eitaa logo
- آینه آفتاب ؛
937 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
248 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
توبگوغیرت‌بی‌جاوتعصب‌امامن‌حسودم‌ب‌هرآنکس‌که‌تورا‌می‌بیند😔🙂
هدایت شده از "•طعݥ ݪذیذ~خــۅڹ"°-!
#۴ "طعم لذید خون" داشتم رسمن دییونه میشدم از ترس.. از صدای خنده هاشون.. بدون هیچ فکر کردنی جیییغ بلندی زدم و به نفس نفس افتادم.. صداها کم کم محو شدن.. دستمو از روی گوشم برداشتم و ایستادم.. به دور و برم نگاه کردم. خورشید در حال طلوع کردن بود و هوا کمی روشن شده بود. تونستم اطرافمو ببینم... با چیزی ک دیدم به عمق بدبختیم پی بردم... هیچ راه فراری نبود... دایره ی بزرگی بود ک عمق زیادی داشت. یه دایره ی کوچیک تر وسطش بود و من روی این دایره بودم. نگاهی ب پایین انداختم.... پر از شاخه با تیغ های بلند و تیزی بود ک از دیوار بیرون زده بودن... قطعا اگر میوفتادم پایین میمردم. با نا امیدی سرمو اوردم بالا..... @Bloodthirstyyy
اینکه گذاشتم بری به معنی نیست که عاشقت نیستم!
ولی من بیشتر از کراشاتون اکانتاتون رو چک میکنم🦔
- آینه آفتاب ؛
همینطوره'!
این داستان: دوست شکاک
همان آغاز باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار اول باید استغفار می‌کردم
[همنشینی با کسی دلتنگی ام را کم نکرد کاش می‌شد لحظه‌ای از دست تنهایی گریخت...]
چه جراتی پیدا می‌کند انسان، هنگامی که اطمینان می‌یابد دوستش دارند...!
دیالوگ-
اوجِ دلتنگی و غم اونجاست که میگه: وقتی که میرفتی احـيانا جانم به پيراهنت گیر نکرده بود ...؟!:)
سؤال کردم از او عشق چیست؟ چشمانش سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود..!
من به امار زمین مشکوکم اگر این سطح پر از ادمهاست پس چرا اینهمه دل ها تنهاست!؟ بیخودی میگویند؛ هیچ کس تنها نیست چه کسی تنها نیست همه از هم دورند همه در جمع ولی تنهایند من که در تردیدم نکند هیچ کسی این جا نیست! . .