eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
900 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
•🖤• چند تا دروغ رایج بگو : _ حالم خوبه ....🚶‍♀ _دیگه بهش فک نمیکنم 🙂 @Dokhtarane_parva
•♥️• ‏اۅسٺ نِشَستــــه دَࢪ نَظَــࢪ مَن بــه کُجـا نَظَࢪ ڪُنَم؟ …مولانا… 🌱 ❤️ 『 @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ 🌱عاشقانه ای کنار کارون: اول مهر از راه رسید . روز قبلش هواپیما های عراقی آبادان را وحشیانه بمباران کرده بودند و مدارس مان تعطیل بود . همه مردم چشم به دهان هم داشتند ،حرف‌ها و شایعه ها بسیار بود،همه با نگرانی منتظر حمله عراق بودند و من به جز حمله رژیم بعثی حاکم بر عراق ،دلواپسان جوان رعنای گمشده هم بودم . روز ها پشت سر هم می گذشت سربازان متجاوزان بعثی به پشت دروازه خرمشهر رسیدند. شهرمان تقریبا خالی از سکنه بود . گفته بودن جوان ها بماند و بقیه از شهر خارج شوند اما خیلی ها اعم زن و پیر و کودک تن به خروج از شهر نمی‌دادند. من هم پیوستم به گروه خواهرانی که داخل مسجد جامع به برادران کمک می کردند. عراقی ها رسیده بودن به خیابان های شهر با پیشرفته ترین ادوات جنگی. انبوه نیروها برادر هایی که جلو بودند برایمان می گفتند که به تدریج در حال عقب نشینی هستند .خرمشهر دیگر آن شهر خرم ماه نبود آن‌هایی که در شهر مانده بودند و مقاومت می کردند روز و شب و خواب و خوراک نداشتند . ۱۷ روز از ورود عراقی ها به شهر میگذشت و ما همچنان مقاومت می کردیم روز هجدهم و نوزدهم از راه رسید و عرصه تنگ تر شد تا ۳۳ روز ایستادگی کردیم. روز سی و سوم بود که تا دهانه پل نو عقب کشیدیم برادرهای مسئول اعلام کردند همگی از شهر خارج شوید. کسی دل به رفتن نداشت همه گریه می کردند اکثر مدافعین شهر برادر ها بودند به همراه ما چند نفر خواهر . 📙نشࢪ مجنون ⛔️توجہ توجہ کپے بدون ذکࢪ انتشاࢪات جایز نیست نمیباشد ....❌❗️@Dokhtarane_parva
۶ 🌱عاشقانه ای کنار کارون: نمی‌دانم چرا هرچی میگشتم آن جوان رعنا را که گمشده ام بود نمیافتم. حس حس و حالم می گفت تو هم باید میان مدافعین شهر باشد. غروب روز سی و سوم بود بالاخره تن دادیم به ترک خرمشهر باید از پل نو میگذشتیم اما عراقی‌ها وحشیانه بر آنجا تسلط داشتند و راه را با رگبار گلوله بسته بودند بعضی از بچه ها زدند به آب . آب خطری نداشت اما حکایت کوسه هایی که در کارون جولان می دهد حکایتی آشنا برای اهالی خوزستان است. هر گاه یکی از بچه ها به آب می زد بقیه چشم شان را می بستند که شاهد صحنه های دلخراش جدال انسان و کوسه نباشند قرار شد من و بقیه خواهر ها به آب بزنیم قبول نکردیم. برادرها نگران اسارت ما بودند یکیشان می گفت : اگر همه مردهای خرمشهر دسته عراقی ها بیفتند بهتر است تا یکی از شما خواهر ها اسیر بشوید. از برادر ها اصرار بود و از ما انکار. ناگهان حرفی بر زبان یکی از برادر ها رسید گفت: _پله ها ! و پله هایی که مربوط لوله های آب زیر پل بود نشان داد بچه ها رفتند طرف پله ها یکی یکی بالا رفتند. عراقی ها بدجور آتش میریختند روی پل،یکی از خواهران همراه ما تا خواست به بپرد روی تپه‌ای خاک ساحلی با صورت به زمین کوبیده شد... 📙نشࢪ مجنون ⛔️توجہ توجہ کپے بدون ذکࢪ انتشاࢪات جایز نمیباشد ....❌❗️@Dokhtarane_parva
•💛• 🌱 علیه‌السلام: بر نگین انگشتری حضرت ابو طالب علیه السلام [پدر امیرالمؤمنین ] چنین حک شده بود: «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا، وَبِاِبْنِ اَخِی مُحَمَّدٍ نَبِیّا، وَبِابْنِی عَلِیٍّ لَهُ وَصِیّا؛ من خدای را به خداوندی، برادرزاده ام محمد را به پیامبری، و پسرم علی را به جانشینی او پسندیدم.» @Dokhtarane_parva
•🧡• + صَلیَ الله عَلَیکَ یا عَلی‌بنِ موسی‌الرِضا یا غَریبَ‌الغُرَبا و یا مُعینَ الضُعَفا، السُلطان السلامُ عَلَیکُم وَ رَحمتُ اللهِ وَ بَرَکاتُه 🌱♥️ @Dokhtarane_parva
ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان روشنای دل من....♥️ حضرت خورشید سلام....🌿 『 @Dokhtarane_parva
گوش میدیم به بیانات مقام معظم رهبری، در حرم امام رضا علیه‌السلام. به یاد ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا