هدایت شده از سرای راهبردی نورهان💡
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لینک خبر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
https://www.taghribnews.com/en/news/623618/israeli-oppression-motivates-palestinian-women-to-resist
وقتی امیرالمومنین علی(ع) مالک اشتر نخعی را به امارت مصر منصوب کرد، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت که یک بند نامه این بود؛ «یادت باشد که اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.»
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
"سیاسی نویسی"
سیاسینویس نیستم. اهل سیاست هم نیستم. میلی هم به پست و عنوان و دفتر و دستک ندارم. اما سیاست رهایم نمیکند. در خصوصیترین لایههای زندگیام نفوذ کرده، خورد و خوراکم، پوشاکم، مسافرتهایم، کتابهایم، وسایل زندگیام، حتی مسواکم را تحت تاثیر قرار داده است.
از آن سیاستی که میگفت نیاز است که مدرنیته تعدادی مستضعف را هم زیر چرخهایش له کند، تا آن سیاستی که هوای گفتگوی بین تمدنها را داشت، حتی نزدیک بود در مناسک منا، به جای سنگ زدن بر شیطان، با ابلیس گفتگو کند. همچنین آن سیاستی که بیمحابا (مهابا) بنزین را آزاد کرد و هفت سین سفرهای استانی را در کارنامهی دوگانهاش داشت. چهارسال اولی که مسکن و سهام را با مهر به بیخانمانها و با عدالت بین ضعفا تقسیم کرد و چهارسال دومی که باد عدالت و حمایت مردمی و البته شیطنت رسانهها او را به قهقهرا برد و شد آنچه نباید بشود.
آری من هم اگر سیاست را کنار بگذارم، او رهایم نمیکند، از وضع قانون برای خانواده تا بیمارستان، مدرسه، مزرعه، آب، هوا، ماشین و هرچه که از ذهنت بگذرد، بگیر تا اعمال قانون و نظارت و پیگیری و دادگاه و ...
در این کشاکش و جدال من و سیاست، عاقلانهترین کار چیست؟ سیاستورزی به خرج دادن؟ پیشگیری قبل از درمان؟ قبل از آن که سیاستهای غلط راه نفست را ببندد و عزیزانت را یکی یکی شکار کند؟ سیاست حاکم بر فضای واقعی و مجازی. ورود بچهها به دنیای مجازی بدون آموزش، ناخواسته، بدون فکر، بدون سیاست کلان و یکپارچه.
شاید یکی از راههای خلاصی از این سیاستهای خراب و مخرب، دست به کار شدن برای انتخاب سیاستگزاران صالح و سالم باشد. گرچه نمیدانیم این صالحان و امنا بعد از ورود به میدان سیاست، آیا توسط سیاست و سیاسیکاران بلعیده میشوند یا خیر؟!
آدمی نمیتواند در برابر آينده و سرنوشتش بیتفاوت باشد، حالا گاهی عدهای فقط آينده و سرنوشت خود و نهایت خانوادهشان را میبینند منهای جامعه، عدهای کمی دوراندیشترند و غیر از آینده خودشان، نیم نگاهی هم به اوضاع اجتماع دارند؛ چرا که میدانند همه با هم سوار یک کشتی هستیم و سرنوشتمان به هم گره خورده است. حتی به قول خود خدا در آینه کلام معصوم، کسانی که رنج دیگران، گرسنگی دیگران، هدایت دیگران، شادی و غم دیگران برایشان اهمیت نداشتهباشد، مسلمانی که چه عرض کنم، حتی انسانیت هم ندارند: "من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم".
اهتمام به امور مسلمین شاید گاهی فردی امکان داشتهباشد، اما چون کلام امام قید همشهری، هماستانی و همکشوری ندارد، لذا راهی به جز اهتمام از طریق مناصب حکومتی نیست. مناصب حکومتی که امهات و بیشترشان را به انتخاب مردم گذاشتهاند.
باز هم شاید دوست نداشته باشم در سیاست دخالت کنم، اما چارهای نیست، سیاست رهایم نمیکند.
بگذار از همین اولین قدمهای کوچکتر شروع کنم، تا ۴۰ ساله دوم را با اقتدار و قدمهای محکمتری برداریم. با ثبات بیشتری در اخلاق، روابط انسانی، اقتصاد، تجارت، صنعت، کشاورزی، پوشاک، نساجی، آموزش و پرورش، دانشگاه، صنعت هوا و فضا و سیمان و فولاد.
من هم نقش خودم را در تمام این امور ایفا کنم، با کمترین کاری که میتوانم، با انداختن یک کاغذ با قطر چند سانتیمتر در یک صندوق مهر و موم شده، که البته به سمت دیجیتالی شدن پیش میرود.
البته شاید بتوانم کار مهمتری بکنم و آن کشاندن حداقل ۱۰ نفر پای صندوق رای باشد با تبیین اهمیت و نقش کلیدی انتخاب در آینده سرزمین عزیز و جهان.
و شاید بیشتر از آن که مثلا محتوای تبیینی تولید کنم و آن را روی بالهای قاصدک بیمحابا(مهابا)ی مجازی بگذارم و مثل یک آرزو به تمام سرزمین عزیزم برسانم.
آری ظاهرش فقط یک انگشت و چند کلمه است، اما باطنش قسمی است که خداوند به قلم و آنچه که مینویسد، خورده است. باطنش سیاستی است که تو را رها نمیکند، حتی در خصوصیترین لایههای زندگیات، در خواب و خوراک و سفر و مسکن و پوشاک و بچهها و آینده سرزمینت.
انتخاب با تو! با خود خود تو! اجباری در کار نیست! یا آزادانه و جوانمردانه و باآگاهی پای صندوق رای میروی، یا منفعلانه و کرخت مینشینی تا دیگران برایت تصمیم بگیرند، به جایت انتخاب کنند و بشود همان سرگذشت تکراری...
#مشارکت_هرمی
#انتخاب_باتوست
#انتخاب۱۴۰۲
۱۴۰۲/۱۱/۱۲
@Dr_zdp53
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناسپاسی است اگر یادی نکنیم از پایهگذاران این انقلاب سبز و سفید و سرخ، در سرزمین اختناق و سیاهی و ستم.
هوایت را خریدارم، بهمن خونین جاویدان!!
#دهه_فجر
#انفجارنور
#امام_خمینی
#رهبرعزیز
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیپلمات سابق هلند...
🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
"سومان"
آدمها شطرنجی هستند. سیاه و سفیدشان، شانه به شانهی هم پیش میرود. گاهی سفید غالب و گاهی سیاهی مسلط میشود.
خداوند آنها را دورنگ آفریده است.[۱] زیبایی یک انسان در اختیار است و هویت او را انتخاب تشکیل داده است.
اگر از انسان اختیار را بگیری، از انسانیت میافتد. میشود رباتی که نشاط و پویایی ندارد.
انتخابهای انسان گاهی او را از حیوان پستتر [۲] و گاهی از فرشتگان بالاتر میبرد. با وجود امکان انتخاب سیاهی، برگزیدن سفیدی مایهی مباهات است. آن هم درست زمانی که همه از صلاح و رهایی او ناامید شدهاند.[۳]
این انتخابها معمولا جفتی هستند، تکبر و تواضع، عزت و ذلت، شجاعت و ترس، بخل و کرم و عفت و خیانت. این مفاهیم در سرتاسر زندگی انسان سایه افکندهاند و هر انسانی دائما در معرض انتخاب است.
از زمین چمن فوتبال تا میدان مین، از کوهنوردی روی اورست تا غواصی کف اقیانوس، از پریدن از هواپیما تا شنا در استخر، از شرکت در مهمانی و فعالیتهای اجتماعی تا انداختن یک برگ کوچک کاغذ در صندوق رای، میتوانند صحنهی نقش آفرینی اختیار انسان باشد.
گاهی دویدن روی چمن نشان از غیرت و حفظ ناموس است و گاهی نوشتن و قلم زدن در روایت کردن آن. گاهی حاضر شدن پای یک جعبهی مهروموم شدهی آراء و گاهی تشویق دیگران و سوق دادنشان به بینش و تحلیل دقیق سیاسی، اما شاید عجیب به نظر برسد اینکه چمن و صندوق، چه ربطی به ناموس دارد!
