┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه_عاشقانه
🍲 تا من غذا رو کشیدم. سفره رو انداخته بود. یه پارچ آب، دو تا لیوان، یه پیش دستی، گذاشت سر سفره. نشست و لبخندی زد و گفت:
حاج خانوم بفرماید.💕
قاشقش و برداشت و زیر لب زمزمه کرد: بِسْمِ_أَلْلّهِ_أَلْرَّحْمَنِ_أَلْرَّحِيم...
أَلْلّهُمَّ_أَرْزُقْنَا_مِنْ_رِزْقِکَ_أَلْحَلَال...
آروم و یکم غذا خورد و گفت: الهی صد هزار مرتبه شکرت دست شما درد نکنه خانوم، ایشالا بری مکه، ایشالا بری زیارت امام حسین(ع).
گفتم: آرزوی دل من گرچه بود این ولی
با تو آقا به دلم کرب وبلا می چسبد.
ایشالا با هم. گفت: توکل به خدا.
🍴گفتم: دست پختم رو دوس نداشتی؟! گفت:چرا. اتفاقاً خیلی هم دوس دارم. پرسیدم: پس چرا چیزی نخوردی؟ گفت: واسه اینکه نمی خوام خودم رو اسیر شکم کنم. منم یکی دو لقمه دیگه خوردم و سفره رو با هم جمع کردیم.
☺️ گفت: تا تو سفره رو مرتب می کنی، منم برم ظرفا رو بشورم.
گفتم: خجالتم نده.
گفت: خدا خجالت بده اونی رو که بخواد زن خوب و مهربونش رو خجالت بده.
🔹 راوی: همسر شهید #حسن_شوکت_پور
...............................
کانال های ما ⬇
💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi
💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir