┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ #سلام_بر_ابراهیم یک نوبت که از جبهه آمده بود و رفتیم دیدنش، گوشه‌ی اتاق کلی اسکناس نخ‌پیچ‌شده دیدیم. از ابرام پرسیدیم: «اینا چیه ابرام؟» کمی از جواب‌دادن طفره رفت. وقتی اصرار کردیم، گفت: «درسته من معلم ورزش شدم، اما نرفتم مدرسه که بخوام حقوق بگیرم. هر وقتم برمی‌گردم می‌بینم از طرف آموزش‌وپرورش چند ماه حقوق برام ریختن. این پول برا من نیست. من کاری نکردم که بخوام پول بگیرم.» بعدها متوجه شدیم می‌رود پول‌ها را داخل خانه‌های افراد محتاج می‌اندازد. ❁═══┅┄ 🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊 ❁═══┅┄

•┈••✾🌷🔔🌷✾••┈• #تـلنـگر_شهـدایی من نمی‌گویم ولی فقیه معصوم است، اما ملتی که به امر خدا، به امر ولی فقیه اعتماد می‌کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می‌بخشد. 🌷 #شهید_چمران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌

┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 💌 #شھــیـــدانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهید یاسین رحیمی🕊 ♨️کــارتِ عابــر بانــک مادر شهید روایت می‌کند: یاسین اجازه نمی‌داد هیچ‌کس از کار خِیری که انجام می‌داد، خبردار شود. به همین خاطر هم هیچکس از رفتنِ او به سوریه خبر نداشت و با اسم دیگری برای دفاع از حرم رفته بود. یادم می‌آید برای عید خرید کرده بود و چند جعبه میوه و شیرینی اضافه هم گرفته بود و عقب یک وانت گذاشته بود. روز تشییع پیکر یاسین، راننده‌ای که میوه‌ها را بُرده بود، تعریف می‌کرد که یاسین آن میوه‌ها را برای یک خانواده‌ی بی‌بضاعت و چند یتیم فرستاده بود. بعد از چند روز فهمیدیم که یاسین، کارت عابر بانکش را به یک خانواده بی‌بضاعت داده بوده و هرماه، مَبلغی برای گذرانِ زندگی آن‌ها به کارت واریز می‌کرده است؛ مبلغی که شاید تمامِ حقوق ماهانه‌اش بود. .............................. کانال های ما ⬇ 💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi 💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir 💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir

✫.¸¸.✫🕊🌸🕊✫.¸¸.✫ ✨ #راه_اینجاست... 🔹 امام خامنه ای (سایه اش پایدار):  🇮🇷 این قصه، قهرمان دارد ... ‌ نماهنگ جالبی ساخته شده توسط هوش مصنوعی با موضوع فرماندهی رهبرانقلاب در اتاق جنگ و میانه میدان نبرد ١٢ روزه با اسرائیل. ❁═══┅┄ 🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊 ❁═══┅┄

☘༻‌﷽‌༺☘ آرزویم شده بی رنگ شود فاصله‌ها در مسلمانی ما ننگ شود فاصله‌ها بارالها برسان آن مه در پرده غیب فرجی کن که کمی تنگ شود فاصله‌ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤲 اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ ‌ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir 💠 ❁═══┅┄

࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 #نسیم_حدیث 💌 امیرالمؤمنین علیه السلام: زشت‌ترين راستگويى، تعريف انسان از خودش مى‌باشد. 📚 غررالحكم، ج۲، ص۳۸۸

