❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...
🌱سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد.
بیا ! ای عزت شیعه...
📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@East_Az_tanhamasir
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
*🌼هر صبح روزمان را با سلام✋ به ساحت مقدس چهارده معصوم (علیهم السلام)🌹منور و متبرک کنیم.🌼*
*💚 بِسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ 💚*
*🌹اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ و رحمة الله و بركاته*
*🌹ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علي بن ابي طالب و رحمة الله و بركاته*
*🌹السلام علیکِ یا فاطمةَﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمة الله وبركاته*
*🌹ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ و رحمة الله و بركاته*
*🌹اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها الشهيد و رحمة الله وبركاته*
*🌹ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦِ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ و رحمة الله وبركاته*
*🌹السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ایّها ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ و رحمة الله وبركاته*
*🌹اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ایّها ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ و رحمة الله وبركاته*
*🌹اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ایّها ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ و رحمة الله وبركاته*
*🌹ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ايّها ﺍﻟﺮﺿَﺎ و رحمة الله وبركاته*
*🌹اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ و رحمة الله وبركاته*
*🌹السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ايّها ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ و رحمة الله وبركاته*
*🌹اﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ و رحمة الله وبركاته*
*🌹السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی و یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن اِمامَ الاِنسُ و الجّانّ و رحمة الله وبركاته.*
*💚السلام عليكم جميعاً ورحمة الله و بركاته
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#اَللّٰهُــمَّعَجِّــلْلِّوَلِیِــکَالْفَــرَجـــبِحَــقِّحَضرَتِزِیْنَـبِکُبْــریٰسَــلٰامُاللهعَلَیْهٰـــا
ٜ••✾•✨💚✨•✾••
@East_Az_tanhamasir
🥀🥀🥀 ﷽ 🕊🕊🕊
📖 دعایی که در زمان غیبت باید هر روز خوانده شود👇🏻
📿 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🍃فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
📿 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🍃 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
📿 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ
🍃 فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
♻️ دعای غریق ♻️
♡🌸 دعای تثبیت ایمان در آخرالزمان 🌸♡
💠 یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک 💠
السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
❤️ اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃هفت احساسی که باید،
به #خـــــدا بسپاریم !🍃🌸
🌺 تمام ترس هاتو به خدا بسپار !
🌺 تمام استرس هاتو به خدا بسپار !
🌺 همه ی حسرت هاتو به خدا بسپار !
🌺 همه ی سردرگمی هایت را به خدا بسپار !
🌺 پشیمونی هاتو به خدا بسپار !
🌺 همه ی ناامیدی هات رو به خدا بسپار !
🌺 تمام سوالهای بی جوابت رو به خدا بسپار !
چیزی وجود نداره که خدا از پسش برنیاد ...!
#سلامصبحتونزیباودلانگیز
#آرامـــــشقرینلحظههاتون
@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمان_عزیزم♥️
#سلام_بر_شما_ای_مولایی_که،
در عالم عهد، از همه پیمان گرفته شد،
تا چشم به راهت باشند و دعاگوی ظهورت.
امام زمانم هر روز عهد میکنم با شما که،
عاشقانهتر از قبل چشم به راهتان باشم.
با شما عهد میبندم،
هر زمان که حال خوشی دست داد،
برای ظهورتان، سخاوتمندانه دعا کنم.
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
#سلام_بر_مهدی
#سلام_امام_زمانم
🌱@East_Az_tanhamasir
#گپ_سپیده_دم
✨وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَي فَقْرِي / مناجات امام صادق در ماه رجب
مقصدِ فقیری شدهای که همه چیز دارد جز تو ....
و همه چیز، منهایِ تو، یعنی هیـــچ ...
☆ فقیری که اگر تو را داشت و هیچ نداشت؛ دیگر فقیر نبود!
منت بگذار بر سرش؛
کمی حواسش را از غیرخودت پرت کن!
سلااااااااام 😍، روزتون پر از یاد خدا
@East_Az_tanhamasir
AUD-20220617-WA0008.mp3
4.69M
#شيطان_شناسی 11
✍حمله های شیطان کاملا نشانه دار و قابل تشخیص اند😳
🔻بياموزيم قبل از شکست آنها را تشخیص داده و مهار کنیم
🍃@East_Az_tanhamasir
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_هفدهم
📌 رفیقِ شفیق
🔸 علت اصلیِ اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقیِ نوجوان و جوان را میتوان در چگونگی روابط آنها با بزرگسالان جستجو کرد.
🔹 در نوجوانی فرزند میخواهد تواناییها و خلاقیّتهای خود را بُروز دهد.
🔹 نمیخواهد ضعفهایش به رُخش کشیده شوند و مورد تهدید و انتقاد پیدرپی قرار گیرد.
👈👈 برای همین جذب افرادی میشود که مورد توجّه، احترام، تأیید و مشورت آنها قرار بگیرد.
🔸 در این دوران فرزند ما نیاز به مَحرم راز دارد.
پس والدین باید در ایجاد اعتماد متقابل و برقراری رابطهٔ دوستانه تلاش کنند.
👈 آنها باید طوری با فرزند خود رفیق باشند که او برای راهنمایی و کمک، اول به سراغ آنها بیاید.
👈والدین باید مانند یک الگوی مناسب رفتار کنند و فرزند را در انتخاب و پیدا کردن دوست مناسب یاری دهند.
🔹 والدین باید فرزند را در برابر افکار انحرافی مسلح کنند.
🚩 در واقع اگر از همان ابتدا احادیث و معارف دینی و مهدوی را به خوبی به فرزند آموزش داده باشند، فرزند آمادگی رویارویی با انواع شبهات و انحرافات را دارد. چون از قبل پاسخ آنها را میداند.
#تربیت_مهدوی ۱۷
@East_Az_tanhamasir
❤️پيامبر صلي الله عليه و آله:
🍀 طوبى لِمَنْ طابَ خُلُقُهُ، وَ طَهُرَتْ سَجيَّتُهُ، وَ صَلُحَتْ سَريرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ عَلانيَتُهُ وَ اَ نْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ وَ اَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ، وَ اَ نْصَفَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛
🍃 خوشا به سعادت كسى كه خوش اخلاق، خوش رفتار، خوش باطن و خوش ظاهر باشد و زيادىِ ثروتش را در راه خدا ببخشد، از زياده گويى خوددارى كند و با مردم، منصفانه رفتار نمايد.
📖 كافى، ج 2، ص 144، ح 1.
@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نحن_فداک_یا_رسول_الله
✨ او محمد بود...
🎙سامی یوسف
🌱🌸ایام فرخنده و با سعادت میلاد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و هفته وحدت مبارک باد.
@East_Az_tanhamasir
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_پنجم
🔰 مادرم رفت آنجا را دید ، فقط یک اتاق بود با چند صندوق میوه به جای تخت .
مامان گفت: آخر و عاقبت دختر من باید اینطور باشد ؟ شما آیا معلول بودید، دست نداشتید ، چشم نداشتید که خودتان را به این روز انداختید ؟ ولی من در این وادی ها نبودم ، همان جا ، همانطور که بود ، همان روی زمین میخواستم زندگی کنم .
مادرم گفت: من وسایل برایتان می خرم ، طوری که کسی از فامیل و مردم نفهمند . آخر در لبنان بد می دانند دختر چیزی ببرد خانه داماد ، جهیزیه ببرد ، می گویند فامیل دختر پول داده اند که دخترشان را ببرند . من و مصطفی قبول نکردیم مامان وسیله بخرد . می خواستیم همانطور زندگی کنیم .
💖یک روز عصر که مصطفی آمده بود دیدنم گفت: اینجا دیگر چیکار داری ؟
وسایلت را بردار بریم خونه ی خودمون.
🔸گفتم: چشم.مسواک وشانه و.... گذاشتم داخل یک نایلون و به مادرم گفتم : من دارم می روم .
مامان گفت: کجا ؟
🔸گفتم: خانه شوهرم ، به همین سادگی می خواستم بروم خانه شوهرم . اصلاً متوجه نبودم مسائل اعتبار را . مادرم فکر کرد شوخی می کنم . من اما ادامه دادم؛ فردا می آیم بقیه وسایلم را می برم . مادرم عصبانی شد فریاد زد سرمصطفی و خیلی تند با او صحبت کرد که: تو دخترم را دیوانه کردی ! تو دخترم را جادو کردی ! تو... بعد یک حالت شوک به او دست داد و افتاد روی زمین . مصطفی آمد بغلش کرد و بوسیدش .
🙎♀مادر همانطور دست و پایش میلرزید و شوکه شده بود که چی دارد می گذرد . من هم دنبال او ودست پاچه . مادرم میگفت: دخترم را دیوانه کردی ! همین الان طلاقش بده . دخترم را از جادویی که کردی آزاد کن.
💟حرفهایی که می زد دست خودش نبود. خود ما هم شوکه شده بودیم . انتظار چنین حالتی را از مادرم نداشتیم . مصطفی هر چه می خواست آرامش کند بدتر می شد و دوباره شروع می کرد .
🔹بالاخره مصطفی گفت: باشد من طلاقش می دهم .
مادرم گفت: همین الان !
🔹مصطفی گفت: همین الان طلاقش می دهم......
♦️مادرم انگار که باورش نشده باشد پرسید: قول میدهی؟
🔹مصطفی گفت قول می دهم الان طلاقش بدهم ، به یک شرط !
من خیلی ترسیدم ، داشت به طلاق می کشید . مادرم حالش بد بود . مصطفی گفت: به شرطی که خود ایشان بگوید طلاقش می دهم . من نمیخواهم شما اینطور ناراحت باشید .
مامان رو کرد به من و گفت: بگو طلاق می خواهم .
🔸گفتم: باشه مامان ! فردا می روم طلاق می گیرم . آن شب با مصطفی نرفتم . مادرم آرام شد و دوروز بعد که بابا از مسافرت آمد جریان را برایش تعریف کردم. پدرم خیلی مرد عاقلی بود . مادرم تا وقتی بابا آمد هم چنان سر حرفش بود و اصرار داشت که طلاق بگیرم.
بابا به من گفت" ما طلاق گیری نداریم . در عین حال خودتان می خواهید جدا شوید الان وقتش است و اگر می خواهید ادامه دهید با همه این شرایط که...
🔸گفتم: بله ! من همه این شرط را پذیرفتهام .
بابا گفت: پس برو. دیگر شمارا نبینم و دیگر برای ما مشکل درست نکنید .
🔰چقدر به غاده سخت آمده بود این حرف، برگشت و به نیم رخ مصطفی که کنار او راه میرفت نگاه کرد . فکر کرد مصطفای ارزشش را دارد، مصطفی عزیز که با همه این حرف ها او را هر وقت که بخواهد به دیدن مادر می آورد . بابا که بیشتر وقت ها مسافرت است .
🗣صدای مصطفی او را به خودش آورد؛ امروز دیگر خانه نمی آیم . سعی کن محبت مادر را جلب کنی ، اگر حرفی زد ناراحت نشو. خودم شب میآیم دنبالتان .
آن شب حال مادر خیلی بد شد . ناراحتم ، مصطفی که آمد دنبالم ،
🔸مامان حالش بد است ، ناراحتم ، نمی توانم ولش کنم.
مصطفی آمد بالای سر مامان ، دید چه قدر درد می کشد، اشک هایش سرازیر شد . دست مامانم را می بوسید و میگفت: دردتان را به من بگویید.
دکتر آوردیم بالای سرش و گفت باید برود بیروت بستری شود. آن وقت ها اسرائیل بین بیروت و صور را دائم بمباران می کرد و رفت و آمد سخت بود.
🔹مصطفی گفت: من می برمشان. و مامان را روی دستش بلند کرد . من هم راه افتادم رفتیم بیروت . مامان یک هفته بیمارستان بود و مصطفی سفارش کرد که: شما باید بالای سر مادرتان بمانید ، ولش نکنید حتی شب ها. مامان هر وقت بیدار می شد و می دید مصطفی آن جا است میگفت: تو تنهایی، چرا غاده را این جا گذاشتی ؟ ببرش ! من مراقب خودم هستم .
🔹مصطفی میگفت: نه ، ایشان باید بالای سرتان بماند. من هم تا بتوانم می مانم . و دست مادرم می بوسید و اشک می ریخت، مصطفی خیلی اشک می ریخت . مادرم تعجب کرد . شرمنده شده بود از این همه محبت .
مامان که خوب شد و آمدیم خانه ، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم . یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم ، قبل از آن که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید ، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد .
🔸من گفتم: برای چه مصطفی؟
🔹گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.
ادامه دارد...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر خوبه که همیشه به حکمتهای خدا ایمان داشته باشیم✌️🏻✨😍
🌷 خدایا تو را شکر
🌸🍃 @East_Az_tanhamasir