eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
2.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
﷽ کاری کن اگه خداتورودیدخوشش بیاد،نه مردم ــــــــــــــــــــ قرارگاه جهادیشهیدابراهیم هادی •ایجادکارگاه‌هایتولیدی جهت اشتغال •کمک به نیازمندان •فعالیت‌های‌جهادی و فرهنگی ________ خادم↓ @Sadat6201 ــــ ــ ــــــــــــــ تبادل↓ @Khademol_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 [نودچهارمین‌هفته‌‌‌مراسم‌‌‌سه‌‌‌شنبه‌‌‌‌مهدوی] شماره‌کارت‌جهت‌‌نذورات‌نقدی: 5041_7211_1236_6266 قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی استان یزد_بافق 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💓 یعنی واقعا خدا صدامو میشنوه و دعاهامو مستجاب میکنه؟🥺♥️ 📖 جز ۲_ سوره بقره آیه ۱۸۶
- من طاقت ِ یعقوب ندارم ، بغلم کن!💔
تاانسان‌ازبیهوده‌گویی‌ وبیهوده‌کاری‌اجتناب‌نکند نمیتوانددرنمازش‌خاضع‌باشد وحضور‌قلب‌داشته‌باشد...! • آیت‌الله‌بهجت(ره) •
سلام رفقای کانال حالتون!؟😍 میگما دیگه پارت های آخر رمان هست🙈 میخوام نظرتون رو راجب رمان بدونم! یکم انرژی بگیرم💪 نظرتو بهم بگو↓ https://abzarek.ir/service-p/msg/1529948
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
اندر دلِ‌من درون و بیرون همه اوست اندر تنِ‌من جان ُرگ ُخون همه اوست :)♥️ 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #هفتاد_و_پنجم   عشق یا هوس مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم …حقیق
🌾 🌾قسمت پاسخ یک نذر اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد …  و من به تک تک اونها گوش کردم … و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم… وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد …☺️ – هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه … اما حقیقتا خوشحالم … بعد از چهار سال و نیم تلاش … بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید …☺️ از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم … ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم …از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود …  و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی …  و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن …😟😒 برگشتم خونه … 🏡 و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم … بی حال و بی رمق … همون طوری ولا شدم روی تخت … — کجایی بابا؟ … حالا چه کار کنم؟ … چه جوابی بدم؟ …😒 با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ …  الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم … بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی …😣😢 بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم …😭  …  اول به و بعد به توسل کردم…  گفتم هر چه بادا باد … سپارم … اما هر چه می گذشت …  محبت یان دایسون،💓😊🙈 بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت …  تا جایی که ترسیدم …😨 – خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ …😰 روز چهلم از راه رسید …  تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم ✨قم..✨ و بخوام برام استخاره کنن …  قبل از فشار دادن دکمه ها …نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم …🙏 – خدایا! … اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه … فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام …   … و دکمه روی تلفن رو فشار دادم … 🌟” همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم … بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم … تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست …ولی ما آن را نــ✨ـــوری قرا دادیم که به وسیله آن … هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم … و تو مسلما به سوی راه راست می کنی “ سوره شوری … آیه 52🌟 و این … پاسخ👌 نذر 40 روزه من بود … ادامه دارد ... ✍نویسنده: