eitaa logo
🖤تنهامسیریهای آذربایجان شرقی🖤
898 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمینها ارتباط برقرار کنید. @abbas72 ۰۹۱۴۸۶۵۶۴۳۷ 💡 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد باماهمراه باشید http://eitaa.com/joinchat/1168769056C893fecc5aa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 در محضر ایت الله بهجت قدس سره: 💫زیارتی که هر روز پس از نماز صبح مولای ما صاحب‌الزمان(عجل الله) به آن زیارت می شود و حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره مقید بودند که هر روز آن را بخوانند. ﷽ 💠اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ، وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي، مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ‏ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ،  وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي رَقَبَتِي، اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طَائِعًا غَيْرَ مُكْرَهٍ، فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ، فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ، عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.💠 @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السلام علیکَ حین تُصَلّی و تَقْنُت... 🌱سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌﷽ 🌱 ﺑﺰﺭگواری به من می ﮔﻔﺖ :ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ شو ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : چه جوﺭی؟ ﮔﻔﺖ : چه جوری ﺑﻪ یک ﻧﻔﺮ وابسته میشوی ﮔﻔﺘﻢ : ﻭقتی ﺯﻳﺎﺩ با او ﺣﺮﻑ می ﺯﻧﻢ و زیاد با او رفت و آمد میکنم ﮔﻔﺖ : ﺁﻓﺮﻳﻦ 🌱 ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ و ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﮐﻦ آن ﺑﺰﺭگوار به صحبتش ادامه داد وگفت:ﻭقتی ﺩﻟﺖ با ﺧﺪﺍست، 🌱بگذار ﻫﺮﮐﺲی ﻣﻴﺨﻮﺍهد ﺩلت را بشکند💔 🌱 خدا خریدار دلهای شکسته است دل شکسته در نزد الله قیمتی ترهست💎 ﻭقتی به خداست💖 🌱 بگذار ﻫﺮﭼﻘﺪرﻣﻴﺨﻮاهند ﺑﺎ ﺗﻮ بی ﺍﻧﺼﺎفی کنند هرچقدر میخواهند پشت سرت حرف بزنند ﻭقتی به ﺧﺪﺍست💖 🌱 بگذار ﻫﺮﭼﻘﺪر میخواهند ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ کنند بگذار امیدت فقط خدا باشد ﻭقتی ﺧﺪﺍست💖 🌱بگذار ﻫﺮﭼﻘﺪر ﻣﻴﺨﻮﺍهند ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ باشند بگذارهمه تنهایت بگذارند💔 ولی تو ﺑﺎ ﺧﺪﺍ بمان💖 💖 که اگر با خدا بودی، خداهم همواره با تو خواهد بود ودر میان ظلمت های ناامیدی ودر سخت ترین شرایط، بهترینهارا برایت رقم خواهد زد 💖 @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دست بر سینه بگذارید رو به کربلا 🖤 اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ 🏴اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🏴وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🏴 وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🏴وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن  🏴@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5794282023312949321.mp3
4.82M
40 چون که صد آمد.....نود هم پیش ماست! نماز.... اوج نعمته يه انسانه... به کسی که نماز دادند...همه چیز دادند! قدر این هم آغوشی بی واسطه رو بدونيم. 🎤 🏴@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🦋 برای تقرب ۵۷ ✅ یکی از کارهایی که همه ما دوست داریم انجام بدیم این هست که با هوای نفسمون مبارزه کنیم که البته خیلی وقتا موفق هم نمیشیم! چرا؟ چون خیلی به خواسته های هوای نفس توجه میکنیم.
🔴 در واقع اگه آدمیزاد زیاد به فکر هوای نفس و درگیری با یه گناهی باشه اتفاقا بیشتر سمتش میره و مقاومتش زودتر شکسته میشه. در واقع توی روانشناسی هم اثبات شده که و حواس پرتی یکی از مهم ترین تمرین ها هست. 👈👈یعنی اگه یه اتفاق بدی برات افتاد سعی کن بعدش دیگه بهش فکر نکنی 🌺 امام رضا علیه اسلام میفرمایند: « ای اباذر زمانی که صبح شد به شب فکر نکن و زمانی که شب شد به صبح فکر نکن».
-عههه! حاج آقا پس یعنی چیکار کنیم؟ خب فکر همین الان رو بکن! 👈 مثلا فکر کنیم که همین امشب میخوایم در قیامت به محضر پروردگار عالم برسیم. غصه فردا رو نخوریم. 🔥 بعضی ها هم هستن که مثل یه جانور خطرناک هستن!!! چون جلوی فکر نکردن ما راجع به یه موضوع بیخود رو میگیرن!