شاید ارتباطش را پدران و مادران ما قبلترها فهمیده باشند، یا حتی شاید وجدان انسانی متذکر و متوجه آن شده باشد. نمیدانم کجا و چطور؟ اما میدانم که وطن و سرزمین را مام میهن نامیدهاند، چرا که انسان را در آغوش خودش بزرگ میکند و رشد میدهد، پرورش میدهد، تلاش برای آن نشانهی غیرت و مردانگی و دوری از او باعث بیماری و افسردگی میشود. آه دوری!! غربت!! بله درست است، شاید یکی از پردردترین آسیبهای روحی انسان زمانی باشد که از دلتنگی و دوری از وطن خودش را در انسان بروز میدهد.[۴]
شاید همان تعبیر یکی از دانشجوهایم سر کلاس بهترین ترجمان این حال باشد؛ مریم، دانشجویی که ۸ سال را در کانادا و ۶ سال را در روسیه گذرانده بود، در جواب شوخیهای سیاه همکلاسیهایش در مورد اوضاع ایران و غاز بیگانه، گفت: "دوستان هر روز دور از وطن و غربت طعم غروبهای جمعه را دارد" نمیدانم تا به حال طعم دلتنگی روزهای جمعه را چشیدهاید یا خیر؟ اما سنگینیاش مثل بلند کردن یک کوه اورست است برای یک نوزاد. له میشوی، روزی هزار بار میمیری و زنده میشوی و تاب تحمل نداری..
بگذریم!! مام میهن برای آدمی ارزشمند است، حرمت دارد و مایهی آبرو و عزت است؛ لذا جانفشانی و تلاش برای بزرگداشت آن مطلوب عقل و شرع و اخلاق است.
به عنوان نمونه از کار در دستگاههای دولتی و حکومتی تا شغل آزاد و هنر و نظافت و جنگ و جهاد و شهادت گرفته تا شستن فرش و ظرفهای ناهار و شام، پختن نان و آجر، ساختن مسکن و راه، بافتن شال و کلاه، نوشتن دستاوردها، اصلاح کمبودها و شرکت در بالابردن اعتبار بینالمللیاش جلوی چشم اجانب و بیگانگان...
فرقی نمیکند جهاد گاهی با سلاح گرم و گلوله است، گاهی با قلم و کاغذ و مرکب،[۵] گاهی با ۹۰ دقیقه دویدن و شوت زدن و گاهی با توسعهی صنعت و تاسیسات جادهای، گاهی با بیان دستاوردهای چهلساله تحت سختترین شرایط سیاسی و گاهی تبیین ضرورت شرکت در سرنوشت خود و همه.
مهم این است که انسان بعد از هر عمل صالحی، از باب ادب آن را توفیقی از طرف خداوند متعال بداند و سجدهی شکری به جای آورد، درست شبیه تیم فوتبال ایران در بازی مقابل ژاپن، شبیه گریههای بازیکنان غیور ایرانی مقابل چشمهای جهانیان.
۱. شمس:۸، فالهمها فجورها و تقواها
۲. اعراف:۱۷۹، اولئک کالانعام بل هم اضل
۳. بقره:۳۰، اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء
۴. homesick
۵.مداد العلماء افضل من دماء الشهدا، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 398.
#سومان_ناموس
#مام_میهن
#ایران_عزیز
#انتخابات۱۴۰۲
زهرا دلاوری پاریزی
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
"رجب المرجب"
خداوند دوازده ماه دارد. این عدد را احتمالا در قرآن دیدهاید.[۱]. این دوازده ماه چه ماههایی هستند، نامشان چگونه انتخاب شده است؟ اصلا خود زمان چیست؟ چرا خداوند به زمان قسم خورده است؟ ارتباط قمر با شهر چیست؟
ماه در هر ماه از یک هلال کوچک شروع شده، کامل میشود و دوباره کوچک میشود. حکایت این آمد و شد و چرخش و حرکت چیست؟
احتمالا طبق علم نجوم و صور فلکی بعضی از زمانها خاص و بعضیها معمولی هستند. نمیدانم تجمع انرژی است یا تردد ملائکه، ملائکه شب و روز میآیند و میروند. هروله میکنند. بار عام الهی است. کریمانه درگاه سلطنتی الهی باز است. نامش را رجب المرجب گذاشتهاند، همنام نهری سفید و شیرین در بهشت [۲]که فصل ریزش باران رحمت الهی است.
دعاهای عام و خاص و استغفار در این ماه وارد شده است. گرچه طبیعتا هرجا استغفار باشد، طبق قاعده، رحمت الهی ریزان است [۳]
این ماه، مولد اولیاء الهی است. نمیدانم ماه از برکت این ستارگان[۴] نور گرفته یا چون رجب خاص الخاص بوده آنها نزول اجلال کردهاند. اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب[۵]
در این ایام، زیارت مشاهد مقدسه هم مطلوب و به غایت مورد عنایت است. حتی جای شکر دارد. به خصوص اگر آموختهخور شده باشی[۶] به قول قدیمیترها آموخته خور از میراثخور بدتر هست.
