eitaa logo
کانال انرژی مثبت خدا
4.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
15 فایل
خوش اومدید به کانال انرژی مثبت❤️ 🦋 مطالب کانال و بخون قول میدم حالت عالی بشه! https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b راه ارتباطی با مدیر کانال https://eitaa.com/Energy_plus57 تبلیغات پذیرفته میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ قانون کلي براي زندگي 💎قانون يکم: به شما جسمي داده شده. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيدکه در طول زندگي در دنياي خاکي با شماست. 💎قانون دوم: در مدرسه اي غير رسمي وتمام وقت نام نويسي کرده ايد که زندگي نام دارد. 💎قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. 💎قانون چهارم: درس آنقدر تکرار مي شود تا آموخته شود. 💎قانون پنجم: تا پایان عمر باید یاد گرفت https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
کاش میشد زندگی تکرار داشت . . . لااقل تکرار را یکبار داشت . . . ساعتم برعکس میچرخید....و من برتنم میشد گشاد این پیرهن . . . آن دبستان ، کودکی ، سرمشق آب . . . پای مادر هم برایم جای خواب . . . خود برون میکردم از دلواپسی . . . دل نمیدادم به دست هر کسی . . . عمر هستی ، خوب و بد بسیار نیست . . . حیف هرگزقابل تکرار نیست! ! ! https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام خداکندکه دیدن ونشراین کلیپ ☝️به نیت قربة الی الله نصیبتان شودانشاالله🤲 https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام عزیزانم صبحتون بخیروخوشی❤️🌹گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم: در دیاری که پر از دیوار است به کجا باید رفت؟ به که باید پیوست؟ به که باید دل بست؟ حس تنهای درونم می گوید: بشکن دیواری که درونت داری! چه سوالی داری؟ تو خدا را داری و خدا... اول و آخر با توست سهراب_سپهری https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم...؛ " یا رب العالمین " صبح زیبا و دل انگیز پائیزی شما بخیر و شادی باد. روزتون مملو از نشاط و انرژی و امیدوارم هفته ای سرشار از تلاش و تعالی در پیش داشته باشید.ان شاءالله. برایتان بهترین ها را در بهترین زمان و به بهترین شکل آرزو دارم. https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
✏️چادر کشیدند؛ جان‌مان کشیده شد! آه از حسن(ع)؛ آن همه سال چه می‌کشید... ▪️💔 ▪️💔 https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
سلام و ارادت...؛ شبتون بخیر و شادی...؛ وجودتون محفوظ و بسلامت...؛ دورهمی با عزیزانتون سرشار از صفا و مودت...؛ ان شاءالله ....................................... داستان امشب را تقدیمتان میکنم. "استجابت دعا" بعضی از بزرگان آورده اند: در زمان حکومت معتمد عبّاسی به جهت نیامدن باران، خشکسالی شد و همه جا را قحطی فرا گرفت، لذا خلیفه دستور داد که مردم نماز باران به جای آورند تا رحمت الهی نازل گردد. مردم سه روز مرتّب نماز باران خواندند ولی خبری از بارش باران نشد، تا آن که یکی از بزرگان نصارا به همراه یکی از راهبان حرکت کردند و چون به بیابان رسیدند، راهب دست به سوی آسمان بلند کرد و در این هنگام ابری بالا آمد و شروع به باریدن کرد. همچنین روز دوّم، نیز نصاری به همراه همان راهب حرکت کردند و چون راهب دست به سوی آسمان بلند کرد - همانند روز قبل - ابری نمایان گشت و باران فرود آمد. به همین علّت مسلمان‌های ظاهر بین که شاهد این صحنه مرموز بودند، نسبت به دین مبین اسلام و نیز ولایت امام در شکّ و تردید قرار گرفتند و عدّه ای از آن‌ها مرتّد شدند و از اسلام برگشتند. وقتی این خبر تأسّف بار به معتمد - خلیفه عبّاسی - رسید، فورا دستور داد تا امام حسن عسکری علیه السلام را احضار نمایند. هنگامی که حضرت نزد خلیفه آمد، معتمد گفت: امّت جدّت را دریاب که در حال هلاکت بی دینی قرار گرفته اند. امام حسن عسکری علیه السلام در مقابل، به معتمد عبّاسی فرمود: چندان مهمّ نیست، اجازه بده که بار دیگر نصاری برای آمدن باران بیرون بروند و دعا نمایند، من به حول و قوّه الهی، شکّ و تردید را از دل مردم بیرون خواهم کرد. معتمد دستور داد تا بار دیگر مردم برای آمدن باران دعا کنند، نصاری نیز به همراه راهب حرکت کردند و چون راهب دست خود را به سمت آسمان بلند کرد، بارش باران شروع شد. پس امام علیه السلام فرمود: آنچه که در دست راهب است از او بگیرید. همین که مأمورین آن را از دست راهب گرفتند، دیدند قطعه استخوان انسانی است، آن را خدمت امام علیه السلام آوردند. حضرت استخوان را در دست خود گرفت و سپس به راهب دستور داد: برای آمدن باران دعا کن. این بار هر چه راهب دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و دعا خواند، دیگر خبری از باران نشد. تمامی مردم از این ماجری در حیرت و تعجّب قرار گرفته و با یکدیگر مشغول صحبت چون و چرا شدند. و معتمد عبّاسی به امام علیه السلام خطاب کرد و اظهار داشت: یا ابن رسول اللّه!((ص)) ؛ این چه معمّای مرموزی بود؟! و چرا دیگر باران قطع شد و دیگر باران نیامد؟! امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: این استخوان یکی از پیغمبران الهی ((ع)) است و این راهب آن را در دست خود می‌گرفت و به سمت آسمان بلند می‌کرد و به وسیله آن استخوان، رحمت الهی فرود می‌آمد. https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b راوی گوید: وقتی آن قطعه استخوان را آزمایش کردند، متوجّه شدند آنچه را که امام علیه السلام مطرح فرموده است، صحیح می‌باشد و حقیقت دارد و مردم از شکّ و گمراهی نجات یافتند. و پس از آن که حقّانیّت برای همگان روشن و آشکار گردید، حضرت به منزل خود بازگشت. 🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