eitaa logo
افشاگری پروژه 2020 اسلام سکولار
834 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
11.6هزار ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب خدمت مدیریت محترم و اعضای فهیم گروه های ولایی شبتون بخیر و خوشی در خدمتتون هستیم با موضوع ....👇👇 (*آشنایی با تکنیک های عملیات روانی دشمن*) لطفاً با دقت مطالعه کنید پیشاپیش ممنون از صبوریتون🙏🌹
سلام شب تون بخیر خواهش میکنم
هدایت شده از تعطیل شد
هدایت شده از تعطیل شد
🔷🔹 بسم الله الرحمن الرحیم🔹🔷
در بخش پیشین به بیان کلی و توضیح ۶ تکنیک از تکنیکهای عملیات روانی پرداختیم، و اکنون مابقی تکنیک ها : ۷. تكنيك تكرار : ايجاد باور و تثبيت آن با بيان آن به دفعات زياد همچنانکه از نام تکرار بر می آید، برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی می‌کنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. در این روش، با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی خاص در ذهن مخاطب مي‌كنند . تکرار از لحاظ روانشناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیق‌تر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی می‌کند، زیرا فاصله های تکرار فعل نباید چندان دراز باشد، که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود؛ به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است، که سرانجام میخ را به داخل می‌راند. بنابراین، فرستنده ی پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث القاي نکات پیام شود.
«لئونارد دوب» (Leonard Doob) به بهترین وجه، تمرکز بر روی تکنیک تکرار را توصیف کرده است: «بسیاری از مردم درباره تبلیغ می‌اندیشند، و یا در محراب، عبادت را تکرار می‌کنند. آنها مشاهده کرده اند که ظاهرا تکرار می‌تواند معجزه های روانشناسانه‌ای انجام دهد. البته تکرار در حقیقت مهم است، اما نباید در این اهمیت مبالغه کرد و یا درباره آن به خطا رفت.»
مثالها : ۱. تبليغات رسانه‌هاي غربي مبني بر اينكه ايران به دنبال تسلط بر كشورهاي منطقه مي باشد. ۲. تبليغات وسيع قوم يهود در مورد هولوكاست، كه آن را تبديل به يك باور عميق در مردم دنيا كرده است. ۳. هنگام تبليغ كالاهاي مصرفي در تلويزيون نیز، از اين تكنيك استفاده مي‌شود. با توجه به تحقيقات روانشناسي، براي اثربخش بودن يك پيام، تكرار آن در حداقل سه نوبت لازم است. ۴. شايد اين جمله را شنيده باشيد: «آنقدر بگو دروغگو، كه اگر گفت ماست سفيد است كسي باور نكند.» استفاده از تكرار كلمه دروغگو در مبارزات انتخاباتي و انقلابهاي مخملي ، كاري عادي محسوب مي‌شود و در صورتي اثر دارد، كه بتوانند نقطه ضعفي از حريف پيدا كنند و آن را برجسته نمايند. گاهي هم با حذف كلماتي از گفته هاي كانديداي رقيب، او را متهم به دروغگويي مي‌كنند. ۵. در ادبيات فارسي، داستان استاد سخت‌گير و شاگردان وي بسيار معروف است. خلاصه داستان چنين است كه : چون شاگردان از سختگيري استاد خسته شده بودند، سعي به حذف وي به شيوه غير فيزيكي گرفتند. بنابراين، يكروز در مسير راه، هريك از شاگردان كه به استاد ميرسيد از رنگ پريدگي استاد مي‌پرسيد. هنوز كلاس به آخر نرسيده بود كه استاد بر اثر تلقين زياد بستري شد. ۶. كشورهاي عربي با تكرار ادعاهاي خود در مورد نام خليج فارس يا جزاير سه‌گانه ايراني، درصدد تثبيت اين دروغ‌ها در افكار عمومي دنيا هستند.
۸. برچسب زدن (لقب‌سازي) : دادن بار مثبت يا منفي به واژه‌ها + نسبت دادن آن به گروههاي دوست و دشمن براساس این تکنیک، رسانه‌ها واژه‌های مختلف را به صفات مثبت و یا منفی تبدیل می‌کنند و آنها را به افراد و یا نهادهای مختلف نسبت می‌دهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر و یا گروهی محکوم شوند بی‌آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود. اصحاب رسانه‌ها می‌کوشند تا با القاب مثبت و یا منفی، برداشت اولیه ما را نسبت به موضوعات موردنظر، تحت تأثیر قرار دهند. بکارگیری بعضی عناوین مثبت مانند دموکرات، آزادیخواه، نجات‌بخش و یا بعضی عناوین منفی مانند تروریست‌، متحجر، ستیزه‌جو و … ، ممکن است ما را به نتیجه‌ای متفاوت سوق دهد و نوع برداشت ما را نسبت به فرد و یا مفهوم خاصی، متأثر سازد. برخی، برچسب‌زنی، را اسم‌گذاری بر یک فکر یا عقیده خاص و یا گروهی مشخص برای تحریک به ردّ فکر، عقیده و یا آن گروه مورد نظر، بدون بررسی شواهد تعریف کرده‌اند. عنوان تروریست، از جمله عناوین و یا القابی است که از دهه ۸۰ تاکنون در رسانه‌ها رواج فراوانی یافته است؛ در حالیکه هیچگونه اجماع جهانی و تعریف مشخصی از این کلمه وجود ندارد. رسانه‌های مختلف براساس مصالح دولت‌های متبوع خود، آن را به گروه‌ها و جوامع خاصی نسبت می‌دهند. اهمیت کاربرد برچسب تروریست به حدی است که به ابزاری برای توجیه سلطه نوین قدرت‌های بزرگ و به ویژه امریکا تبدیل شده است. کلمات ارزشی قدرت اقناع‌کنندگی بالایی دارند و می‌توانند به تعریف ما از واقعیت و قضایای اجماعی جهت بدهند. نظام تبلیغاتی هیتلر با هدایت گوبلز، به اهمیت این امر به خوبی واقف بود به گونه‌ای که هیتلر، برای بسیج مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی آلمان، از واژه‌هایی مانند تهدید سرخ‌ها استفاده می‌کرد.
دو مثال از اسم گذاری یا برچسب زدن، تروریست و تروریسم است. تروریست از نظر یک نفر، ممکن است برای نفر دیگر مبارز آزادی باشد. معنی شناسان می‌گویند آنچه که ما شخصی را می‌خوانیم، بستگی به مقاصد، فرافکنی‌ها و ارزیابی‌های ما دارد. آنها توضیح می دهند که تروریست و تروریسم، کلیشه هایی برای رسیدن به معنی هستند و اجماع جهان شمولی راجع به اینکه چه کسی تروریست است، وجود ندارد، زیرا اهداف سیاسی و راهبردی، دولت‌های مختلف را به طرز متفاوتی تحت تاثیر قرار می‌‌دهد. تعریف فارغ از ارزش وجود ندارد.
مثالها : ۱. كاربرد الفاظي مانند متمدن، شجاع، متعهد، صلح دوست و آزادي‌طلب توسط رسانه‌هاي غربي براي طرفدارانشان، بطوريكه با تكرار اين كلمات افكار عمومي را براي دادن جايزه صلح نوبل به رئيس‌جمهور خون‌آشام رژيم صهيونيستي آماده كردند. ۲. در آمريكا نام طرحي رفاه عمومي بود، در حاليكه يكي از بندهاي آن حذف برنامه‌هاي كمك به خانواده بود. در مبارزات انتخاباتي، از چند ماه قبل گروهها شروع به تعريف واژه هايي مانند تماميت‌خواه، انحصارطلب، جامعه چند صدايي، پلوراليزم ، لباس‌شخصي و... مي‌كنند و بار منفي يا مثبت به اين واژه ها مي دهند، سپس با شروع مبارزات انتخاباتي بدون آنكه دليلي بياورند واژه‌هاي مثبت را به خود و واژه‌هاي منفي را به حريف نسبت مي‌دهند. ۳. كشورهاي غربي هرچند وقت يكبار ، اسم كشورهايي را كه با آنها مخالفت مي‌كنند، در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار مي دهند، يا گروههايي را كه براي آزادي كشورشان مبارزه مي‌كنند در ليست گروههاي تروريستي قرار مي‌دهند. ۴. بهره گيري از بار منفي واژه ها، كلمات و مفاهيم حساسيت برانگيز در افكار عمومي مثلا نسبت دادن بنياد گرايي به ايران
۹. سكوت : عدم واكنش به تبليغات مخالف سكوت، از شيوه هاي ضد عمليات رواني است، كه به آن «تبليغات منفي» يا «سَلبي» نيز گفته مي شود. به طور معمول، زماني كه جنگ رواني و اقدامهاي تبليغي دشمن مهم و قابل اهميت نيست و يا قصد آن ، تحريك متخصصان جنگ رواني خودي براي پاسخگويي انفعالي و عجولانه است، يكي از بهترين شيوه هاي ضد جنگ رواني، سكوت و بي اعتنايي ظاهري است. پيش از انتخاب اين روش، بايد ميزان تأثير سكوت بر روي مخاطبان موردنظر، تجزيه و تحليل شود. بسياري از اوقات، سكوت نوعي مبارزه منفي محسوب شده و سخنان و حركات دشمن را بي ارزش و بي اعتبار مي سازد و همچنين امكان بررسي بازخورد تبليغات دشمن را كاهش مي دهد. جمله اي كه بيشتر همراه اين فن استفاده مي شود، اين است كه اتهامهاي دشمن آنچنان واهي است كه ارزش پاسخ دادن ندارد. حركتي كه مردم هند براي مبارزه با استعمار انگليس و كسب استقلال خود، به رهبري گاندي كردند، نمونه اي از بي اعتبارسازي دشمن از طريق سكوت است.
حسن فياد در خصوص شيوه بكارگيري تكنيك سكوت توسط گوبلز، اينچنين مي نويسد: «گوبلز، پيش از آن كه به جواب گويي بپردازد، نتايج حاصله از تبليغات خود را آزمايش مي كرد و در صورتيكه مدارك و دلايل كافي براي پاسخگويي نداشت، سكوت اختيار مي كرد. به ادعاها و تبليغات بي اثر دشمن، جوابي داده نمي شد؛ زيرا، اگر تكذيب مي گرديد، به اشاعه آنها در ميان مردم بيشتر كمك مي كرد و انرژي تبليغاتي نيز به هدر مي رفت.»
«آلدوس هاكسلي» در كتاب خود با عنوان «دنياي جديد شجاع» نيز، درباره اين تكنيك مي گويد: «بزرگترين موفقيت تبليغات نه با انجام كاري، بلكه با اجتناب از آن، حاصل شده است. حقيقت بسيار خوب است، اما بهتر از آن از ديدگاه عملي سكوت درباره حقيقت است.» مرگ يك كودك قطعاً فاجعه است، كنده شدن گوش دردناك است، اما مسايلي كه بر كل مردم كشور تأثيرگذار هستند، به ندرت از پوشش خبري برخوردار مي‌شوند. به نظر مي رسد سرنوشت حقيقت، مدفون شدن ابدي زير كوهي از «خبرهاي شيرين» است. البته ميزان موفقيت اين شيوه به عواملي مانند ميزان قدرت و گستره پوشش خبري دستگاه عمليات رواني حريف، اهميت خبر يا حادثه رخ داده شده، ميزان اطلاع قبلي مخاطبان در مورد حادثه ياد شده و همچنين ميزان علاقه آنها براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد آن خبر يا موضوع بستگي دارد. در سال ۱۹۶۵ ارتش اندونزي با كمك سيا و ارتش آمريكا ، رئيس جمهور وقت (سوكارنو) را سرنگون كرد و با كشتار نيم ميليون انسان بي‌دفاع (طبق آمار غيررسمي بيش از يك ميليون نفر) حكومتي مطلوب غرب سركار آورد. قتل عامي كه مي‌توانست افكار عمومي دنيا را منفجر كند، فقط يكماه بعد در نيويورك تايمز و سه ماه بعد در مجله تايم، اجازه انتشار يافت و جالب اين كه در آنها از ارتش به خاطر خويشتن‌داري تشكر شده بود.
سكوت برخي روزنامه هاي داخلي، همصدا با رسانه هاي فارسي زبان غربي پس از مناظره شش ساعته رئيس جمهور با اقتصاددانان منتقد دولت، نمونه اي از بكارگيري اين تكنيك است. سكوت برخي رسانه ها نسبت به مناظره رئيس جمهور با اقتصاددانان منتقد دولت به حدي بود كه برخي از كارشناسان سياسي در توصيف اين رويداد نوشتند: بهت و حيرت ناشي از شجاعت دولت در رويارويي علمي با منتقدانش شرايطي را به وجود آورد كه تقريباً تمامي رسانه هاي غربي جزييات اين ديدار را سانسور كردند. اين در حاليست كه در زمان انتشار نامه اقتصاددانان منتقد، همان رسانه ها با تبليغات فراوان تلاش داشتند دولت نهم را به بي اعتنايي به نظرات كارشناسي متهم كنند
مثالها : ۱. حدود نيم قرن است كه سازمان سيا مشغول تجارت مواد مخدر در ايتاليا، فرانسه، جزيره‌كورس، شبه‌ جزيره هندوچين، افغانستان و آمريكاي جنوبي و مركزي است و با وجود آنكه اسناد آن در كنگره آمريكا موجود است، اما تا كنون انعكاسي در رسانه‌هاي آمريكا نيافته است. ۲. رسانه‌هاي غربي و برخي رسانه‌هاي داخلي نسبت به پيشرفت‌هاي كشورمان در مورد ماهواره‌بر اميد، انرژي‌هسته‌اي، نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي و ... سكوت اختيار كرده‌اند. ۳. سكوت رسانه‌هاي غربي در مقابل فسادهاي مالي و اخلاقي مسئولان ۴. سكوت هماهنگ رسانه‌هاي غربي و مدافع حقوق بشر در قبال جنايتي مانند كشته‌شدن خانم مروه الشربيني (دكتر داروساز مصري كه در دادگاهي در آلمان توسط يك نژاد پرست، مقابل چشم قاضي با ضربات متعدد چاقو به شهادت رسيد)، مثالي از اين تكنيك است.
۱۰. شایعه سازی : خبري تاييد نشده در مورد يك واقعه كه انتقال آن دهان به دهان (يا توسط پيامك) صورت مي‌گيرد. شایعه، ترویج یك خبر ساختگی است، كه اساساً دور از واقعیت است و با مبالغه و ایجاد رعب یا تحریف خبری كه بهره ناچیزی از حقیقت دارد، همراه است و هدف آن تحت تأثیر قرار دادن افكار عمومی است و با مقاصد سیاسی ـ‌ اقتصادی یا نظامی همراه می باشد. شایعه در جایی مطرح می‌شود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. «شایعه، انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد می‌شود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی ‌باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد». «بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمان‌هایی که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نیست و یا در مواقعی که فکر می‌کنند با مشکلات قانونی روبرو می شوند، استفاده از کنایه و اشاره است». کنایه به دلیل غیر صریح بودن آن، معمولا تاثیرات عمیقی برشنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم می‌خورد. برای نمونه، گفته می‌شود: «می‌گویند فلانی با تروریست‌ها ارتباط دارد» ویا «شنیده می‌شود فلان گروه در حمایت از تروریست‌ها فعالیت می‌کنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمی‌شود» ؛ که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا می‌کند. شایعات معمولاً در اطراف دولتمردان ساخته می‌شود و اغلب هم‌سازندگان آنها قابل تشخیص نیستند. شایعه، این خصلت را دارد که وقتی سر زبان‌ها افتاد، دیگر قابل کنترل نیست. در جوامعی که کانال‌های رسمی خبر به شدت تحت کنترل است، به ویژه زمانی که مردم نگران هستند، شایعه ایجاد می‌شود و به هنگام انتقال، تغییر می‌یابد و گاه عکس آنچه در آغاز بوده است می‌شود. شایعه، نقش مؤثری در جنگ‌های روانی دارد؛ زیرا بدون آنکه برچسب منفی تبلیغات بخورد، شنونده آن را می‌پذیرد. شایعه می‌تواند برای تخریب روحیه و گسترش بی‌اعتمادی و تفرقه میان نیروهای دشمن و متحدان آنها به کار گرفته شود. رواج سوءظن‌های به ظاهر موجه، می‌تواند همکاری حیاتی میان متحدان دشمن را از هم بپاشد. شایعه، هرگز چیزی را ثابت نمی‌کند، بلکه از طریق ایجاد فضای بی‌اعتمادی، کار خود را ادامه می‌دهد
نكات کلیدی: الف) هر شايعه زماني امكان انتشار سريع دارد، مثلا : شايعه فساد مالي در زمان بحرانهاي اقتصادي سريعتر منتشر مي شود يا شايعه آلودگي آبها در زمان جنگ يا خشكسالي ، قابل باورتر است. ب) بعضي شايعات ممكن است خوشبينانه باشد، مثلا آلمان با رواج شايعاتي از اين نوع بين فرانسوي‌ها در جنگ جهاني دوم باعث شد كه آنها ديگر نتوانند به هيچ خبري اعتماد كنند. ج) مطبوعات با حذف بخشي از خبر يا نوشتن نام اختصاري افراد زمينه را براي ترويج شايعات دلخواه آماده مي كنند.
مثالها : ۱. در دوران انتخابات شايعاتي در مورد كانديداي حريف رواج بسياري دارد. مثلا در انتخابات نهم رياست جمهوري از شايعات زير استفاده شد: «اگر بيايد وسط پياده‌روها ديوار مي‌كشد. انجمن‌حجتيه‌اي است. در زندانها مامور تير خلاص بوده است. » ۲. رواج شايعه‌اي كه درون سكه‌هاي پنج‌توماني قديمي ، طلا كارگزاري شده است. اين شايعه يكبار در اواخر دهه شصت شمسي و يكبار ديگر در سال ۱۳۸۸ رواج يافت و باعث هجوم برخي افراد براي خريد اين سكه‌ها شد. هرچند اين شايعه ازنظر منطقي هم قابل رد مي‌باشد، اما هميشه عده‌اي را به طمع مي اندازد.
۱۱. حذف بخشي از سند اصلي : حذف بخش مهمي از يك خبر، با هدف تحريف آن گاهي اوقات برخي رسانه ها مطلبي را به عنوان 👈🏻«شايع است، احتمال دارد، به نظر مي رسد» و امثال اينها منتشر مي كنند. سپس ساير رسانه ها بدون ذكر احتمالي بودن آن خبر ، به انتشار آن از قول رسانه مرجع مبادرت مي نمايند. در نتيجه، خبري كه بيش از يك شايعه يا احتمال يا اظهارنظر يك تحليلگر روزنامه نبوده است، در جهان به عنوان خبري ناب و دست اول منتشر مي شود.
براي نمونه مي توان به خبري كه درباره خريد اسلحه توسط ايران از كره حدود سالهاي ۱۳۶۴ - ۶۵ روي تلكس خبرگزاريها ظاهر شد، اشاره كرد: «معاون وزير خارجه ايران، سفير كره جنوبي را به حضور پذيرفته و با وي جهت خريد اسلحه مذاكره نموده است، اين در حاليست كه قرار بر ملاقات با سفير كره شمالي كه روابط حسنه اي با ايران دارد، بوده است.» جالب اينكه، پس از تحقيق در مورد منبع خبر، مشخص شد كه يك روزنامه دست دوم كويتي اين خبر را در ستون شايعات خود درج كرده و سپس يكي از خبرگزاريها بدون ذكر ستون شايعات، خبر را از قول آن روزنامه دست دوم نقل مي كند و رسانه هاي ديگر نيز به نقل از آن خبرگزاري مبادرت به نشر خبر مي كنند. در نتيجه، يك دروغ بزرگ به سرعت، يك شبه به واقعيت تبديل مي شود. اين عمل را با هر جمله‌اي براحتي مي‌توان انجام داد. مثلا : فرض كنيد اگر در جمله «لا تقربو الصلوه و انتم سكري» ، قسمت دوم را ذكر نكنيم چه خواهد شد! جمله به اين معني است كه «هنگام مستي ، نماز نخوانيد» و با حذف قسمت دوم فقط اين جمله مي‌ماند «نماز نخوانيد» آن وقت فرد حذف كننده مي‌تواند نتيجه‌گيري كند كه اسلام دستور داده است كه نماز نخوانيد! بعد از حذف بخشي از سند مي‌تواند از آن برضد فرد گوينده استفاده كرد و چون مردم عامي به رسانه اعتماد دارند دنبال بررسي درستي يا نادرستي خبر نخواهند رفت.
مثالها : ۱. به اين قسمت از ماده ۵۰ قانون انتخابات دقت فرماييد: « ماده ۵۰ ـ هیأت اجرایی بخش با تصویب هیأت اجرایی شهرستان می تواند برای مناطق صعب العبور و کوهستانی و مسافت های دور و نقاطی که تشکیل شعب ثابت ثبت نام و اخذ رأی مقدور نیست شعب اخذ رأی سیار تشکیل دهد هیأت اجرایی شهرستان نیز می تواند در صورتی که لازم بداند نسبت به تشکیل شعب اخذ رأی سیار در مرکز شهرستان و بخش مرکزی اقدام نماید ....» حال اگر فقط قسمت اول اين قانون را بياوريم (يعني وجود صندوق‌هاي سيار فقط در مناطق صعب‌العبور لازم است) مي‌توانيم به هر صندوق ديگري مانند صندوق‌هاي سيار بيمارستانها ، روستاهاي كم جمعيت يا ... اعتراض كنيم! اين تكنيك در بيانيه يكي از كانديداهاي انتخابات دهم رياست جمهوري مشهود بود. ۲. به اين جملات كه متن كامل سخنراني رئيس جمهور در ۲۴ خرداد ۸۸ است، دقت فرماييد: « امروز خبرنگاری سوال کرد بعضی ها در گوشه و کنار کارهایی انجام می دهند، اغتشاش است، شورش است،اعتراض است، واژه های تندی را بکار برد و من برای او یک مثالی زدم و نتیجه گیری کردم. من به این خبرنگار گفتم شما اشتباه می کنید، ملت ایران یکپارچه است؛ در یک مسابقه فوتبال۵۰ هزار تا ۷۰ هزار تماشاچی شرکت می کند و آن کسی که تیمش باخته وقتی بیرون می آید عصبانی است و به هر دری می زند. در انتخابات ایران۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بوده اند. حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه ها کاری می کنند بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. ۷۰ میلیون ملت ایران و ۴۰ میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. » بنظر شما، يك انسان بيطرف از جملات بالا كدام نتيجه زير را مي‌گيرد: نتيجه اول: ۱۳ ميليون ايراني كه به ايشان راي نداده‌اند، خس و خاشاك هستند نتيجه دوم: اغتشاشگران خس و خاشاك هستند؟ رسانه‌هاي بيگانه و طرفداران يكي از كانديداها با حذف قسمت اول سخنراني نتيجه گرفتند كه رئيس جمهور به ۱۳ ميليون ايراني توهين كرده است و وي را فاقد خردورزي معرفي كردند. عده‌اي از مردم هم كه به اين رسانه‌ها اعتماد كامل داشتند بي‌درنگ باور كردند. ۳. شما مي‌توانيد قسمتي از سخنرانيهاي فردي را حذف كنيد و سپس بقيه را در تيراژ بسيار بالا توزيع نماييد و او را متهم به خرافه‌گرايي، تحجر، دروغگويي و ... نماييد. اگر افراد به شما اعتماد داشته باشند بدون تحقيق حرفهاي شما را قبول خواهند كرد. در توزيع سي‌دي‌ بر ضد كانديداي رقيب در انتخابات از اين شيوه استفاده مي‌شود.
۱۲. نمك گير كردن : تطميع نخبگان + هزينه كردن اعتبار آنها در راستاي اهداف خود يكي از تكنيكهايي كه به ويژه در طول جنگ سرد استفاده گسترده اي داشت، «نمك گير كردن» روزنامه نگاران، نويسندگان، دانشمندان و نخبگان (به ويژه نخبگان زن) و شركتهاي انتشاراتي بود. دستگاه عمليات رواني غرب؛ در چارچوب چنين تكنيكي كتابهايي را كه اين گروهها مي نويسند آثار مشهور و موفق اعلام مي كند و پس از به شهرت رسيدن از آنها براي تبليغ عليه جامعه هدف استفاده مي كنند. در واقع، با بكارگيري اين تكنيك روزنامه نگاران، نويسندگان، شركتهاي انتشاراتي و نخبگان به مثابه اسب تروا عليه مردم جامعه خود عمل مي كردند.
مثالها : ۱. نمونه بارز اين تكنيك، اعطاي جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي توسط آمريكا، و سپس استفاده تبليغاتي عليه ايران است. مي‌دانيد كه جايزه نوبل يك جايزه سياسي است و كشورهاي غربي آن را به كسي مي‌دهند كه در راستاي منافع آنها قدم بردارد و اهداي آن برخلاف اسمش در دست بنياد نوبل (كه بنيادي صرفا علمي است) نمي‌باشد. براي همين، اين جايزه را براحتي به رئيس دولت خونخوار صهيونيستي مي‌دهند. در ايران هم شيرين عبادي با گرفتن اين جايزه حاشيه امنيتي پيدا كرده است و با كمال آزادي پرونده مخالفين نظام را به عنوان يك وكيل دنبال مي‌كند و اگر در مسير كارش با مشكلي روبرو شود مطبوعات غربي سروصدا بپا مي‌كنند كه «برنده جايزه صلح نوبل توسط دولت ايران تهديد شده است » و ... ۲. اهداي فرصت‌هاي مطالعاتي به نخبگان علمي و رسانه‌اي توسط كشورهاي غربي ۳. بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم، سميرا مخملباف و پدرش با تحصن در پارلمان اروپا تقاضاي ابطال انتخابات را كردند. اگر به سير مشهور شدن اين دو نفر دقت كنيد خواهيد ديد كه كشورهاي غربي با دادن جوايز به فيلمهاي بي محتواي آنها كه تنها به سياه‌نمايي ايران مي‌پرداخت آنها را براي چنين روزي ذخيره كرده بودند!
۱۳. الگودهي : معرفي و تبليغ الگوهاي مطلوب خود به مخاطبين، به شكل غير مستقيم رسانه هاي بين المللي در گزارشهاي تحليلي خود براي تأثير گذاري بر مخاطب همزمان با پيوند زدن موضوعات مختلف مي كوشند با بهره گيري از شيوه هاي القاي غير مستقيم، موضوع و نهاد مورد نظر خود را به عنوان الگو به مخاطب معرفي مي كنند. به عنوان مثال: راديوهاي آمريكا با معرفي و تبليغ الگوهاي مطلوب خود مانند معرفي هنرپيشه هاي هاليودي، خوانندگان لس آنجلسي و افرادي كه پس از انقلاب از ايران مهاجرت كرده اند و مصاحبه هاي پي در پي با آنها درصدداند تا زمينه همانندسازي نوجوانان و جوانان ايراني با اين الگوها را ميسر سازند. بويژه در مصاحبه با چهره هاي مطلوب خويش، از آنان مي خواهند تا فرآيند گذران زندگي خويش را بازگو كنند. آنان نيز بيشتر آن بخش از زندگي خويش را بازگو مي كنند كه با هنجارهاي مطلوب جامعه ايران مغايرت دارند. نمونه زير، كه از زبان يك جوان به اصطلاح موسيقيدان موفق بازگو شده است، بيانگر اين واقعيت است: «معمولاً صبحها پس از بيدار شدن چند دقيقه اي ورزش مي كنم، بعد صبحانه ام را مي خورم و به دوست دخترم زنگ مي زنم. چند دقيقه اي با هم گپ مي زنيم و قربون صدقه هم مي رويم. بعد به انستيتو مي روم. در آنجا با دوستانم كه چند دختر و پسر باحال ايراني و آمريكايي اند، كار مي كنيم. ناهار را با هم مي خوريم. عصر با دوست دخترم قدم مي زنيم، گاهي به سينما يا ... مي رويم. شبها هم معمولاً در پارتي ها دور هم جمع مي شويم و مي خوريم، مست مي شويم و مي گوييم و مي خنديم». (مي‌بينيد كه اين الگوي زندگي كاملا نابهنجار است، اما چون ابتدا مجري او را جواني موفق معرفي مي‌كند، بطور غير مستقيم تبديل به الگو مي‌شود.) به عنوان مثالي ديگر: رسانه هاي غربي با تبليغات غيرمستقيم درباره «روز ولنتاين» به تدريج آن را در ديگر كشورها نيز ترويج مي كنند، اين در حاليست كه روز ولنتاين از مشخصه هاي فرهنگ غربي است و با فرهنگ اسلامي و شرقي همگوني ندارد.
مثالها : ۱. رسانه‌هاي غربي با تبليغ فراون بر خواننده هاي ايراني يا غربي آنها را به عنوان الگوهاي نسل جوان معرفي مي‌كنند. بنابر همين تكنيك است كه گاهي مدتها در مورد ريزترين جزئيات زندگي اين خواننده‌ها (مثلا مايكل جكسون) برنامه پخش مي‌كنند. ۲. شايد ديده باشيد كه گاهي موجي از هنجارهاي نچندان مطلوب در جامعه رواج پيدا مي‌كند (مثلا عمل كردن بيني) وقتي به ريشه اين عمل دقت مي‌كنيد مي‌بينيد رسانه‌ها با الگوسازي از يك هنرپيشه و سپس تبيغ عمل وي، جوانان را به طور غيرمستقيم به اين كار تشويق كرده‌اند بطوريكه گاهي ايران مقام اول را در جراحي بيني در دنيا پيدا مي‌كند. 🆔 @AndishkadehFCT