╭━═━⊰🕊🌺🕊⊱━═━╮ 📚 #جـوانــمرد ◀ بخش ۷۶: امام جماعت مسجد «حاج آقا سید‌محمدباقر بنی‌ سعید‌ لنگرودی» به همه گفته بود اگر من در مسجد نبودم، آقا ابراهیم هادی جلو بایستد و شما به ایشان اقتدا کنید. ابراهیم به شدت نسبت به مراعات حال اهالی محل حساس بود. گود مسجد شهدا در شب عاشورای سال۶۰ برداشته و مجلس عزاداری برگزار شد. با این‌که مسجد هنوز ساخته نشده و خاکی بود، زیرانداز انداختند و غذا را در جای دیگری تدارک  دیدند و مجلس برپا شد. شب عاشورا،  پیر و جوان بر سر و سینه می زدند و این دم را تکرار می کردند. امشب شهادت نامه‌ی عشاق امضا می‌شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می‌شود بزرگترهای جلسه می‌گفتند مردم خسته شدند و اصرار داشتند مجلس تمام شود، اما جوان ترها دوست داشتند هنوز سینه بزنند و عزاداری کنند. به هر ترتیب، مجلس به پایان رسید. جوان‌ها از بزرگ‌ترها شاکی شده بودند، از گود مسجد شهدا آمدند بیرون و با حالت قهر به مسجد محمدی رفتند. آقا ابرام با دوچرخه ۲۸ غزالی که داشت آمد مسجد و به ما گفت: «قرار نیست شما تا صبح عزاداری کنین و پیرمرد و پیرزن هم کنار شما اذیت بشن. هر کسی بر اساس مقتضیات سنش تا یه حدی می‌تونه توی مجلس بشینه. شما اشتباه کردید و باید سر وقت عزاداریتون رو تموم می‌کردین، بعد می‌اومدید توی این مسجد تا صبح می‌نشستید مناجات و عزاداری می‌کردین.» همان وقت ابراهیم متوجه شد بچه‌ها غذا نخوردند به من گفت: «بنشین بریم.» من ترک دوچرخه اش نشستم، پا زد رفتیم تا خیابان زیبا. جلوی یک هیئت ایستاد، رفت داخل، دو تا مجمع بزرگ غذا گرفت. غذا را آوردیم مسجد. ابراهیم مجمع ها را برد گذاشت جلوی بچه‌ها و گفت: «حالا بخورید جون بگیرید، جون که گرفتید تا صبح عزاداری کنید. اما یادتان باشد حتی توی عزاداری امام حسین هم ملاحظه مردم رو بکنید.» ⏪ ادامه دارد... ❁═══┅┄ 🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊 ❁═══┅┄

┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 💌 #شھــیـــدانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تک خوانی شهید محمد علی رجایی سرود《لطف کبریا》 .............................. کانال های ما ⬇ 💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi 💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir 💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir

☘༻‌﷽‌༺☘ مردی شبیه آسمان از ایل خورشید با کوله بار نور و عرفان خواهد آمد پای تمام چشمه ها نرگس بکارید نور دل چشم انتظاران خواهد آمد تابنده‌ترین خورشید، به صبح عشق سوگند روزی شب ما هم به پایان خواهد آمد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤲 اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ ‌ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir 💠 ❁═══┅┄

࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 #نسیم_حدیث 💌 پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله: سخت‏ترين عذاب را در روز قيامت كسى دارد كه مردم او را آدم خوبى بدانند، اما هيچ خوبى و خيرى در وجود او نباشد. 📚میزان الحکمه جلد ۴ ،ص۳۲۸

𖣔‿︵‿𖣔💖𖣔‿︵‿𖣔           اگه نَفس خود را خدایی کنیم ، خدا کاری می‌کند که به‌جای رگبار، فقط صدایت، صدای اذانت، نَفس را در گلوۍِ دشمن حبس کند و آنان را تسلیم کند. 🌷درست مثلِ ابراهیم! ❁═══┅┄ 🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊 ❁═══┅┄

┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 💌 #شھــیـــدانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آقا موسی بزرگ بشی... آقا موسی همیشه در خدمت مرحوم پدر، آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر، بود و نهایت احترام و ادب را در این جهت، به کار می گرفت. وقتی که پدر می خواستند از منزل خارج بشوند، فوراً میدوید نعلینهایشان را جفت می کرد و دست به سینه چند قدمی ایشان را بدرقه می نمود.  هنگامی که پدر بر می گشتند و از در حیاط وارد می شدند، آقا موسی بیدرنگ و شتابان هر کاری داشت کنار می گذاشت و به استقبال پدر می شتافت.  آقا موسی در همه حال و در همه مراحل، تا مرحوم والد معظم در قید حیات بودند، بیش از ماها به فکر پدر بود و به ایشان عنایت و ارادت خاصی داشت و لحظهای در این مورد سستی نمی کرد. این بود که دعای خیر والد بزرگوار نیز همواره پشت سر آقا موسی قرار داشت که: «آقا موسی بزرگ بشی... آقا موسی بزرگ بشی». راوی:آیت الله سید رضا صدر  .............................. کانال های ما ⬇ 💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi 💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir 💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir