eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
899 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙✨ 🍃حق نداریـم تلاش را از پرونـده خودمـان حــذف ڪنیـم‼️ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
... ♥️| ساعت ده یازده شبـ🌙 با سر و صورت خاڪے اومد خونہ.! +تا شما شامـ رو شروع ڪنے میرم لیلا رو بخوابونمـ😴 -نہ!صبر میڪنمـ تا بیای باهم بخوریم...♥️ +وقتے برگشتمـ دیدم پوتین به پا خوابش بردهـ😴 داشتم پوتین هایش رو در میآوردم کہ بیدار شد.. -دارے چیکار میڪنے..؟ مےخواۍ شرمنده امـ ڪنے..؟🥺 + نہ..! خستۿ‌اے سر سفرۿ نشستـ و..! -تازه مےخوایم با هم شام بخوریمـ🥘 🕊| ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
سلام اعضای خوب کانال . میخواستیم ۱۰ تا زیارت عاشورا بخونیم برای شفای یک مریضی . هر کی که دوست داره بخونه و بگه . نفری یه دونه میشه. @del_tang_nabash. با تشکر
یا امام رضا . دوست ندارم این دقایقی که توی حرمت نشته ام تموم بشه😭😔 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
ای صفای قلب زارم . هر چه دارم از تو دارم . تا قیامت ای رضا جان سر ز کویت بر ندارم.😔 💔 یا رضا .... ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخترانِ‌ پرواツ
#مردے‌در‌آئینہ 💙 #قسمت‌دوازدهم #رمان‌معرفتے :) #قلم‌شہید‌سید‌طاها‌ایمانے 🌱 واحدهاے مشترڪ چند لح
💙 :) 🌱 اسمے ڪہ هرگز نشنیده ایم ؟! یہ خونہ قدیمے ... دو طبقہ اما تمیز و نوسازی شده ... مادرش هنوز گریہ مےڪرد ... بہ زحمت مےتونست حرف بزنہ ... برام عجیب بود ... از زمانے ڪہ خبر مرگ پسرشون رو شنیده بودن، چند ساعت مےگذشت ... و یہ بچہ شرور، چیزے نبود ڪہ این همہ بہ خاطرش گریہ ڪنن ... پدرش برای بانڪ ڪار مےڪرد ... و مادرش خیاط لباس هاے مجلسے و پرام ... هر دوشون بہ سختے ڪار مےڪردن تا بتونن پسرشون رو بہ یہ ڪالج و دانشگاه خوب بفرستن ... تا بتونہ آینده خوبے داشتہ باشہ ... چیزے ڪہ ڪریس هم، توے سال آخر عمرش بہ دنبالش بود ... دیدن تلاش خانواده باعث شده بود مسیرش رو عوض ڪنہ؟... یا بعد از عوض شدن مسیرش، تلاش خانواده چند برابر شده بود؟ ... هر چند، مادرش بیشتر از سہ سال بود ڪہ براے ڪمڪ بہ مخارج خانواده وارد عرصہ شده بود ... چیزے مبهم و گنگ توے ذهنم موج مےزد ... چیزے ڪہ هیچ سوالے آرامش نمےڪرد و نمےتونستم پیداش ڪنم ... چیزے ڪہ توے حرف هاے پدر و مادرش هم بهش اشاره اے نمےشد ... تنها اشاره ارزشمند ... اسم ساندرز بود ... اونها حتے بہ اینڪہ پسرشون سابقا عضو یہ گروه گنگ بوده، اشاره اے نڪردن ... - لالا ... دخترے رو بہ این اسم مےشناسید؟ ... با شنیدن این اسم ... هر دوشون جا خوردن ... چشم هاے مادرش پرید و نگاهے ڪہ توش نگرانے با قدرے ترس قاطے شده بود رو، چرخوند سمت همسرش ... ذهن خودش نمےتونست جوابے براش پیدا ڪنہ ... آقاے تادئو ڪمے خودش رو روے مبل جا بہ جا ڪرد ... نسبت بہ همسرش، ڪنترل بیشترے روے چهره اش داشت ... اما اون هم ... - خیر ڪارگاه ... ما هرگز چنین اسمے رو نشنیدیم ... با هیچ جملہ‌اے بہ این اندازه نمےتونستم مطمئنم بشم ڪہ اونها دارن خیلے چیزها رو مخفے مےڪنن ... اما چرا؟ ... چرا باید بہ افرادے ڪہ دنبال پیدا ڪردن قاتل پسرشون هستن دروغ بگن؟ ... اوبران هنوز مےخواست با اونها صحبت ڪنہ ... اما صحبت باهاشون دیگہ فایده اے نداشت ... نمےشد بہ هیچ حرف شون اعتماد ڪرد ... نہ تا وقتے ڪہ بہ جواب این چرا ... پے مےبردم ... از جا بلند شدم ... - خانم تادئو ... مےتونید اتاق ڪریس رو بهم نشون بدید؟ ... نگاهے بہ همسرش ڪرد و از جا بلند شد ... انگار منتظر اجازه و تایید اون بود ... نسبت بہ همسرش ڪنترل ڪم ترے روے خودش داشت ... باید از همدیگہ جداشون مےڪردم ... اینطورے دیگہ نمےتونست در پاسخ سوال ها بہ شوهرش تڪیہ ڪنہ ... و اوضاع آشفتہ درونش این فرصت رو در اختیارم مےگذاشت ڪہ جواب اون چرا رو پیدا ڪنم ... ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva
💙 :) 🌱 اتاق مقتول قبل از اینڪہ شوهرش فرصت پیدا ڪنہ همراه خانمش بلند شہ ... با لبخند بہ لوید نگاه ڪردم ... - ڪارآگاه اوبران ... شما بہ صحبت تون با آقاے تادئو ادامہ بدید... بهتر از هر شخص دیگہ اے ... اوبران مےتونست توے چنین شرایطے منظور حالت و نگاه من رو بخونہ ... با نگاه معنادارے چرخید سمت پدر مقتول ... - خوب آقاے تادئو ... گفتید ڪہ ... و من دنبال مادرش ... از پلہ ها بالا مےرفتم ... توے در ایستاده بود ... و من با دستڪش ڪل اتاق رو مےگشتم ... - آخرین بار ڪے اتاق پسرتون رو تمیز ڪردید؟ ... چشم هاے سرخش دوباره لرزید ... - ڪریس خودش اتاقش رو تمیز مےڪنہ... این بار صداش هم لرزید ... - یعنے مےڪرد ... هنوز نتونستہ بود مرگ پسرش رو باور ڪنہ ... باور ڪردنش سخت بود ... همون طور ڪہ باورش براے من ... ڪہ یہ پسر 16 ساله چنین اتاق مرتب و تمیز داشتہ باشہ ... چند لحظہ بهش نگاه ڪردم ... - خانم تادئو ... من بیشتر از 8 سالہ ڪہ دارم توے دایره جنایے ڪار مےڪنم ... شاید بہ نظر جوون بیام و 8 سال زیاد نباشہ اما نسبت بہ خیلے از همڪارهام ڪارم بهتره ... پسر شما قبلا عضو یہ گنگ بوده ... چیزے ڪہ اصلا بهش اشاره نڪردید ... و خودتون هم مےدونید چقدر مےتونہ در پیدا ڪردن قاتل مهم باشہ ... شما مادرش هستید ... مادرے ڪہ اون رو بزرگ ڪرده و براش زحمت ڪشیده ... چطور مےتونید بہ ما دروغ بگید؟ ... نمےخواید قاتل پسرتون رو پیدا ڪنیم؟ ... نشست روے تخت ڪریس ... نمےتونست جلوے اشڪ هاش رو بگیره ... تمام بدنش مےلرزید ... - شوهرم گفت اگہ پلیس ها بفهمن ڪریس عضو گنگ بوده بیخیال پیدا ڪردن قاتل میشن ... میگن درگیرے بین اعضاے گنگ یا دو تا گنگ دیگہ بوده و همہ چیز تمام میشہ ... و خیلے راحت پرونده رو مختومہ اعلام مےڪنن ... من فقط مےخوام قاتل پسرم پیدا بشہ ... مےخوام بہ سزاے ڪارے ڪہ با پسر من ڪرده برسہ ... دیگہ نمےتونست حرف بزنہ ... فقط گریہ مےڪرد ... حتے اگر دلدارے دادن رو بلد بودم ... چہ ڪلمہ‌اے مےتونست اون زن رو آرام ڪنہ؟ ... حتے زمانے ڪہ مےتونستیم قاتل رو پیدا ڪنیم ... هیچ وقت قلب خانواده مقتول آرام نمےشد ... - خانم تادئو ... مےدونم این ڪلمات قلب شما رو آروم نمےڪنہ ... و نمےتونم قول بدم صد در صد پیداش مےڪنیم ... اما مےتونم قول بدم برای پیدا ڪردن قاتل از هیچ ڪارے دریغ نمےڪنم ... متاسفم ڪہ ... این تنها قولے هست ڪہ مےتونم بهتون بدم ... ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva