ولیواقعـااگهسیستمخدااینـجوریبودکـه
وقتیبهشمیگفـتیمخدایـاببخـشیدمیگفت
متاسـفمدیگهنمیـتـونمببخشـمت
چیکارمیخواسـتیمبکنــیم؟!
-نقطـهسـرخـط
「 @Dokhtarhaaj 」
#داستان_یک_تحول
هر روز روسریم عقب و عقب تر میرفت
ارایشم غلیظ و غلیظ تر میشد
واصلا برام مهم نبود
با اینکه تو خانواده ای نسبتا مذهبی ( فقط پدر و مادرم اهل رعایت حجاب نمازخون بودن ) متولد شده بودم اونقدر پایبند نبودم
خلاصه که خودم میدونستم اینارو برای جلب توجه انجام میدادم اما برای گول زدن خودم میگفتم خدا بزرگه میبخشه مهم دلته که پاکه قست بدی ندارم
کارم به جایی رسیده بود که دیگه تو جمع های خانوادگی روسری سرم نمیکردم و...
با شروع شدن جریان اختشاشات منم خیلی بی پروا تر شده بودم مثلا تو خیابون روسریمو از قست مینداختم
هر روز میگذشتم و من....
داشت وضو میگرفت گفت میشه وسیله هامو برام بگیری وضو بگیرم اره گفتم و وسیله هاشو نگه داشتم تو دلم گفتم اه اه اه چادریِ پروووو اما بعد یه چند ثانیه با خودم گفتم اما خوش به حالش خدا دوستش داره حتما صداشو میشنوه باید نماز بخونه این نماز نخونه منه گناه کار برم نماز بخونم
یه چند روزی گذشت به واسطه ی چندتا از دوستام بیشتر باهاش اشنا شدم
بعد یه مدت احساس کردم که خیلی ادم باحالیه اصلا فکر نمیکردم مذهبی ها هم شوخی بلد باشن یا خیلی چیزا رو بلد باشن متوجه شدم چقد روحیه ی من بهش نزدیکه
یه چند وقتی که گذشتت خیلی باهاش صمیمی شدم
با من خیلی راجب شهدا حرف میزد راجب چادر راجب خدا راجب هر چیزی که منو به اون بالایی وصل میکنه
و واقعا حرف هاش داشت روم اثر میگذاشت
یواش یواش موهام رو بیشتر میپوشوندم ارایشم کمتر و ملایم تر میشد اصلا دیگه دلم نمیخاست خیلی کارارو انجام بدم
شبا تا دیر وقت بیدار میموندم زیارت نامه میخوندم نماز میخوندم با خدا حرف میزدم و این حالم رو بهتر میکرد
دوستم رو مثل یه فرشته ی نجات میدیدم که من رو واقعا تغیر داد
عوض شده بودم اما نمیتونستم چادر سرم کنم چون فکر میکردم ممکنه...
بالاخره یه روزی خودم راجب چادری ها فکرهای خوبی نمیکردم
اما پا گذاشتم روی همه ی افکارم و چادر سرم کردم
واقعا با چادر فرق میکردم دیگه اون دختری که میشناختم نبودم واقعا چادر بهم میومد وجودم بهم لبخند زد و به
چـــــــادری بودنم افتخار کردم
「 @Dokhtarhaaj 」
شهیدجهادمغنیہ"
جورۍروۍخودتون
ڪارڪنید
ڪهاگہیهگناهڪردید
گریہتونبگیره...!(:
#شــهیدانــہ
「 @Dokhtarhaaj 」
انسان هرچه دلتنگی هایش
بزرگتر میشود آنها را نگه
میدارد تا شهرش تاریک
شود آن هنگام قلبش در
سکوت شب آن را با اشک
زمزمه میکند..
#امام_حسین
「 @Dokhtarhaaj 」
1_4967508146.mp3
9.55M
و چه زیباست طلبیدن آن غریب و الغربا👀🌿
#یا_امام_رضا
_
「 @Dokhtarhaaj 」
وایکهاگرخامنهایحکمجهادمدهد؟؟
_آقاخیلیوقتیحکمجهادروصادرکردند
اینشماو..
جهادتبیین!
جهادعلمی!
جهادفرزندآوری!
جهادسیاسی!
جهادفرهنگی!
جهادفقطبهجنگیدننیست.._
「 @Dokhtarhaaj 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹لحظه اصابت گلوله به شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده و فریادهای نحن شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام
شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده»
#شهید_مصطفی_صدرزاده
「 @Dokhtarhaaj 」
. دادیم بھِ حکـٰاک، عقیقِ دل و گفتیم ،
. حك کن به دلِ ما حضرت ارباب ♥️ .
_
「 @Dokhtarhaaj 」