود.
نه بخفتن،
نه به گشتن،
نه به خوردن؛
الا به دیدار یار
-جناب #مولانا-