- دُخترحاجی .
کی گفته؟😂عاقاااا منو به خرج نندازین
نکه خیلی خودت کم خرج میکنی ما خرج بندازیم دستت عب داره 😐
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_دهم
می خواست خودش جلوی ما برود و یک نفر از آقایان را بگذارد پشت سرمان🚶🏻♂
مسخره اش کردم که :((از اینجـا تا حرم فاصله ای نیست که دو نفر بادیگار داشته باشیم!))
کلی کل کل کردیم.
متقاعد نشد. خیلی خاطرمان را خواست که گفت برای ساعت سه صبح پایین منتظرش باشیم
به هیچ وجه نمی فهمیدم اینکه با من این طور سرشاخ می شود و دست از سرم برنمی دارد، چطور یک ساعت بعد می شود همان آدم خشک مقدس از آن طرف بام افتاده!😶
آخرشب، جلسه گذاشت برای هماهنگی برنامه فردا ..
گفت:((خانما بیان نماز خونه!))
دیدیم حاج آقا را خواب آلود آورده که تنها دربین نامحرم نباشد.
رفتارهایش راقبول نداشتم. فکرمی کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد😑
نمی توانستم باکلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم🙄
دوست داشتم راحت زندگی کنم، راحت حرف بزنم، خودم باشم ..
به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کارمن نبود ...
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
«#قصه_دلبری❤️»↶
「 @Dokhtarhaaj 」
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_یازدهم
دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ☹️
در چار چوب در ، با روی ترش کرده نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم :«من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم .خدافظ!»
فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم . شاید هم دعوایی جانانه و مفصل
برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام با اطمینانه، گونهٔ پرریشش را گذاشت روی مشتش و گفت :«یهنفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برید !»✋🏻
نگذاشتم به شب بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی که بعد از سال ها تنگی نفس ، یک دفعه نفسش آزاده می شود ، سینه ام سبک شد ...
چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود :«آزاد شدم !»🙃
صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه.
به خیالم بازی تمام شده بود
اما زهی خیال باطل!😏
تازه اولش بود .
هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیایید خواستگاری 😬
جواب سربالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . و خیلی جدی و بی مقدمه پرسید :«چرا هرکی رو می فرستم جلو، جوابتون منفیه؟»
بدون مکث گفتم :«ما به درد هم نمیخوریم !»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
«#قصه_دلبری❤️»↶
「 @Dokhtarhaaj 」
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_دوازدهم
با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخوریم !»
جوابم راکوبیدم توی صورتش :« آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، بهدلش بشینه !»😏
خنده پیروزمندانه ای سر داد . انگار به خواسته اش رسیده بود :«یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شمام حل میشه ؟!» 😁
جوابی نداشتم ...
چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم .
از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم :«ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید !»
زیر لب با خودم گفتم «چه اعتماد به نفسی کاذبی😐 »
اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید :
«حسرت این روزا !»
مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا .
داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم 😃
کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست
خبری از اردوهای بسیج نبود ، همه بودند الا او ..
خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم.
تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند
یکی داشت می گفت :«معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد چی کار می کنه !»🧐
نمی دانم چرا ..!
یک دفعه نظرم عوض شد!
دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم .
حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم 😐😔
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
«#قصه_دلبری❤️»↶
「 @Dokhtarhaaj 」
خب این 3 پارت رمان #قصه_دلبری بزنین روش از اول میاره برید بخونین خیلی قشنگه🤌🤍
- دُخترحاجی .
خب این 3 پارت رمان #قصه_دلبری بزنین روش از اول میاره برید بخونین خیلی قشنگه🤌🤍
کادو برا ادمینا بود😂🤣🤣
Hossein_Taheri___Hale_Delam_(320).mp3
4.56M
روویایحرمتویسرمہ
بیکرببلادنیاقفسهایندربهدریواللهبسه..🥺💔
#شب_های_بیقراری
پروفایل جدید🤌🥺 فردا تو ناشناس من نظراتونو بگید در مورد پروفایل عکاسشم خودم گرفته بودم تو راه #کربلا توی موکب بود🤌🤍
بچه ها یه چی راجب روز ادمین بگم اینکه به نظرم تا الان سال ۳،۴ تا روز ادمین داشتیم مگه میشه ؟:/
May 11
یهسریتضادهامیتونن
خیلیقشنگباشنمثلاتو
کهقویتریننقطهضعفمنی♥️:)!
#عاشقانه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمامیخواینبادُنیـامذاکرهکنین🇮🇷🕶️!'
#امام_زمان
لحظهایقبلازشهادٺبهاوگفتند:
زندهای؟جوابداد:هنوزنه
نفسمیکشم!
‹#شهیداوینے🖤›
بہسࢪچادروبہدݪحیادارے،
باخودټ؏ـطروبویۍازخدادارے(:
#چادرانہ
بقولاستادپناهیان:
شیطونبرایکساییکهمذهبیهستن،
بیشتردامپهنمیکنه..
اونخودشیهبچهمذهبیبود
کهعاقبتبهشرشد!..
حواسمونهست؟!
شاید_تلنگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤞🏻✨اینا بسیجینااا