eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
2.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
﷽ کاری کن اگه خداتورودیدخوشش بیاد،نه مردم ــــــــــــــــــــ قرارگاه جهادیشهیدابراهیم هادی •ایجادکارگاه‌هایتولیدی جهت اشتغال •کمک به نیازمندان •فعالیت‌های‌جهادی و فرهنگی ________ خادم↓ @Sadat6201 ــــ ــ ــــــــــــــ تبادل↓ @Khademol_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بچه ها عاقبتتون بخیر🌱!):- باری دیگه مسابقه ی هادی دلها 2 داریم...😍 از این تایم شروع میشه مسابقه!!🎉🎊 هرکس میخواد توی مسابقه شرکت کنه به آیدی پیام بده بگه میخواد شرکت کنه تا بنر رو براش بفرستم...و به سه نفر اولی که بیشترین ویو داشته باشن هدیه تعلق میگیره!!! آیدیم!!! @Ms_fatemeh_11 هدیه های خیلی عالی ای داده میشه 🎁❤️ بدو تا مسابقه جا نمونی!!
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
رابطه شهیده راضیه کشاورز با درس: خیلی راحت می تونست برای خوندن درسهاش و انجام کارهاش از سرگرمی هایی که همه هم سن و سالاش دوست دارن ، بگذره . خیلی راحت می تونست از خوابش بگذره تا درسشو بخونه ... وقتی می خواست انتخاب رشته کنه همه درسهاش 20 شده بود به غیر از یکی از درسها که 19 شده بود و به خاطر اون نمره 19 خیلی ناراحت بود به درس اهمیت زیادی می داد و می گفت من می خواهم با درسم انقلاب کنم و با درس خواندن شکر گزار زحمات والدینم باشم.با تمام وجود درس مي خوند ، هميشه مي گفت : امام زمان(ع) يار بيسواد نمي خواد . خیلی از شبا تا دیر وقت بیدار میموند و درس میخوند و وقتی درس خودش تموم میشد داداش کوچیک ترشو از خواب بیدار میکرد و با اون درس کار میکرد.علاقه زیادی به درس زیست شناسی داشت ، همیشه می گفت مامان وقتی معلم زیستمون داره درس میده ، به بزرگی خدا پی می برم و می فهمم خدا چقدر بزرگه. هر روز که زیست شناسی داشت ، وقتی به خونه برمی گشت مثل این بود که از یک زیارتی برگشته ، خیلی حال معنوی خوبی داشت ، می نشست و تمام درس رو برام توضیح می داد . در آخر هم در حالی که کتاب زیست شناسی باهاش بود شهید شد.
• پایان فعالیت|♡❀ • شبتون‌شهدایی|♡❀ • عاقبتتون‌امام‌زمانی|♡❀ • غیرتتون عَلوی|♡❀ • عشقتون‌زهرایی|♡❀ • التماس‌دعا،، یاعلی|♡❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام پدر مهربانم عجیب عطر شما را دارد ، سحرها به شوق دعا برای شما بیدار می شوم و مغرب که می رسد ، اولین جرعه افطارم ، دعا برای شماست ...! 💕 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها 🤲
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« ترس صهیونیست‌ها از انتقام ایران» کلیپی از انتقام ایران از اسرائیل در فضای مجازی منتشر و در میان جامعه عبری زبان همه گیر شده است. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی: ایالات متحده به دلیل نگرانی از اینکه حمله ایران مواضع اسرائیل یا آمریکا را هدف قرار دهد، در حالت آماده‌باش قرار دارد. جروزالم پست: ۲۸ سفارت و کنسولگری اسرائیل به دلیل ترس از حمله ایران، به طور موقت تعطیل شده‌اند. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی: ایالات متحده به دلیل نگرانی از اینکه حمله ایران مواضع اسرائیل یا
