فقط اولین دوست داشتن درد دارد !
همانی که وقتی میرود
نمیدانی چطور به دلت بفهمانی
که محاسباتت غلط از آب درآمد ..
چطور بگویی نشد
که نشکند
نریزد ..
بعد ها دوست داشتن هایت
نه به قوت قدیـم است
نه دردناک
جوری علاقمند میشوی
که رفتن را به طورِ پیش فرض
روی تنظیماتِ دوست داشتنت خواهی داشت ...
دوست میداری
اما اگر چنـد بار آنی بشود که نباید
حرفی بزند که بهم بریزدت
دوست داشتنت بر حسبِ تنظیمات
به نداشتن میل میکند
بهتر بگویم
دوستش خواهی داشت
اما اهمیتی ندارد داشته باشی اش یا نه !
اینجاست که میفهمی
دوست داشتنت
پوست کلفت کرده !
دیگر آنی نیست که با این رفتـن ها بلرزد
میفهمی چه میگویم ؟
پوسـت کلفت میکند ...
#مریم_قهرمانلو
ادوارد: میدونی آنا
آدم ها چندین دسته اَن
دسته ای که از تنهایی "فراری" اَن
و تصمیم میگیرن که یکی رو دوست داشته باشن
دسته ی دوم نمی تونن از تنهایی فرار کنن
و از طرف یکی دوست داشته میشن
و دسته ی سوم...
آنا(با لبخند) : و دسته ی سوم چی...؟!
ادوارد : اونا تو هیچ دسته ای نیستن
میدونی آنا
اونا واقعا "تنها"ن
#حمید_جدیدی
هدایت شده از دلدادھ ؛
کتابهایی رو دارم که هنوز نخوندم
آهنگهایی که هنوز گوش نکردم
فیلمهایی که هنوز ندیدم
لباسهایی دارم که هنوز نپوشیدم
شهرهایی که هنوز نرفتم
اما عوض همه اینا عشقُ چشیدم !
خوندم..
گوش کردم..
دیدم..
پوشیدم..
سفر کردم..
چقدر خوبه که دارمت :))
-خانومِهیچڪس-