eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
45 فایل
⁩•قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی بافق⁦⁦• اے‌که‌مرا‌خوانده‌ای‌راہ‌نشانم‌بده🪐🌱 ارتباط با مدیر↓ @Sadat6201 شرایط(تبادل)↓ @conditions_channel لینک ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/1529948 شماره‌کارت: #۵۰۴۱۷۲۱۱۱۲۲۰۳۰۰۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . . . [توبه شروعی دوباره🕊] حــدیــث داریم جز کـافرین کسی از رحمت خدا ناامید نمیشه، اگه خودت‌رو مسلمون میدونی پس این ناامید شدنت برای چیه؟ بنداز دور این ناامیدیِ مسخرهِ شیطانی‌رو😈حالا که گول خوردی و کردی به جای ناامیدی سریع تـوبـه و شروع کن به جبران کردن کن ناامیـدی همون چیزی هست که دشـمنت میخواد، بابا انقدر ساده نباش در برابر شیطون🤨موندم چطور میتونی گناه کنی و توبه نکنی، توبه یک جور انــتــقــــام از کسی‌ِ که اذیتت کرده، اگه توبه‌نکنی که اون بیشتر حال میکنه، با کردن تموم نقشه شو بریز بهم و اون فـاصلــه ای که بین تو و خدا افتاده رو جبران کن😎👊🏻
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #هفتاد_و_یکم غریب آشنا بعد از چند سال به ایران برگشتم …🇮🇷🛬   سجاد ازدو
🌾 🌾قسمت شبیه پدر دستش بین موهام حرکت می کرد … و من بی اختیار، اشک می ریختم … 😭 غم غربت و تنهایی …  فشار و سختی کار …  و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم … – خیلی سخت بود؟ … – چی؟ … – زندگی توی غربت … سکوت عمیقی فضا رو پر کرد …  قدرت حرف زدن نداشتم …و چشم هام رو بستم … حتی با چشم های بسته … نگاه مادرم رو حس می کردم … – خیلی شبیه علی شدی … اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت …بقیه شریک شادی هاش بودن … حتی وقتی ناراحت بود می خندید … که مبادا بقیه ناراحت نشن …اون موقع ها … جوون بودم … اما الان می تونم حتی از پشت این چشم های بسته … حس دختر کوچولوم رو ببینم … ناخودآگاه … با اون چشم های خیس … خنده ام گرفت …دختر کوچولو …😁 چشم هام رو که باز کردم …  دایسون اومد جلوی نظرم … با ناراحتی، دوباره بستم شون … – کاش واقعا شبیه بابا بودم … اون خیلی آروم و مهربون بود… چشم هر کی بهش می افتاد جذب اخلاقش می شد …ولی من اینطوری نیستم … 😒 اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم …نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم … من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم … خیلی …😔 سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم … اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و می سوخت …دلم برای پدرم تنگ شده بود … و داشتم …  کم کم از بین خانواده ام هم حذف می شدم …علت رفتنم رو هم نمی فهمیدم … و جواب استخاره رو درک نمی کردم …😔😣 ادامه دارد ... ✍نویسنده:
🌾 🌾قسمت بخشنده باش زمان به سرعت برق و باد سپری شد …لحظات برگشت🇩🇪 به زحمت خودم رو کنترل کردم …  نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم …  نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم …😣  هواپیما که بلند شد …🛫  مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم …😭 حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد …  ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود … حالتش با من عادی شده بود …حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم … هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید …  اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد … نه فقط با من … با همه عوض می شد …😟 مثل همیشه دقیق … اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود …ادب … احترام … ظرافت کلام و برخورد … هر روز با روز قبل فرق داشت …😟 یه مدت که گذشت …  حتی رو هم کنترل می کرد…دیگه به شخصی زل نمی زد … در حالی که هنوز جسور و محکم بود …  اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد … رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن … بحدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود … که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود …  در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم …😟 شیفتم تموم شد …  لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم 📲زنگ زد … – سلام خانم حسینی … امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ … می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم … وقتی رسیدم …  از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید … نشست …  سکوت عمیقی فضا رو پر کرد … – خانم حسینی … می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم … اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم…و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم …😊🙈 این بار مکث کوتاه تری کرد … – البته امیدوارم … اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید …مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید …☺️ ادامه دارد ... ✍نویسنده:
‌ ‌🤺 حاجی دقت کردی توی این ماه رمضون مدام حلال خدا بهمون حروم میشه؟🤔 مثلا نــاهــار خــوردن حرومه؟ نه‌، ولی ماه رمضون حروم میشه، اب خوردن حرومه؟ نه ولــی یک مــدت زمــانی حــــــروم میشه بستنی خوردن حرومه؟نه، ولی یک مدت زمانی حروم میشه😋 توی ماه رمضون مدام به نیازها و خواسته هامون نه میگیم🖐و تک تکِ این نــــــــــــه گفتن‌ها به نفس باعث میشه نفس مون ضــعــیــف و روحــمــون قــــــــــوی بــشــــــه💪🏼 واین بچه ی لــوس یاد میگیره که هر چی گفت نباید انجام بشه مگر اینکه عقلمون اوکی رو بهش بده😌😅 ✍ادامه داره. . . ‌ آموزش دینداری لذتبخش ↶ ⸾‣ ‌@𝐝𝐚𝐫_𝐬𝐚𝐦𝐭𝐞_𝐭𝐨𝐨 ‌ ‌‌‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📿دعای روز اول ماه مبارک رمضان . 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
-امیرالمومنین‌‌علیه‌السلام: هنگام هر سختى و مشكلى بگو: «لا حَوْلَ و لا قُوَّةَ إلاّ باللّهِ الْعَلىِّ العَظيم» تو را كفايت مى كند..🌱 ميزان‌الحكمه ج۲،ص۶۸ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ  ִֶָ
• پایان فعالیت|♡❀ • شبتون‌شهدایی|♡❀ • عاقبتتون‌امام‌زمانی|♡❀ • غیرتتون عَلوی|♡❀ • عشقتون‌زهرایی|♡❀ • التماس‌دعا،، یاعلی|♡❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @EBRAHIMHADI_BAFQ
🥀 "‏دَعَوتَنی اِلَیکَ" همین که خواستی؛ مهمانت باشم ؛شکراً لله...