eitaa logo
کانال انرژی مثبت خدا
4.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
15 فایل
خوش اومدید به کانال انرژی مثبت❤️ 🦋 مطالب کانال و بخون قول میدم حالت عالی بشه! https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b راه ارتباطی با مدیر کانال https://eitaa.com/Energy_plus57 تبلیغات پذیرفته میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فصل ها برای درختان هر سال تکرار می‌شوند اما فصل های زندگی انسان تکرار شدنی نیست! تولد ؛ کودکی ؛ جوانی ؛ پیری ؛ و دیگر هیچ... قدر لحظه‌هایمان را بدانیم... دوشنبه تون زیبا و پراز موفقیت🍁
✨﷽✨ ✍امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سپاهیانش، سوار بر اسبها، آهنگ حركت به سوی نهروان داشتند. ناگهان یكی از سران اصحاب رسید و مردی را همراه خود آورد و گفت: «یا امیرالمؤمنین این مرد «ستاره شناس» است و مطلبی دارد، می خواهد به عرض شما برساند». ستاره شناس: «یا امیرالمؤمنین در این ساعت حركت نكنید، اندكی تأمل كنید، بگذارید اقلا دو سه ساعت از روز بگذرد، آنگاه حركت كنید». «چرا؟» - چون اوضاع كواكب دلالت می كند كه هر كه در این ساعت حركت كند از دشمن شكست خواهد خورد و زیان سختی بر او و یارانش وارد خواهد شد، ولی اگر در آن ساعتی كه من می گویم حركت كنید، ظفر خواهید یافت و به مقصود خواهید رسید». - این اسب من آبستن است، آیا می توانی بگویی كره اش نر است یا ماده؟ - اگر بنشینم حساب كنم می توانم. - دروغ می گویی، نمی توانی، قرآن می گوید: هیچ كس جز خدا از نهان آگاه نیست. آن خداست كه می داند چه در رحم آفریده است. محمد، رسول خدا، چنین ادعایی كه تو می كنی نكرد. آیا تو ادعا داری كه بر همه ی جریانهای عالم آگاهی و می فهمی در چه ساعت خیر و در چه ساعت شر می رسد. پس اگر كسی به تو با این علم كامل و اطلاع جامع اعتماد كند به خدا نیازی ندارد. بعد به مردم خطاب فرمود: «مبادا دنبال این چیزها بروید، اینها منجر به كهانت و ادعای غیبگویی می شود. كاهن همردیف ساحر است و ساحر همردیف كافر و كافر در آتش است». آنگاه رو به آسمان كرد و چند جمله دعا مبنی بر توكل و اعتماد به خدای متعال خواند. سپس رو كرد به ستاره شناس و فرمود: «ما مخصوصا برخلاف دستور تو عمل می كنیم و بدون درنگ همین الآن حركت می كنیم». فورا فرمان حركت داد و به طرف دشمن پیش رفت. در كمتر جهادی به قدر آن جهاد، پیروزی و موفقیت نصیب علی علیه السلام شده بود 📚منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول. https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
لباسی که رنگ پس می‌دهد را یا دور بینداز، یا جدا بشوی، وگرنه تمام لباس‌ها را خراب می‌کند. حکایت خاطرات تلخ و ناخوشی‌ست که اگر نادیده‌شان نگیری و در ذهنت محو یا کم‌رنگشان نکنی، رنگ پس می‌دهند به همه چیز و زهر رخوت‌انگیزشان نشت می‌کند وسط تمام خاطرات شیرینی که داری و بافت صیقلی و یک‌دستشان را خراب می‌کند. آدم بخاطر یک لباس بی‌کیفیت، کلی لباس با کیفیت و قشنگ را که نابود نمی‌کند! پس رها کن عزیز من، وقتِ خوبی‌ست برای آرام شدن، برگ‌ها دارند یکی یکی می‌ریزند، غصه‌ها و خاطرات ناجورت را آویزشان کن تا بریزند و حالت جور شود. به این فکر کن که به زودی باران‌های دلبرانه می‌بارد و کوچه‌ها و پیاده‌روها و خیابان‌ها خیس می‌شوند، کسی را برای قدم زدن داری؟ یا تنهایی بیشتر می‌چسبد؟! https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
خدایا دوستانی دارم رسمشان معرفت🌷 و دلشان پر ازمحبت آنگاه که دست نیاز بسوی تو میآورند پرکن از آنچه دررحمت‌ و برکت خدایی توست شبتون بخیروشادی🌷 https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
✨﷽✨ ✍ توکلت به خدا باشد 🔹روزی با خودرو با یکی از دوستان به اطراف شهر رفتیم. در راه برگشت دو نفر را هم که در راه مانده بودند، سوار کردیم. 🔸با دوستم درمورد توکل به خدا آرام حرف می‌زدیم و می‌گفتیم اگر به خدا توکل کنیم هیچ مشکلی در زندگی نداریم و تمام بدبیاری‌های ما از گناهانمان است و... 🔹مطمئن بودم آن دو نفر هم حرف‌های ما را هرچند آرام حرف می‌زدیم، می‌شنیدند و شاید به خیال خودشان که از درون ما خبر نداشتند، گمان می‌کردند ما انسان‌های پاکی هستیم. 🔸بر خلاف انتظار دیدم در مسیر، افسر راهنمایی ایستاده است و ما را که دید کفگیرش بالا رفت. 🔹کنار زدم. به ناگاه متوجه شدم هیچ‌‌یک از مدارکم همراه من نیست. 🔸به‌شدت ناراحت شدم و در دلم گفتم: خدایا! تو مرا خوب می‌شناسی که چه گنهکاری هستم ولی این دو نفر نمی‌شناسند. ما هم در راه از فضل تو گفتیم. این دو نفر ببینند من جریمه شدم، به صدق حرف‌های من شک خواهند کرد و مطمئنم به کلام حق تو بدبین خواهند شد. مرا اینجا مؤاخذه نکن تا در ایمان این دو نفر شک به‌خاطر ضعف من ایجاد شود. https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b 🔹در این زمان بود که افسر گفت: مدارک؟ 🔸تا خواستم چیزی بگویم، کنارمان تصادف عجیبی شد و افسر گفت: برو مسیر را باز کن. 🔹نفس سردی کشیدم و داستان را به مسافران گفتم تا ایمانشان به خدا قوی‌تر شود.
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📿ذکری ویژه امت پیامبر(ص) که امت‌های پیشین در حسرت آن بودند.... 🎙حجت الاسلام حیدری کاشانی https://eitaa.com/joinchat/3732275407C1b8469c76b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا