eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
2.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
⁩•قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی بافق⁦⁦• اے‌که‌مرا‌خوانده‌ای‌راہ‌نشانم‌بده🪐🌱 ارتباط با مدیر↓ @Sadat6201 شرایط(تبادل)↓ @conditions_channel لینک ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/1529948 شماره‌کارت: #۵۰۴۱۷۲۱۱۱۲۲۰۳۰۰۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صحبت غیر ضرور با نامحرم...... 🔷🔸@EBRAHIMHADI_BAFQ
در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد و ڪار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود. 🌱
شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🔷🔸@EBRAHIMHADI_BAFQ
باخودت‌تکرار‌کن؛🚶🏻‍♀
2.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابراهیم کارهاۍ عجیبـے را انجام مۍداد کھ هدفـے جز شکستن نفس خودش نداشت . مخصوصا زمانـے کھ خیلـے بین بچھ‌ها مطرح بود . . !♥️یکبار در تھران باران شدیدۍ باریده بود و خیابان ¹⁷ شھریور را آب گرفتھ بود ، چند نفر از پیرمردهائـے کھ می‌خواستند بھ سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند کھ چھ کنند😐 همان موقع ابراهیم از راه رسید، پاچھ شلوار را بالا زد و با کول ڪردن پیرمردها آن‌ها را بھ طرف دیگر خیابان برد!🔥🙋🏻‍♂• 🔷🔸@EBRAHIMHADI_BAFQ
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
چرا #ابراهيم_هادي؟ تابستان سال ۱۳۸۶بود. در مسجد امين الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بو
بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوه اي بر تنش بود. خوب به عكس خيره شدم. كاملاً او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، ابراهيم هادي!! سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد، استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده اند چنين سخني ميگويد!؟ او ابراهيم را استاد اخلاق عملي معرفي كرد!؟ در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهدكه... او كه سالها قبل از دنيا رفته!! هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد ۱۳۸۶ مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم(ص) بود. اين خــواب روياي صادقهاي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نميآمد. در ذهن، خاطراتي كه از ابراهيم هادي شنيده بودم مرور كردم. ٭٭٭ فراموش نميكنم. آخرين شــب ماه رمضان سال ۱۳۷۳ در مسجدالشهداء بودم. به همراه بچه هاي قديمي جنگ به منزل شهيد ابراهيم هادي رفتيم. مراســم بخاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت مسجد، داخل كوچه شهيد موافق قرار داشت. حاج حسين الله کرم در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم! 🔷🔸@EBRAHIMHADI_BAFQ