#طنز
یهعدههمهستناسلاموقبولندارن
بهکشتههاشونمیگنشھید
تازهنذریمواسشونمیدن😂🚶🏻♀️
@Dokhtarhaaj
این همه از حجاب دخترا گفتیم
ایندفعه بسلامتی پسرهایی که چشماشون کف خیابونو میبینه
غیرت توشون موج میزنه
پاتوقشون ، عشقشون گلزار شهداست ...
دمه مادراشون گرم واقعا:)))🔥
@Dokhtarhaaj
استادپناهیانمیگہ:
همیشہبهخودتونبگید
حضرتعباس(؏)نگاممیڪنه...
امامحسین(؏)نگاممیڪنه...
بعدخدابهشونمیگہ..
نگاهڪنیدبندموچقددلشڪستس...
چقددوستونداره...
چقددلخوشبہیہنیمنگاه...
یہنگاهبهشبُڪنین...💔🖐🏻
بعدخودشوندستتومیگیرنوازاین
حجمگناهمیڪشنتبیرون💔
قشنگه مگه نه؟!!!؟
@Dokhtarhaaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ
-حواسمون هست.... ؟؟
@Dokhtarhaaj
اگهقاطیبشی؛
رفیقبشی،دوستبشی
باامامزمانخودمونیبشی؛
بیریشهپیشهبشی،
بیخوردهشیشهبشی،
پشتِرودخونهیچه کنمچهکنمِزندگی؛
رشتهیِدلتدستِآقاباشه...
آقاخودشعبورتمیده...! :)
#زندگیمهدوی .
@Dokhtarhaaj
شهید مجید محمدی:
عزیزانـم..!
زیاد فکر کنید و زیاد مطالعه کنید
و زیاد مشورت کنید که انسانیت
و حتی دیندار بـودن و دیندار ماندن
در همین تفکر و اندیشه ی زیاد است..!
#به_عشق_شهدا✨🌱
@Dokhtarhaaj
امانه":
یکی از رفقا بود
یه مدتی بود با یه پسری در ارتباط بود
و کم کم ایشون چادر و برداشت و دیگه داشت میرفت برای برداشتن روسری .
میگفتن که یک شب که خواب بودم قبلش داشتم فکر میکردم که چیکار اون اقا پسر از من زده نشه خوابم برد .
تو اوج خواب بودم یهو دیدم که توی یک باغ پر از گلم رفتم جلوتر دیدم که یه اقایی که خیلی خیلی نورانی بودن جلوم ایستادن انقدر نورشون زیاد بود که چشم نمیتونست ببینتش .
میگفتن ناخداگاه به سمت ایشون حرکت کردم ولی نمیتونستم چهرشون رو درست ببینم فقط نور بود . یهو دیدم که صدای هق هق میاد . بهشون گفتم که اقا چیزی شده؟ من شمارو میشناسم؟
میگفتن هق هق اون اقا زیاد تر شدو رو به من گفت :دیگه منو نمیشناسی عزیز بابا؟برات کم گذاشتم میدونم . ولی دختر که از پدرش زده نمیشه 💔 چیکار کردم که دیگه تو هیئتای من حسین اشک نمیریزی؟چیگار کردم که دیگه ارزوی کربلامو نداری ؟ میگفت از خواب پریدم بالا و باصدای بلند شروع کردم به گریه کردن جوری که خواهرم از خواب بیدار شد گفت که چیشده میگفت شروع کردم از اول براش تعریف کنم به اخراش که رسیدم خواهرم هم باهام گریه میکرد 💔
بهم گفت:اقا خودش نمیخواد درگیر گناه بشی💔قبلا روی حسین فاطمه رو زمین نمینداختی ها! نگو که الان بخاطر کسی که معلوم نیست باهاش اینده ای داشته باشی یا نه میخوای روی حسین فاطمه رو زمین بندازی💔
میگفت هق هقم اووج گرفت همش با خودم میگفتم من چیکار کردم که دردانه زهرا گریه میکرد 💔 خدایا غلط کردم . حسین منو ببخش💔
رفتم و تمام گروه هایی که اون اقا پسر بود رو پاک کردم و بهش گفتم پدرم متوجه شد خیلی اشک ریخت . طاقت اشکاشو ندارم . خوشبخت بشی و اون برنامه روهم پاک کردم .
لطفا هنگام دوستی با نامحرم به اشک هایی که برای حسین زهرا ریختید فکر کنید💔❤️
⭕️براساس واقعیت⭕️
@Dokhtarhaaj
اقا یه وقتایی میشه میبینی خودتو گم کردی؟!
وقتی به خودت میایی می بینی چندروزه که نماز شبت عقب افتاده که به هیچ حتی نماز واجبت داره ترد میشه...
میبینی ....
اخ اون لحظه خودتو میبینی شکسته و خجالت زده ای...
اون موقع میگی چرا به اینجا رسیدم....
اون موقع پیش خودت میگی بیا ببین تو بااین اراده فوق العاده ات میخواستی قدس رو فتح کنی....
دشمن رو ناامید کنی...
اون وقته ک به خودت میگی اخه مومن کجای کاری؟!
بااین کارت بااین روندت میخواستی دشمن رو ناامید کنی ؟!
بااین کارت بدتر که دشمن رو امیدوار کردی که هیچ حتی شیطون رو شاد کردی....
امروز تاخیر نماز فردا ترد نماز واجب پس فردا هم گناهای بزرگتر و باتوجیح های شاخ داری که شیطون هم میگرخه از شنیدنش .....
غافل ازاینکه دل مهدی فاطمه رو باسهل انگاری هامون میشکونیم اشکشونودرمیاریم💔
@Dokhtarhaaj