نیویورک‌تایمز به نقل از یک مسئول صهیونیست: ایران برای ایجاد بازدارندگی حمله خواهد کرد؛ تحلیلگران اسرائیل بر این باورند که ایران بی‌شک پاسخ خواهد داد، آن هم به‌تنهایی و نه از طریق حزب‌الله و نیروهای ایران در آماده‌باش کامل هستند. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
❓ #کجای_قصه‌ی_ظهوری؟! 0⃣2⃣ قسمت بیستم ⛅️ حرفاش بارها توی ذهنم بالا و پایین می‌شد. از مراسم زدیم بی
؟! 1⃣2⃣ قسمت بیست و یکم 🔇 بحث بالا گرفت. هیچ‌کس چشم دیدن هیأت دیگه رو نداشت. مرتضی گفت: بچه‌ها یه پیشنهاد دارم! بیایم امسال همه دسته‌جات رو یکی بکنیم. این‌جوری عظمت عزاداری زیاد می‌شه و اختلافات تموم می‌شه. آنچنان به مرتضی تاختند و کلی دلیل ریز و درشت آوردن! مثلاً اینکه هیئات محلات، رقیب ما هستن، مگه یادتون نیست اونا پارسال با ما چیکار کردن؟ ما آبمون با اونا توی یه جوب نمی‌ره! مرتضی ساکت شد؛ درست مثل من، درست مثل حمید... هوای داخل هیأت، سنگین شده بود. احساس خفگی می‌کردم. 🌷 زدیم بیرون، کلی حرف و گلایه واسه زدن داشتم، اما خجالت می‌کشیدم از حمید، از تموم شهدا که عکس‌های قشنگ‌شون روی تابلوی هیأت قاب گرفته شده بود، از صاحب عزا، از مادر سادات... حمید با صدای گرفته گفت: چقدر حالت گرفت وقتی دیدی ما هیأتی‌ها هنوز کار گروهی و تشکیلاتی بلد نیستیم؟ چقدر غصه خوردی هنوز به جای رفاقت، رقابت داریم؟ چشم دیدن همدیگه رو نداریم؟! نفسمو بیرون دادم و گفتم: اگه یه دل سیر بشینم زار بزنم، گریه کنم، خدایی جا داره! چون دشمن در خباثت خودش متحده، اما ما در مسیر حق دچار چند‌دستگیِ این هیأت و اون هیأت هستیم. 🤲 حمید چیزی گفت که تنم لرزید. - سیّد! یه لحظه فکر کن امام‌زمان همه این اتفاقات رو از نزدیک داره می‌بینه، دلش رو به این جوونا خوش کرده، به این هیأتی‌ها، به این مسجدی‌ها، اون‌وقت وقتی این اختلافات رو می‌بینه، چقدر غصه می‌خوره… چقدر دست به دعا برمی‌داره و واسه‌مون دعا می‌کنه… در حالی که ما بیدار نمی‌شیم و همین رویه رو ادامه می‌دیم! 🍂 دلم گرفته بود. با اینکه عاشق پاییزم، کنار حمید چیزایی رو دیده بودم که دوست داشتم به عادت دلتنگی روزای پاییز، زیر بارون، بدون چتر قدم بزنم. گاهی قدم‌زدن و خیس‌شدن زیر بارون می‌تونه تسکین‌دهندهٔ خوبی باشه. دوشادوش حمید، قدم‌زنان طرف بلوار رفتیم. پر بود از دختر و پسرایی که رو نیمکت‌ها، یه جای دنج گیر آورده بودن و داشتن دل می‌دادن و قلوه می‌گرفتن و عابرایی که بی‌تفاوت سرشون توی گوشی بود و بی‌خیال عبور می‌کردند. 🚘 پیرمردی در انتظار ماشین، رو عصاش تکیه داده بود و هیچ‌کس سوارش نمی‌کرد. اما کمی جلوتر، واسه یه دختر جوون چند تا ماشین، زدن کنار و بوق زدن. به حمید گفتم: تا حالا این‌جوری مسائل رو ندیده بودم. فکر می‌کردم امام‌زمان کلی عاشق سینه‌چاک داره و همه‌ش برام سوال بود: چرا آقامون نیاد؟ هر‌وقت اربعین با رفقا به جاده می‌زدم، می‌گفتم: ببین اینجا بالای ۲۲ میلیون عاشق اباعبدالله پای پیاده توی مشایه حرکت می‌کنن. اینا همه‌‌شون عاشق امام زمانن، اما چرا بازم آقا نیومد؟! 🗣 ادامه دارد... 📖