از میلاد پربرکت امام علی علیهالسلام در این ماه گرفته تا مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم.
زمان به نفس نفس زدن افتاده و رجب رو به پایان است. خفتگان این ماه خدا را بیدار سازید، فرصتها مثل ابر میگذرند، حتی خیلی سریعتر، چشم بر هم گذاشتیم و نیمی از عمر سپری شد، اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد. انتهای بار عام ریخت و پاش کریمان بیشتر و بیشتر است، تراکم عطر رحمت الهی مشاممان را پر ساخته و فضای روح و جانمان را از عطر محمدی آکنده نموده است.
جا دارد که به دامان سلطان ایران چنگ زنیم و در این واپسین لحظات التماس نگاه و عنایت بکنیم. آن شوق کودکانهی درون سرکش شده و طغیان نموده و هوس زدن به جاده را دارد.
دل میل پرواز در هوای مشهد رضوی و سینه خیال تپیدن در کنار ضریح مطهرش را دارد. آخ که اگر نگاهم به انگورهای ضریح زرینش گره بخورد و مست دیدار شوم. آه از آن لحظهای که چشم در چشم مولا برایش امین الله بخوانم و بلورهای زیبای اشکم چهلچراغهای حرم را تبدیل به ستاره کند و من در آسمان معطرش معلق و رها شوم..
من باشم و معشوق، می باشد و صفا و سبا و سبو..
من باشم و گوش شنوایی که برایش شهادتنامه بخوانم "اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی" به او سلام دهم و او جواب گوید و من بشوم پیغام رسان یک قافله دل که به دنبالم روانهی مشهد شده است..
از همین راه دور، از طرف مور، سلامی گرم به سلیمان جهان، به سلطان خراسان.
"السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی" سلام میدهم و در جوابش جان ان شاالله...
۱. توبه:۳۶، ان عدة الشهور عندالله اثنا عشر شهرا في كتاب الله
٢.ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج 2، ص 53
۳.نوح: ۱۰ و ۱۱، فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا*یرسل السماء علیکم مدرارا
۴.«أَلاَ إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ(صلى الله عليه و آله) كَمَثَلِ نُجُومِ السَّماءِ: إِذَا خَوَى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ». امالی صدوق ۲۲۲/۱۸
۵.شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب
۶.اگر کسی عادت به احسان داشته باشد، انتظارش از کسی ارث میبرد بیشتر است.
#زیارت_لازمم
#ماه_رجب
#نورباران
زهرا دلاوری پاریزی
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
⭕️⭕️
خوشا سفر زمینی که
مقصدش آسمان باشد..
پایان راه...
پایان خستگیهای دنیا..
⭕️⭕️
@Dr_zdp53
⭕️⭕️
1402/11/16
🖤🖤
دعوتید به مجلس عزای پدری مهربان:
آدرس: خراسان، مشهد، حرم!!
🕯🕯
@Dr_zdp53
🏴🏴
١٤٤٥/٧/٢٥
"دشمن شاد"
پدرم را بیخانمان کرد. هستیاش را به باد داد. ۲۰۰ سال آواره بیابانها بود تا بالاخره بخشیده شد. با وساطت ۵ نور مقدس توبهاش پذیرفته شد.
این ابتدای جنگی طولانی بود، نبردی به درازای تاریخ بشر، بنیآدم و اهریمنان در برابر هم، در صفی به طول قرون متمادی قرار گرفتند.
شیطان که افتادنش از چشم خدا را به خاطر انسان میداند، سر راه او نشسته و با ۶ تاکید سوگند یاد نموده که سر راه مستقیم او بنشیند و پایش را جلوی پای انسان بگیرد که با مغز به زمین بخورد سپس نعره مستانه شیطانکها گوش فلک را کر کند و بساط عیاشیشان برپا گردد.
طفلکی انسان! با چراغ قوهی عقل به سر و با شمع قلب در حرکت است،
حرکت از خود به خود، حرکت از خود به ناخود، به سوی مقصدی متعالی،
آن جا که بشود آینه خدا، خدا را در خودش ببیند و اوج بگیرد. آن وقت است که دشمنش به خاک سیاه مینشیند، از خشم دندانهایش را به هم میساید و دستش به آدمی نمیرسد.
