eitaa logo
کانال دکتر جواد دهقانی
167 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
242 فایل
🎙️کانال رسمی دکتر جواد دهقانی https://eitaa.com/Dr_jdehghani صفحه روبیکا https://rubika.ir/drdehghania تلگرام https://t.me/drdehghania
مشاهده در ایتا
دانلود
💢حضرت امام علی علیه السلام فرمودند : ♦️ فاطمه سلام الله علیها نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شبهای قدر به خواب رود به آنان غذای کم می داد و از روز قبل برای احیای شب قدر آماده می شد و می فرمود : محروم کسی است که از برکات این شب محروم باشد. 📚 دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۲۸۲ 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹امام خمینی ره 🌹شبهای قدر، اوج پر گشودن در فضای نیایش و بندگی، و نهایت شکوفایی رحمت الهی بر بندگان است. شب قدر، ساعت پذیرایی از مهمانانِ بزم حضور است. در شب قدر، رو به آینه محاسبه می‌نشینیم و چهره جان را بی‌غبار می‌بینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شست‌و شو می‌دهیم. شب قدر، شب گشودنِ سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن در آستان آفریدگار بخشاینده است. شب قدر باید تقدیر خویش را رقم بزنی و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی 📚کتاب آداب الصلاه «آداب نماز» متن، ص 324 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹امام خامنه ای : 🌹شب قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است. از خداى متعال عذرخواهى كنید. حال كه خداى متعال به من و شما میدان داده است كه به سوى او برگردیم، طلب مغفرت كنیم و از او معذرت بخواهیم، این كار را بكنیم، والّا روزى خواهد آمد كه خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خداى نكرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهى نخواهند داد. 🌹به مجرمین اجازه نمی دهند كه زبان به عذرخواهى باز كنند؛ آنجا جاى عذرخواهى نیست. اینجا كه میدان هست، اینجا كه اجازه هست، اینجا كه عذرخواهى براى شما درجه می آفریند، گناهان را می شوید و شما را پاك و نورانى می كند، از خداى متعال عذرخواهى كنید. اینجا كه فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهى را متوجّه و شامل حال خودتان كنید. «فاذكرونى اذكركم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
💢سلام ؛هدیه ای براتون میفرستیم که دیدنش روح راپرواز می دهد ولی قول بدین برا همه،ازته دل دعا کنید ♦️ابتکاری بسیار زیبا از تولیت حرم حضرت علی ع امیر المومنین، روی نوشته زیر انگشت بزنید👇👇👇👇 www.imamali.net/vtour ♦️وارد حرم شدید توجه کنیدروی هر فلشی که کلیک می کنید يه مقدار صبر کنید،تصویر شفاف ميشه،ودر هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن میتوان کاملا زیارت کرد،هر جای حرم راکه دوست داريد زیارت کنید. 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹امام صادق (عليه السلام) فرمودند:برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مي گيرد و تصويب آن در شب بيست و يكم و تنفيذ آن در شب بيست و سوم. 📚وسائل الشيعه، ج 7 ص 259 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شب عروج معنوی 🌹١٢ توصیه امام خامنه ای برای استفاده بهتر از لیالی قدر 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹اعمال مشترک شب های قدر 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
4_357090483001885381.mp3
4.26M
💢تلاوت تحدیر (تندخوانی)جزء_۱۸ قرآن کریم ♦️ هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین ع 🌍نشریه عبرتهای عاشورا @ebratha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُستَقِيم خدایا بہ راہ راسٺ هدایٺمان کن .. روزے ڪہ بہ چشمان تو، ﭼﺸﻤﻢ بشود باز اے جان دﻟﻢ ،صبح من آن روز ﺑﻪ خیر است 🌍 @ebratha_ir
هدایت شده از شعر شیعه
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی هی بگویم بعَلیّ بعلیٍّ بعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی... کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی- باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی @shia_poem میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود @shia_poem بازم شب قدره و بیقراری غلْط میخوره رو گونه های خیسم بازم شب قدره و حاجتام و یکی یکی با گریه می نویسم حاجتایی که نزدیک یه ساله تو خاطرم مرور میشه همیشه ولی تموم حاجتای عمرم اندازه یه حاجتم نمیشه حاجتم اینه آقام و ببینم کاشکی که آرزو به دل نمونم دوس دارم از خجالتش در بیام خدا کنه ازش خجل نمونم بازم شب قدره و جات خالیه فقط غمه که جات و پُر میکنه فقط نگاه مهربون توئه که این دل سنگیم و در میکنه باز شب قدره و خودم میدونم که قَدرت و نمیدونم آقاجون من امشب اومدم بگم که دیگه پشیمونم پشیمونم آقاجون تو جامعه کبیره خوندم این و لطف خدا بسته به لطفتونه اگه تو از گناه من بگذری دیگه خدا من و نمی سوزونه کِی میشه از کعبه خبر بیاد و صدا اذونت بپیچه تو گوشم برای انتقام بریم مدینه کنار تو لباس رزم بپوشم نمیدونم کوفه ای یا کربلا نمیدونم کجا عزا گرفتی به یادمون باش آقا هر کجا که به آسمون دست دعا گرفتی @shia_poem ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن * ای تیغ زمان زمانه‌ی نیرنگ است بشکاف سَرَم که سینه‌ام خون رنگ است یکبار نشد که سیر رویَش بینم بشتاب دلم برایِ محسن تنگ است * ای تیغ پَرِ پر زدنش را بزنند آن مرغ که قیدِ ماندنش را بزنند ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد مردی که به پیشِ او زنش را بزنند * امروز نه آن دَم علی از پا اُفتاد تا خانمِ من زیرِ قدم‌ها اُفتاد یک شهر برای بُردنم رد میشد از رویِ دری که رویِ زهرا اُفتاد * ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز او خورد زمین و من بُریدم آن روز از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز @shia_poem خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن نده جواب مرا لااقل جواب مکن تمام خواسته هایم برای نفسم بود دعای من که دعا نیست مستجاب مکن صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن همین که ترس برم داشته خودش کافی ست تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن چقدر جار زدم من که "دوستم داری" بیا مقابل مردم مرا خراب مکن خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم زیاد روی من و توبه ام حساب مکن اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن سوا نکن که همه با همیم جان حسین همه غلام حسینیم، انتخاب مکن... @shia_poem در خون شناور شد پَرَش محراب گلگون شد از خون سرش محراب جان نماز آن روز جان می داد حتی نمی شد باورش محراب در خون مولا روضه خوانی کرد رفته به روی منبرش محراب بغض علی یعنی که «قتلگاه » بودست نام دیگرش «محراب» وقت تولد خانه ی کعبه وقت شهادت سنگرش محراب درس شهادت را از او تنها آموخت با چشم ترش محراب آن کاسه های شیر می گفتند: از چه نبودی! یاورش محراب کاری نمی آمد ز دستش پس بی چاره شد در محضرش محراب شمشیر بر اسلام می آورد از این جهت شد کافرش محراب ضربت اگر روز«قیامت» بود می دید روز «محشرش»محراب اول علی سجده نمود اما سجده کنان شد آخرش محراب فزت به
هدایت شده از شعر شیعه
ئک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ @shia_poem آسمان بودو علی بودو شب و غمهایش گردی از غصه نشسته به روی سیمایش آخرین سفره ی افطارعلی فرق نکرد بازهم نان و نمک درعوض خرمایش میهمان بودن بابا خوشی دختر بود داشت دلشوره ی سختی زغم بابایش چقدر چشم به بالای سرش میدوزد پردرداست چرا زمزمه ی لبهایش بی قراراست و از این حالت او معلوم است زنده شد درنظرش خاطره ی زهرایش رفت مولا طرف مسجدو باخودمیبرد عالمی راطرف حادثه ی فردایش سالها رنج وغم از صوت اذانش پیداست اشهدُ انّ علی زخمی داغ زهراست آسمان پای غم بال و پرش ریخت به هم و زمین بر اثر چشم ترش ریخت به هم میکشدآه علی قلب زمان میسوزد چه تبی داشت؟فلک براثرش ریخت به هم نوبت سجده ی آخرشدو واویلا شد تیغ بالای سرش؛دوروبرش ریخت به هم ضربه ای سخت به فرق سراو کوبیدند استخوان بازشدو فرق سرش ریخت به هم دل محراب پراز خون و زمین خون و محاسن خونی بین خون دید پدر را پسرش ریخت به هم طرف خانه علی را به چه حالی بردند زینب از دیدن وضع پدرش ریخت به هم بین چشمان پدر اشک خدارامیدید سالها مانده ولی کرب و بلا را میدید سروکارش به غم سوختنی می افتد پای زخم بدن بی کفنی می افتد دیدن زخم برادر جگرش راسوزاند یاد زخم بدن پاره تنی می افتد دست و پا میزندو دشمن بی احساسش بادم تیغ به جان بدنی می افتد سروکارنوک یک نیزه ی لب تشنه ی خون به کویر پرخون دهنی می افتد سراورا به سر نیزه زدند و دیدند چشم او خیره به چشمان زنی می افتد وقت غارت شدنش آه به دست قاتل خواهری دید عقیق یمنی می افتد از تنش پیرهنش را که به غارت بردند دختران حرمش را به اسارت بردند @shia_poem امشب شب سقایی یعسوب دین است پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر او صورت انسانی الله باشد او کاشف الکرب رسول الله باشد او جلوه ربانی شب های قدر است او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است او را تمام عرشیان تکریم کردند خیل ملائک بر علی تعظیم کردند امشب جنون آبها هم بی مثال است می نوشی از دست علی تنها حلال است پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر روی سخن با آن امیر عالمین است تنها خجالت بهر سقای حسین است در علقمه عباس عمود آهنین خورد در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد @shia_poem وقت پرواز آسمان شده بود گوئیا آخر جهان شده بود کعبه می رفت در دل محراب لحظه ی گریه ی اذان شده بود کوفه لبریز از مصیبت بود باد در کوچه نوحه خوان شده بود شور افتاد در دل زینب پی بابا دلش روان شده بود در و دیوار التماسش کرد در و دیوار مهربان شده بود شوق دیدار حضرت زهرا در نگاه علی عیان شده بود خار در چشم و تیغ بین گلو زخم، مهمان استخوان شده بود سایه ای شوم پشت هر دیوار در کمین علی نهان شده بود ناگهان آسمان ترک برداشت فرق خورشید خون فشان شده بود در نجف سینه بیقرار از عشق گفت "لا یمکن الفرار" از عشق @shia_poem هر کس برای توبه مصمم نمی شود با صد هزار موعظه آدم نمی شود امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم فردا همین مجال فراهم نمی شود طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا خالص نبوده است که محکم نمی شود نامردی است بندگی لحظه ای ما شوق گناه و نافله با هم نمی شود باید برای خشکی چشم التماس کرد این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو: من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟ شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر چیزی که از کریمی تو کم نمی شود حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده حلوا برای غم زده مرهم نمی شود جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود هرکس که آمده قدمی سمت کربلا شرمنده ی رسول مکرم نمی شود نان علی و فاطمه را سائلی که خورد دیگر مقابل احدی خم نمی شود شمشیر زهر خورده به فرق
هدایت شده از شعر شیعه
علی زدند پس مرهمی براش فراهم نمی شود جوری که آیه های سرش ریخته بهم هر کار هم کنند منظم نمی شود این ضربه سخت بود ولی در دل علی بر دردهای کوچه مقدم نمی شود زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود @shia_poem دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد وحی نازل شده و روح فرود آمده بود به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود جان ما بودی و بدرود جهان می گفتی آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود به امید کرمی پیک اجل این همه راه به گدائی به در خانۀ جود آمده بود ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز محشر تازه ای آن شب به وجود آمده بود می شنید از گل لب های تو الله الله شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت از تو شعر شفق آن جا به نمود آمده بود @shia_poem تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین @shia_poem