eitaa logo
- دُخترحاجی .
3.8هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
58 فایل
- بِنام‌نامی‌ِاللّٰھ - وَقف‌ اکیپِ حاجۍ ¹⁴⁰¹.¹⁰.¹⁴ حزبُ اللّٰهی بودَن را با هَمه تراژدی هایش دوست دارم ؛ [ ما صدای ِ کُل ایرانیم ! ] - نیازهاتون : @tab_dokhtarhaaj .
مشاهده در ایتا
دانلود
˼مـٰاجویٰـآۍ‌ِسَعـٰادَتِـیم‌بـٰاخٰامِنِہ‌اِۍ.. پِـیروخَـط‌ِوِلآیَتِـیم‌بـٰاخٰـامِنِہ‌اِی♥️ッ...!˹ 🕊« »↶   「 @Dokhtarhaaj
4_5917869127434766278.mp3
11.87M
+خطرتیکه‌تیکه‌شدن‌قلب💔!' 🕊« »↶   「 @Dokhtarhaaj
✅ پاداش روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان 🌷حضرت علی علیه‌السلام از پيامبر اڪرم ﷺ نقل می‌فرماید: هيچ مؤمنی نيست كه ماه رمضان را به حساب [اطاعت از امر خدا] خدا روزه بگيرد، مگر آنكه خدای تبارك و تعالی، هفت خصلت را برای او لازم گرداند: ❶ هر چه حرام در پيكرش باشد محو و ذوب گرداند. ❷ به رحمت خدای عزوجل نزديك می‌شود. ❸ خطای پدرش حضرت آدم را می‌پوشاند. ❹ خداوند لحظات جان دادن را برای او، آسان كند. ❺ از گرسنگی و تشنگی روز قيامت در امان است. ❻ خدای عزوجل از خوراكی‌های لذيذ بهشتی او را نصيب دهد. ❼ و در نهایت خدای عزوجل، برائت و بيزاری از آتش دوزخ را به او عطا فرمايد. 📗 من لايحضر صدوق ۷
قراره شهید بشم❤️‍🩹!(:
و هر چیزی جز فراق نا چیز است ! - امیرالمؤمنین‌ع"
- علامه‌مجلسی: شب_جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم: بسم‌ﷲالرحمن‌الرحیم الحمدﷲمن‌اول‌‌الدنیا‌الی‌فنائِها‌ و‌مِن‌َالاخره‌الی‌بقائِهاالحمدﷲعلی‌کل‌نعمه استغفرﷲمن‌کل‌ذنب‌ِِو‌اتوب‌الیه وهو‌ارحم‌الراحمین. بعد از یک هفته مجدد خواستم آن‌را بخوانم که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم،که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده‌ایم..! •📚قصص‌العلماء•
خلاصه‌که‌ماه‌رمضونِ‌بعضیا‌هم‌، قراره‌‌اینجوری‌بگذره🙃💙. 🕊« »↶   「 @Dokhtarhaaj
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 📜 خاطره حاج محمود کریمی از شهید حاج قاسم سلیمانی.حاج قاسم گفت مگر اینجا خانه‌ی شماست؟ خانه‌ی شما آمدند برخورد کن. در خانه‌ی مادرشان آمده‌اند. @Dokhtarhaaj
سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک @Dokhtarhaaj