🤲خدایا
به من بیاموز دعا کنم،
عمل کنم و شجاع باشم.
به من بیاموز تا دشواری های راه را بپیمایم
و سرانجام در نور بیکران تو محو شوم.
آنجا که (من) ناپدید می گردد،
و فقط (تو) بر جای می مانی.
معبود خاموشم...
در خاموشی به سوی تو می آیم.
سکوت، ستایش من است،
سکوت نیایش من است،
سکوت، آیه های ستایشی است که
برای تو می خوانم،
تو صدای سکوت مرا می شنوی
و پاسخ تو سکوت است،
سکوتی پر معنا و روشن،
گر تو بر همه چیز آگاهی،
پس باشد که من نیز به اقیانوس آگاهی
روحت بپیوندم
آمین یا رب العالمین
🌙⭐️شبتون با یاد خدا بخیر
@East_Az_tanhamasir
💖 روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک میکنیم✨
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚
🌴السلام علیکَ یا رسولَ الله
🌴السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌴السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
🌴السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ المجتبی
🌴السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
🌴السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌴السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ الباقرُ
🌴السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ الصادقُ
🌴السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍِ الکاظمُ
🌴السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا
🌴السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ الجوادُ
🌴السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ الهادی
🌴السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ العسکری
🌴السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
#اللهمعجللولیکالفرج
@East_Az_tanhamasir
🥀🥀🥀 ﷽ 🕊🕊🕊
📖 دعایی که در زمان غیبت باید هر روز خوانده شود👇🏻
📿 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🍃فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
📿 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🍃 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
📿 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ
🍃 فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
♻️ دعای غریق ♻️
♡🌸 دعای تثبیت ایمان در آخرالزمان 🌸♡
💠 یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک 💠
السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
🖤 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🖤
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب
تسلیت شهادت مظلومانه آقا امام جعفر صادق علیه السلام
⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️
عن الصادق عليه السلام :
تَحتاجُ الإخْوةُ فيما بَيْنَهُم إلى ثلاثةِ أشياءَ ، فإنِ استَعمَلُوها وإلّا تَبايَنُوا وتَباغَضُوا، وهي : التَّناصُفُ ، والتَّراحُمُ ، ونَفْيُ الحَسَدِ .
تحف العقول : 322
امام صادق عليه السلام :
برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند كه اگر به كار بندند دوستى مى پايد و گرنه از يكديگر جدا و دشمن هم مى شوند. آن سه چيز اينهاست: انصاف با يكديگر، مهربانى با يكديگر ، و حسد نبردن به هم.
⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
با توکل به اسم اعظمت یاالله
خدایا بزرگ و توانا تویی
رحیم و رئوف و یکتا تویی
پر از مهری و بخشش و مغفرت
که ما قطره هستیم و دریا تویی
الهی به امید لطف و کرم تو
روزمان را شروع می کنیم
☀️سلام صبحتون بخیر
@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️خوش رفتاری با خانواده در سیره امام صادق علیه السلام
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#شهادت_امام_جعفر_صادق
🏴@East_Az_tanhamasir
ڪفّـاره گنـاهان مـؤمن🌹
قالَ ابُوعبداللّه عليه السلام:
اِنَّ العَبْدَ إذا كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ يكُنْ عِندَهُ مايُكَفِّرُها إبتـَلاهُ اللّه ُ تَعالى بِالحُزْنِ فَيُكَفِّرُ عَنهُ ذُنُوبَهُ.
[امالى مفيد، مجلس سوم ح 7 ص 36]
◾️#امـام_صـادق عليه السلام فرمـود:
چون گناه بنده (مؤمنى) فراوان شود و عمل صالحى نداشته باشد ڪه جبران آن گناهان ڪند
خـداوند او را به غـم و انـدوه گرفتار مىسازد تا گناهانش را پاڪ ڪند.