دشمن شادی تلخ است، همان قدر که پدر و مادرمان در ابتدای تاریخ رنج کشیدند و آلت دست شیطان شدند و ابلیس به ریششان خندید، امروز هم شیطانکها اطراف ما بنیآدمها پرسه میزنند تا زمین بخوریم و باز هم قهقهه سر دهند، خدا نکند کسی دشمن شاد شود، نه از نظر عقیدتی، نه سیاسی، نه اقتصادی و نه فرهنگی، خیلی درد دارد. یکی از یکی بیشتر، به خصوص سیاسی، سالها ذلت سیاسی کشیدهایم، میدانیم مثل یک غده است که آخرش سر باز میکند، یا نه مثل یک آتش فشان.
شیطان بزرگ امروز ما، آمریکاست. سر همهی راههایی که به ایران ختم شود نشسته است، همه راههای پولی و دارویی و اقتصادی را بسته است تا کمر ایران را خم که چه عرض کنم، بشکند، یا نه او را به خاک سیاه بنشاند مثل پدرمان آدم و مادرمان حوا.. یک روز با وعده جاودانگی و امروز با وعده بهشت موعود، چرا؟ این دشمنی پایانی ندارد؟ ظاهرا بدجوری ابتدای خلقت دماغش سوخته، که این همه سال در فکر انتقام است..
درست است، مثل اوایل خلقت، شیطان امروز هم سیلی بدی از ایران خورده، ایران همان بچهای بود که داد زد پادشاه لخت است، آبرویش را در جهان برد، موی دماغش شد و به چپاول و استعمارش در خاور میانه خاتمه داد.
حالا انواع زنجیر و بند و طعمه و دام پهن کرده، مجازیاش را گسترش داده، افسار باور و بینش را به دست گرفته، گاهی مادران را از مادرانگی میاندازد، گاهی پدران را هرز میکند و گاهی دختران و پسران جوان را روی باد شهوت میاندازد.. همهی اینها دست به دست هم میدهد تا غیرت ایرانی را که میراث هزارسالهی تاریخ پارس است، از کفش بیرون کند و او را منفعل و بیخاصیت و کرخت کند، اگر مالش، سرزمینش، ناموسش، دینش، هویتش را ببرند ککش نگزد و باز هم به روی ابلیس لبخند بزند، لبخند که چه عرض کنم، به دست و پابوسی و کاسه لیسیاش بیافتد..
آه انسان! ای ترجمان واژهی فراموشی! به خودآی، ببین شیطانکها در درونت لانه کرده، غارتت نمودهاند. عقل و وجدانت مسخ شده است فرزند آدم.
همکیش و همنوع من! برادر و هموطن من! بعد از این آوار اعتقادی و مجازی بر سر خاندانت، نگذار آوار سیاسی و ذلت سیاسی هم روی دوشت سنگینی کند، ایرانی غیور! خونها پای نخلهای خوزستان ریخته شده، سرها در صحرای سینا و غزه و لبنان بریده شده، سراسر خاور میانه جای چنگالهای شیطان مدرن آمریکاست، عراق درد دارد، تن افغانستان پاره پاره شده، دختران کویت موپریشان شدهاند از تجاوز ایالات متحده، بس نیست؟ کم نیست؟ میتوانی تصور کنی در برابر دوربینهای این دشمن، دشمنشاد شدن چه رنجی دارد؟ هیچ میدانی در انتظار شمارش برگههای کوچک رای تواند تا تو را در انظار مردم جهان به تمسخر و استهزا بگیرند؟ آه ایران من، وطن دلسوختهی تبدار من! وطن سالها زیر چکمههای غرور سربازان نجس آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و پرتغالی، له شده!
به خدای کعبه سوگند! این بار هم نخواهم گذاشت دشمنشاد شوی، چون چهل سال گذشته، آن روزها که کودکی بودم و تازه نهالی بودی، کنارت ایستادم! حالا که تنومند شدی و من بزرگ شدهام قطعا..
آن قدر بزرگ که بتوانم کمبودهایت را به جان بخرم، نادانی بعضی متولیانت را تحمل کنم و درصدد اعتلایت برآیم.
آری آن قدر درک و شعور پیدا کردهام که بدانم، دشمن دلش برای من نمیسوزد، کسی پشتم را نمیخاراند و باید برای برخاستن دست به زانوی خودم بگیرم.
حوقلهای میخوانم و اسپندی دود میکنم تا دور باشد چشم بد از چشمهایت!
"مرگا به من که با پر طاووس عالمی
یک موی گربهی وطنم را عوض کنم"
#مشارکت_هرمی
#انتخابات۱۴۰۲
#ایران_عزیز
@Dr_zdp53✍
۱۴۰۲/۱۱/۱۷