eitaa logo
آنتی فتنه
70.1هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
25 فایل
جهت هماهنگی برای تبلیغات به آی دی زیر پیام دهید @Mahdi_eslami_ir لینک گروه : تلگرام https://t.me/joinchat/I9kMMJwRHFs1NGU0
مشاهده در ایتا
دانلود
✅استان شمالی قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
‍ بسم الله الرحمن الرحیم 🌸السلام علیک یا علی ابن ابی طالب(ع)🌸 🌹سپاس خدا راکه ماراازکسانی قراردادکه به ولایت امیرالمومنین‌ علی (ع)وائمه اطهار(ع)تمسک می جویند🌺 باعرض سلام وتبریک عید سعید غدیر ابتدا وظیفه خود دانسته تا از همت همه خیرین محترم از جمله هیئت مدافعان حرم و انصارالمهدی(عج) کمال تشکر را داشته باشم. به استحضار می رساند مبلغ ده میلیون تومان از طرف قرارگاه شهید ابراهیم هادی و پنج میلیون تومان باهمت خیرین محترم جمع آوری و جهت انجام قربانی، اطعام و تهیه بسته معیشتی به حساب خادم قرارگاه استان خراسان شمالی واریز و فعالیتها به شرح ذیل انجام گردید. 1- ذبح 2 راس گوسفند که 70 بسته گوشت قربانی به همراه یک عدد مرغ تحویل خانواده ها شد. 2- طبح غذا به تعداد 900 پرس (تعداد 250 پرس قیمه و تعداد 650 پرس مرغ). 3- تعداد 150 قطعه مرغ که در بسته های مجزا بین خانواده ها توزیع شد. 4- تعداد 600 پک فرهنگی در قالب چهار محتوای مختلف( کتاب پدر ، بسته تبرکی، سادات، کتابچه غربت غدیر، بسته لوازم التحریر و گلسرکودکانه) 5- بسته معیشتی به تعداد 30 پک که شامل یک کیسه برنج ده کیلویی -دو قطعه مرغ-یک کیلو عدس- یک کیلو نخود- دو عدد ماکارونی- دو روغن آفتابگردان و سرخ- رب گوجه فرنگی- آبنبات- چای- پنیر- رشته فرنگی- سویا- مایع دستشویی- مایع ظرفشویی اجرکم عندالله خادمان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی( خراسان شمالی) ✅استان شمالی قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم عید غدیر خم رو به همه دوستان تبریک عرض میکنم 🌸🌸🌸 فعالیت های قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی در استان ایلام 🌸🌸🌸 پخت و توزیع ۲۵۰ پرس قیمه پلو در سطح استان 🌸🌸🌸 توزیع بیست بسته معیشتی شامل 🌸🌸🌸 یک کیسه برنج ۱۰ کیلویی 🌸🌸🌸 یک بسته ماکارانی 🌸🌸🌸یک عدد روغن یک نیم لیتری 🌸🌸🌸یک عدد مرغ 🌸🌸🌸یک کیلو گوشت قربانی 🌸🌸🌸یک عدد رب یک کیلویی 🌸🌸🌸یک عدد مایع ظرف شویی 🌸🌸🌸یک عدد مایع لباس شویی 🌸🌸🌸 یک عدد مایع دست شویی 🌸🌸🌸 صابون و دو عدد تایت دستی 🌸🌸🌸 خمیر دندان 🌸🌸🌸 یک بسته سویا 🌸🌸🌸 و قربانی کردن یک راس گوسفند 🌸🌸🌸🌸 در تاریخ ۱۸ مرداد ماه مصادف با عید غدیر خم در سطح استان ایلام انجام شد ✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی👇👇👇
باسمه تعالی در تاریخ 1399/5/18 مصادف با عید سعید غدیر اقدامات زیر در استان کردستان انجام گرفت. ⭕️ فعالیت های صورت گرفته در سه قالب اجرا گردید: 1_خرید و ذبح یک راس گوسفند قربانی و تقسیم گوشت آن بین نیازمندان به مبلغ 2590 هزار تومان 2_تهیه و طبخ 200 پرس غذای گرم (قیمه پلو) و پخش بین محرومان و مستضعفان 3_تهیه 46 بسته معیشتی هر بسته بمبلغ که محتویات آن عبارتند از ( یک کیسه پنج کیلویی برنج ایرانی عنبر بو، یک عدد مرغ، یک عدد ماکارونی، یک عدد رب، دو عدد روغن پخت و پز و سرخ کردنی ، یک بسته نیم کیلویی عدس) که جمعا به مبلغ حدود پنج میلیون تومان خریداری گردید. در میان بسته های معیشتی، یک بسته نقل بیدمشک و تعدادی شکلات و یک کاغذ حدیثی چاپ شده، یک بسته حاوی 3 عدد ماسک شرکتی قابل شستشو(که نذری یکی از اعضا بود)، قرار داده شد. مهدی مومنی استان کردستان ✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
