اونجا که همایون شجریان میگه:
کوچه های شهر پره ولگرده
دل پر درده
شهر پره مرد و پره نامرده
آهای خبردار اهای خبردار (:
می روم بی خبر این بار خیالت راحت…
تو بمان با دگران یار خیالت راحت…
بعد از این همنفس هر شب من خواهد شد…
فقط این پاکت سیگار خیالت راحت…
چند روزی است که تلخینگی تنهایی…
می شود بر سرم آوار خیالت راحت…
سهم تو پنجره هایی که تو را می خوانند…
سهم من این همه دیوار خیالت راحت…
بعد از این یاد تو و بغض من و خاطره ها…
نه امیدی و نه دیدار،خیالت راحت!
_
زمانِ حال چیز خنده دارى است؛
اصولا نمىتواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه مىشویم، سپرى مىشود و دیگر حال نیست.
این طورى ما مدام در گذشته زندگى به سر مىبریم، حتى هنگامى که در حال رویاپردازى دربارهى آینده هستیم.
-کالم مک کان-
-همه ى ما ناقلِ يك بيمارى هستيم…
“توهمى” كه به آدمها ميدهيم،تا فكر كنند بعدِ رفتنشان،
زندگيمان هم تمام ميشود!
شرح دلتنگی من بیتو
فقط یک جملهست:
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم...!