هر چی آدم میخواد به فلان کار فکر نکنه این هی یادش میاره! ⭕️ مثلا دیگه تماشای فوتبال رو ترک کرده بعدش یه نفر توی خونشون هی فوتبال میبینه! یا مثلا سیگار رو ترک کرده بعد رفیقش میاد جلوش سیگار میکشه! 🔴 یا با یه نامحرمی ارتباط داشته و ترکش کرده بعدش اون نامحرم هی بهش پیام میده و هر طور شده این رو به سمت خودش میکشه!
⭕️ سعی کنیم با چنین افرادی نشست و برخاست نداشته باشیم. ✅ سعی کنیم با آدم های نشست و برخاست داشته باشیم. ✔️ مومن هم کسی هست که یاد خدا و خوبی ها رو توی ما زنده کنه. 🌹🌺 در یه روایت زیبایی امام صادق صادق علیه¬السلام می¬فرمایند: «لا تُحَدِّث نَفسَکَ بّالفَقر... در مورد فقر فکر نکن».
❤️😍جاااانم به امام صادق روحی فداه... 🔥 اما شیطان دائما ما رو به یاد میندازه! میگه برو زیراب فلانی رو بزن که بجاش بری سر کار که فقیر نشی! یه وقت بچه نیاری که فقیر میشی! شیطان مدام وعده فقر میده به آدم.. 🔹 خب ما باید چیکار کنیم نسبت به وعده های شیطون؟! بچه ها رو دیدید که چطور به باباشون پناه میبرن؟ یاد بگیر!😊👌
تو فاصلت با خدا چقدره؟ 🔹 قدرت خدا چقدر بیشتر از قدرت تو هست؟ خب یه ذره مثل اون بچه، آویزون خدا باش...👌 🔥 شیطان لعین دائما انسان رو متوجه فقر میکنه. انسان رو از فقیر شدن میترسونه! منظور از فقر، صرفا فقر مالی هم نیستا! همه جور فقر... ✅ باید شیطون رو از خودمون برونیم! نباید ازش بترسیم. بگیم من خدا رو دارم و خداوند غنی مطلق عالم هست...❤️ @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|🦋|• آقا جان ❣تمام این سالها که درس📚📖 خواندیم; ""دبیر ریاضی📝"" به ما نگفت که حد غربت😞 تو وقتی شیعیانت به گناه⛔️ نزدیک می شوند بی نهایت است⁉️ . ""دبیر شیمی📝"" نگفت که اگر عشق و ایمان ❣و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایط😍 ظهور تو مهیا می شود⁉️ "دبیر زیست📝" نگفت که این صدای تپش قلب نیست💔صدای بی قراری دل برای مهدیست😥..! . "دبیر فیزیک📝" نگفت که جاذبه زمین اشک💦 های غریبانه ی توست😭..نگفت که جاذبه ی زمین🌎 به همان سمتیست که تو☺️ هستی⁉️ . "دبیر ادبیات📝" از عشق مجنون به لیلی,از غیرت فرهاد گفت😐 ، اما از عشق شیعه به مهدی, از غیرتش به زهرا(س) ❣نگفت⁉️ . "دبیر تاریخ📝" نگفت که اماممان 🌹امسال سال چندم غربتش😢 است و اینکه ☹️نگفت غربت اهل بیت علی(ع) ❣از کی شروع شد و تا کی ادامه دارد⁉️ . "دبیر دینی📝" فقط گفت که انتظار فرج😍 از بهترین اعمال👌 است اما نگفت که انتظار فرج یعنی گناه❌ نکنیم و یعنی گناه نکردن از بهترین ❤️اعمال است⁉️ . "دبیر عربی📝" به ما یاد داد که مهدی اسم خاصی است که تنوین پذیر است! اما نگفت که مهدی خاص ترین 🌺اسم خاص است که تمام غربت و😭 تنهایی را پذیرا شده است⁉️ فدای غربتت آقای‌من❣😔 کاش روزی بنویسند🖌 به دیواربقیع : کارگران مشغولند👥👥،کار احداث ضریح کاش روزی بنویسند🖌 به دیوار بقیع : چند روزی مانده به اتمام ضریح کاش روزی بنویسند 🖌به دیواربقیع : مهدی فاطمه ❣آید، به تماشای ضریح کاش روزی بنویسند🖌 به دیواربقیع : عید امسال، نماز❣، صحن بقیع کاش روزی بنویسند🖌 به دیواربقیع : فلش راهنما ⬅️،مرقد زهرای😍 شفیع @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤ بسم رب الشهدا ❤ ✳دوره تخصصی زبان تموم شد و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود. اگر دقت می کردی مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن. تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد. 👌جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود. همه چیز، حتی علاقه رنگی من ... این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود... 💫از چینش و انتخاب وسائل منزل تا ترکیب رنگی محیط و ... گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد. حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری ،چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت، هر چی جلوتر می رفتم ، حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ، فقط یه چیز از ذهنم می گذشت... ❤–چرا بابا؟چرا؟ توی دانشگاه و بخش ،مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم  و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم. 🌟بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید.اون هم کنار یکی از بهترین جراح های بیمارستان. همه چیز فوق العاده به نظر می رسید، تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم ، رختکن جدا بود اما آستین لباس کوتاه بود! یقه هفت! 💥ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی. چند لحظه توی ورودی ایستادم و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم،حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ،مرد بود. 🍃برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن. حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم. –اونها که مسلمان نیستن ، تو یه پزشکی، این حرف ها و فکرها چیه؟ برای چی تردید کردی؟ حالا مگه چه اتفاقی می افته؟ اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد! خواست خدا این بوده که بیای اینجا. اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد. خدا که می دونست تو یه پزشکی ولی اگر الان نری توی اتاق عمل می دونی چی میشه؟چه عواقبی در برداره؟ این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده. شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود. حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم. سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم. 💟–بابا من رو کجا فرستادی؟ تو، یه مسلمان شهید ،دختر مسلمان محجبه ات رو... آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود وحشتناک شعله می کشید. چشم هام رو بستم ... – خدایا! توکل به خودت. یازهرا، دستم رو بگیر... 🌠از جا بلند شدم و رفتم بیرون ،از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم،پرستار از داخل گوشی رو برداشت ،از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست و از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ، ✔اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست از راه غلط جلو برم، حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ،مهم نبود به چه قیمتی! چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت.... 💥ماجرا بدجور بالا گرفته بود.همه چیز به بدترین شکل ممکن دست به دست هم داد تا من رو خرد و له کنه. ✳دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم.اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت.نمی دونم نمیفهمیدن یا نمیخواستن متوجه بشن. ✔دانشگاه و بیمارستان ،هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکرات احمقانه نیست و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم. ❌هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم ، فایده ای نداشت ، چند هفته توی این شرایط گیر افتادم. 🌠شرایط سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسط جهنم رو داشت. وقتی برمی گشتم خونه ،تازه جنگ دیگه ای شروع می شد. 🔘مثل مرده ها روی تخت می افتادم.حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد و بدتر از همه شیطان،کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد.در دو جبهه می جنگیدم. 💮درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر می کرد.نبرد بر سر ایمانم و حفظ اون ،سخت تر و وحشتناک بود. یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سال ها رو ازم می گرفت. 🔷دنیا هم با تمام جلوه اش ، جلوی چشمم بالا و پایین می رفت. می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع می کردم... 🍃حدود ساعت 9باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم. پشت در ایستادم ،چند لحظه چشم هام رو بستم. 🔶بسم الله الرحمن الرحیم ... خدایا به فضل و امید تو... در رو باز کردم و رفتم تو 👈ادامه دارد.... 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 @East_Az_tanhamasir
❤️ بسم رب الشهدا ❤️  گوش تا گوش کل سالن کنفرانس پر از آدم بود. جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط.رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت. 🔊پشت سر هم حرف می زدن. یکی تندتر ... یکی نرم تر ...  یکی فشار وارد می کرد ،یکی چراغ سبز نشون می داد ،همه شون با هم بهم حمله کرده بودن و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود. ⚠وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار ... و هر لحظه شدیدتر از قبل... پلیس خوب و بد شده بودن و همه با یه هدف: یا باید از اینجا بری ... یا باید شرایط رو بپذیری... 💠من ساکت بودم ، اما حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمام انرژیم رو از دست دادم.به پشتی صندلی تکیه دادم. 💟–زینب ... این کربلای توئه ... چی کار می کنی؟ کربلایی میشی یا تسلیم؟ چشم هام رو بستم ... بی خیال جلسه و تمام آدم های اونجا... 🍃–خدایا به این بنده کوچیکت کمک کن. نزار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه. نزار حق در چشم من، باطل ، و باطل در نظرم حق جلوه کنه ... خدایا راضیم به رضای تو... 🌠با دیدن من توی اون حالت، با اون چشم های بسته و غرق فکر ،همه شون ساکت شدن. سکوت کل سالن رو پر کرد. خدایا به امید تو. بسم الله الرحمن الرحیم... و خیلی آروم و شمرده ، شروع به صحبت کردم... 💯–این همه امکانات بهم دادید که دلم رو ببرید و اون رو مسخ کنید. حالا هم بهم میگید یا باید شرایط شما رو بپذیرم یا باید برم... ❌امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید ،فردا می گید پوشیدن لباس تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ چند روز بعد هم لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم.چشم هام رو باز کردم... 💠–همیشه همه چیز با رفتن روی اون پله ی اول شروع میشه... ✳سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود. چند لحظه مکث کردم. 🌠–یادم نمیاد برای اومدن به انگلستان و پذیرشم در اینجا به پای کسی افتاده باشم و التماس کرده باشم. 🍃شما از روز اول دیدید من یه دختر مسلمان و محجبه ام و شما چنین آدمی رو دعوت کردید.حالا هم این مشکل شماست، نه من. و اگر نمی تونید این مشکل رو حل کنید،  کسی که باید تحت فشار و توبیخ قرار بگیره من نیستم... 💥و از جا بلند شدم. همه خشک شون زده بود.  یه عده مبهوت ... یه عده عصبانی ...  فقط اون وسط رئیس تیم جراحی عمومی خنده اش گرفته بود! به ساعتم نگاه کردم، –این جلسه خیلی طولانی شده ... حدودا نیم ساعت. نماینده دانشگاه، خیلی محکم صدام کرد. ✔–دکتر حسینی ... واقعا علی رغم تمام این امکانات که در اختیارتون قرار دادیم با برگشت به ایران مشکلی ندارید و حاضرید از همه چیز صرف نظر کنید؟ 🔷–این چیزی بود که شما باید همون روز اول بهش فکر می کردید. جمله اش تا تموم شد ،جوابش رو دادم. می ترسیدم با کوچک ترین مکثی دوباره شیطان با همه فشار و وسوسه اش بهم حمله کنه... ❌این رو گفتم و از در سالن رفتم بیرون و در رو بستم.پاهام حس نداشت. از شدت فشار، تپش قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم. 💠وضو گرفتم و ایستادم به نماز. با یه وجود خسته و شکسته ... اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا... 🔘خیلی چیزها یاد گرفته بودم ، اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم.مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور... 💮توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد: –دکتر حسینی ... لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی. 💫در زدم و وارد شدم. با دیدن من، لبخند معناداری زد. از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی. 🔸–شما با وجود سن تون واقعا شخصیت خاصی دارید. 🔹–مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی کردید. خنده اش گرفت. 🔸–دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می کنه ، اما کمک هزینه های زندگی تون کم میشه و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید. ناخودآگاه خنده ام گرفت. 🔹–اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید ، تحویلم گرفتید ، اما حالا که حاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم ، هم نمی خواید من رو از دست بدید و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید تا راضی به انجام خواسته تون بشم.چند لحظه مکث کردم... 🔹–لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرک بودن شهرت دارن، اصلا دزدهای زرنگی نیستن. و از جا بلند شدم... 👈ادامه دارد... 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 در محضر ایت الله بهجت قدس سره: 💫زیارتی که هر روز پس از نماز صبح مولای ما صاحب‌الزمان(عجل الله) به آن زیارت می شود و حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره مقید بودند که هر روز آن را بخوانند. ﷽ 💠اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ، وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي، مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ‏ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ،  وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ، وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي رَقَبَتِي، اللَّهُمَّ كَمَا شَرَّفْتَنِي بِهَذَا التَّشْرِيفِ وَ فَضَّلْتَنِي بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ وَ خَصَصْتَنِي بِهَذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلَى مَوْلَايَ وَ سَيِّدِي صَاحِبِ الزَّمَانِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، طَائِعًا غَيْرَ مُكْرَهٍ، فِي الصَّفِّ الَّذِي نَعَتَّ أَهْلَهُ فِي كِتَابِكَ، فَقُلْتَ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ، عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، اللَّهُمَّ هَذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ فِي عُنُقِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.💠 @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السلام علیک حین تقرأُ و تبیِّن... 🌱سلام بر تو؛ آن روزی که صحیفه های وحی را ظاهر می کنی و آیه های نور را بر مردم می خوانی و جرعه های معرفت را به کامشان می‌ریزی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان @East_Az_tanhamasir