#گناه #کفاره_گناه
#شهادت_امام_صادق
#شهادت_امام_جعفر_صادق
🏴@East_Az_tanhamasir
☘بسم الله الرحمن الرحیم ☘
#امتحانات_الهی
جلسه_ هفتادو هشت
🌱چیه اون فایده⁉️
اصلا فایده ی چی ؟؟ درس قبل رو مجدد بخونید ☝️☝️☝️
همینکه میشینی توی این جلسات
یه حرفای خوب خوبی میزنن
یه لحظه توی دلت میگی چی؟
☘اخ کاش من یه بچه خوبی بودم
خدایی که جلوت نشسته میفرماید:
ملائکه ثبت کنید یه آرزوی قشنگ👌😊
🎍اون خدایی که هزار تا کار بد ما رو نمیبینه
اون ارزوی قشنگ سخنرانی وبرات ثبت
میکنه✅
💐توی کل زندگیت اثرمیگذاره.
چرابعضیادرست میشن به نمیدونم چه جوری درست شدن!!؟؟؟
👈تازه بچه هاشون هم خوب میشن چون
این لحظه های نورانی توی زندگیشون رو
زیادکردن
اقامیخوایم بریم سخنرانی بشنویم،،،
میخوایم بریم موعظه بشنویم،،،
میخوایم بریم یه بحث معنوی خوب بشنویم،،،،
میخوایم بریم یه روضه بشنویم. بله آقا اینها همه و همه تاثیر داره
@East_Az_tanhamasir
این همچین که حرفای قشنگ میزنه هاا،!!!!
میگم آخ جان، چه خوب، چه یار خوبی داشت حسین ،
حالا من یه قصه شو بگم شما همتون امتحان کنید .
یه یاری داشت امام حسین شب عاشورا جلوش نشسته بود ، خبر دادند، پسرتونو عبیداله بن زیاد دستگیر کرده ،،!!
🌸 امام حسین فرمود فلانی بلند شو برو پسرتو آزاد کن، منم بهت پول می دم .
💠 گفت : حسین ، پسرم فدای علی اکبرت، من بلند شم برم؟
علی اکبر تو اینجوری شده من برم؟
پسرت علی اکبر اینجوری شده من بلند شم برم ؟
🌹 آقا فرمود: راضی نیستم دل نگرون باشی گفت: آقا جون فدات بشم من دل نگران نیستم.من نمیرم
@East_Az_tanhamasir
، آقا اصرار کرد، گفت توروخدا اصرار نکن، منو از خیمه خودت بیرون نکن، این فرصتو من از دست ندم،
آقا حالا این آدم ☝️، آدم خوبی بود یا نه؟ خوشت اومد از این شخصیت؟
همین یه لحظه ای که میگی جانم به این آدم مشتی که اینجوری حسین رو یاری کرد، این لحظه نورانی در روحت ثبت میشه،ژنتیک به بچه هاتم منتقل میشه.✅
یعنی آدم بره تو مجلس وعظ بنشینه، تو مجلس ذکر اهل بیت بنشینه، عمل هم نکنه ، کم کم درست میشه؟ عمل خواهد کرد؟
بله
@East_Az_tanhamasir
اینو امام رضا فرمود :کسی که زیاد بیاد تو مجالس ما ، اهل بیت بنشینه ، وقتی همه دلها می میمیرند در بحران ها ، دل اونمی میمیرد.یه نوری گوشه دلش هست دستشو می گیره.
الان من دعا کنم شما آمین بگید برکت شو، خیر شو ببر،
🙏خدایا معرفت ما رو به اینکه همه زندگی ما امتحانات الهی ست بیشتر بگردان. الهی آمین.
ما رو سرگرم امتحانات و درک کننده معنای همه امتحانات خود قرار بده، الهی آمین.
ما را در امتحانات خود پیروز بگردان، الهی آمین.
✅ خب این صمیمانه اون لحظه ای که آمین میگید تو زندگیت اثر میگذاره، تو زندگی بچه هات اثر میگذاره، تو زندگی همسایه هات و رفقات اثر میذاره.
@East_Az_tanhamasir
◾️ آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان فی مصیبة جَدک المظلوم و ساعدالله قلبک الشریف فی هذه المصیبة ، و لعن الله اعدائکم و جعلنا الله من موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف
🏴 عَظَمَ الله اُجورنا وَ اُجورکُم
▪️تسلیت بغض آلود ما
منتظران دل غمین را
در عزای جد عزیزتان،
پذیرا باشید...
یکی از همین روزهای نزدیک
بازمی.آیید و ما
در سایهی امن و پدرانهتان،
بقیع را
غرق چراغ و گل و نور میکنیم
یکی از همین روزهای نزدیک،
بغض غربت مزار صادق آل محمد، شکسته میشود
و فضا را همهمهی زائران مشتاق
پر میکند...
به همین زودی...
به همین نزدیکی...▪️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#شهادتامامجعفرصادقتسلیت
@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 چرا در مواقع گرفتاری پناه نمی برید ؟
#امام_جعفر_صادق علیه السلام
@East_Az_tanhamasir
وظایف منتطران 16.mp3
10.37M
#کتاب_صوتی_وظایف
#وظایف_منتظران
#امام_زمان
🔴 قسمت شانزدهم وظایف منتظران
🔵 حفظ اعتقاد و ایمان و سلامتی
🎙️#ابراهیم_افشاری
@East_Az_tanhamasir
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت دوازدهم: پورياي ولي
✔️راوی : ايرج گرائي
🔸مسابقات #قهرماني باشگاهها در سال 1355 بود. مقام اول مسابقات، هم #جايزه نقدي ميگرفت هم به انتخابي کشور ميرفت. ابراهيم در اوج آمادگي بود. هرکس يک مسابقه از او ميديد اين مطلب را تأييد ميكرد. مربيان ميگفتند:امسال در 74 کيلو کسي #حريف ابراهيم نيست.
🔸مسابقات شروع شد. ابراهيم همه را يکي يکي از پيش رو برم يداشت. با چهار کشتي که برگزار کرد به نيمه نهائي رسيد. کشتيها را يا ضربه ميکرد يا با #امتياز بالا ميبُرد.
🔸به رفقايم گفتم: مطمئن باشيد، امسال يه کشتي گير از باشگاه ما ميره تيم ملي. در ديدار نيمه نهائي با اينکه حريفش خيلي #مطرح بود ولي ابراهيم برنده شد. او با اقتدار به فينال رفت.
حريف پاياني او آقاي «محمود.ك» بود. ايشان همان سال قهرمان مسابقات ارتش هاي جهان شده بود.
🔸قبل از شروع #فينال رفتم پيش ابراهيم توی رختکن و گفتم: من مسابقه هاي حريفت رو ديدم. خيلي ضعيفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت كن. خوب کشتي بگير، من مطمئنم امسال برا تيم ملي انتخاب ميشي.
🔸مربي، آخرين توصيه ها را به #ابراهيم گوشزد ميکرد. در حالي که ابراهيم بندهاي کفشش را ميبست. بعد با هم به سمت تشک رفتند. من سريع رفتم و بين تماشاگرها نشستم. ابراهيم روي تشک رفت. حريف ابراهيم هم وارد شد. هنوز داور نيامده بود. ابراهيم جلو رفت و با #لبخند به حريفش سلام كرد و دست داد. حريف او چيزي گفت كه متوجه نشدم. اما ابراهيم سرش را به علامت تائيد تکان داد. بعد هم حريف او جائي را در بالاي سالن بين تماشاگرها به او نشان داد!
🔸من هم برگشتم و نگاه کردم. ديدم پيرزني تنها، تسبيح به دست، بالاي سکوها نشسته. نفهميدم چه گفتند و چه شد. اما ابراهيم خيلي بد کشتي را شروع کرد. همه اش #دفاع ميکرد. بيچاره مربي ابراهيم، اينقدر داد زد و راهنمائي کرد که صِدايش گرفت. ابراهيم انگار چيزي از فريادهاي مربي و حتي داد زدنهاي من را نميشنيد. فقط وقت را تلف ميکرد!
🔸حريف ابراهيم با اينکه در ابتدا خيلي ترسيده بود اما #جرأت پيدا کرد. مرتب حمله ميکرد. ابراهيم هم با خونسردي مشغول دفاع بود. داور اولين اخطار و بعد هم دومين اخطار را به ابراهيم داد. در پايان هم ابراهيم سه اخطاره شد و #باخت و حريف ابراهيم قهرمان 74 کيلو شد!
وقتي داور دست حريف را بالا م يبرد ابراهيم خوشحال بود! انگار که خودش قهرمان شده! بعد هر دو کشت يگير يکديگر را بغل کردند.
🔸حريفِ ابراهيم در حالي که از خوشحالي گريه ميکرد خم شد و دست ابراهيم را بوسيد! دو کشتي گير در حال خروج از سالن بودند. من از بالاي سکوها پريدم پائين. باعصبانيت سمت ابراهيم آمدم. داد زدم و گفتم: آدم عاقل، اين چه وضع کشتي بود؟ بعد هم از زور عصبانيت با مشت زدم به بازوي ابراهيم و گفتم: آخه اگه نميخواي کشتي بگيري بگو، ما رو هم معطل نکن. ابراهيم خيلي #آرام و با لبخند هميشگي گفت: اينقدر #حرص نخور!
🔸بعد سريع رفت تو رختکن،لباسهايش را پوشيد. سرش را پائين انداخت و رفت.
از زور عصبانيت به در و ديوار مشت ميزدم. بعد يك گوشه نشستم. نيم ساعتي گذشت. کمي آرام شدم. راه افتادم که بروم. جلوي در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حريف فينال ابراهيم با مادر و کلي از فاميلها و رفقا دور هم ايستاده بودند. خيلي #خوشحال بودند. يکدفعه همان آقا من را صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم: بله؟! آمد به سمت من و گفت: شما رفيق آقا ابرام هستيد، درسته؟ با عصبانيت گفتم: فرمايش؟!
🔸بي مقدمه گفت: آقا عجب رفيق با مرام يداريد. من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم، شک ندارم که از شما ميخورم، اما هواي ما رو داشته باش، #مادر و برادرام بالاي سالن نشستند. كاري كن ما خيلي ضايع نشيم. بعد ادامه داد: رفيقتون سنگ تموم گذاشت. نميدوني مادرم چقدر خوشحاله. بعد هم گريه اش گرفت و گفت: من تازه #ازدواج کرد هام. به جايزه نقدي مسابقه هم خيلي احتياج داشتم، نميدوني چقدر خوشحالم. مانده بودم كه چه بگويم. کمي سکوت کردم و به چهر هاش نگاه كردم.
🔸تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعدگفتم: رفيق جون، اگه من جاي داش ابرام بودم، با اين همه تمرين و سختي کشيدن اين کار رو نميکردم. اين کارا مخصوص آدماي بزرگي مثل آقا ابرامه. از آن پسر خداحافظي کردم. نيم نگاهي به آن پيرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. در راه به کار ابراهيم فکر ميکردم. اينطور گذشت کردن، اصلاً با عقل جور درنمياد!
🔸با خودم فکر ميکردم، پوريايِ ولي وقتي فهميد حريفش به قهرماني در مسابقه احتياج دارد و حاکم شهر، آنها را اذيت کرده، به حريفش باخت. اما ابراهيم...
ياد تمرينهاي سختي که ابراهيم در اين مدت کشيده بود افتادم. ياد لبخندهاي آن پيرزن وخوشحالي آن جوان، يكدفعه گريه ام گرفت. عجب آدميه اين ابراهيم!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
@East_Az_tanhamasir