بنام خدا بایاری خداوندمتعال وکمکهای خیرین گرامی درروزعیدولایت(عیدسعیدغدیر )دراستان کرمانشاه همزمان بادیگراستانهابرنامه های قرارگاه جهادی شهیدابراهیم هادی انجام گرفت 1-توزیع 20پک موادغذایی درسطح شهرکرنانشاه وچندشهرستان استان به ارزش5میلیون تومان(هرپک شامل یک کیسه 10کیلویی برنج عنبربو،1عددمرغ،2عددروغن مایع،1عددرب گوجه فرنگی،2عددماکارونی و1عددسویا ) 2-توزیع 400پرس خورشت قیمه بین نیازمندان(به مبلغ 3میلیون تومان ) 3-قربانی کردن یک راس گوسفنددرشهرستان ثلاث باباجانی به مبلغ2میلیون و500هزار خداوندبه جان ومال شماعزیزان برکت بدهد ✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅ استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی👇👇👇
گزارش عید غدیر خم : باسلام موضوع : ذبح ، پخت غذا و بسته های معیشتی. ذبح گوسفند در همان روز یعنی 18 / 05 / 1399 روز عید غدیرخم انجام ، گوشت تقسیم بندی و توضیع شد که در «پی دی اف» همراه توضیح داده شده. درمرحله دوم بسته معیشتی که دیروز انجام دادیم تعداد 19 بسته بین نیازمندان توزیع شد. از تمام عواملی و دوستان که در این راستا به ما کمک مالی ، وقتی و جسمی داشتند ، از جمله بچه های قرارگاه استان فارس(شیراز ، کازرون ، مرودشت ، فیروزآباد ، کوار) ازقرارگاه مرکزی جناب استاد ارزشیم حاج مهدی اسلامی و سرکار خانم ابراهیمی کمال تشکر را دارم و برایشان سلامتی مسئلت مینمایم. 💐برای خودم ، دوستان و همکاران عزیزم شهادت را آرزو میکنم🥀 امیدوارم تا زمانی که خالقم فرصت به من حقیر گناه کار میدهد بتوانم ذره ای از نعمتهای او را جبران کنم. کل مبلغ پرداختی از طرف قرارگاه 100میلیون ریال بوده 10 میلیون ریال هم خیرین هدیه کردن که تمام و کمال به نحو احسنت استفاده شد. در آخر آرزو دارم همچنان در کنار تمام دوستان باشم و در کلاس درس شان شاگر خوبی باشم. من اله توفیق لیدر قرارگاه جهادی شهید عزیز ابراهیم هادی استان فارس (قاسم اوجی) ✅ استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان رضوی قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعل من المتمسکین به ولایه علی ابن ابی طالب ✅ حادثه و واقعه غدیر نشانه عظمت و جامعیت اسلام است . (مقام معظم رهبری) به لطف و عنایت پروردگار و ائمه و شهدا در روز عید اکبر خدمات زیر برای نیازمندان حاشیه شهر انجام شد . ✅ در صبح روز عید غدیر دو راس گوسفند قربانی و بین نیازمندان منطقه طلاب و شهرک کشمیری و بلوار 22 بهمن ، بین نیازمندان توزیع گردید. ✅ به نیت نام مبارک امیر المؤمنین توزیع 110 بسته عیدانه بین کودکان در روز عید غدیر ✅ توزیع 745 پرس غذای گرم (چلو قیمه ) با گوشت تازه و برنج درجه یک ، در 4 منطقه شهرک صابر ، طبرسی شمالی ، خواجه ربیع و مهدی آباد ✅توزیع 35 بسته معیشتی بین نیازمندان در سطح شهر که شامل 5 کیلو برنج ایرانی 1 عدد مرغ 2 عدد ماکارونی روغن مایع سویا عدس قند صابون کبریت پنیر نمک رب چایی هدیه فرهنگی شامل جانماز و جاسویچی غدیر ✅ کمک به نو عروس و داماد روشن دل سادات ، به مبلغ 600،000 تومان در پایان از همه عزیزان و خیّرانی که در تهیه و توزیع این اقلام همکاری نموده اند کمال تشکر را دارم . 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 خادم شما سید مهدی پروانه جلیلی قرارگاه ✅استان رضوی قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
﴿اَلْحَمْدُلِلَّهِ‌الَّذِی‌جَعَلَنَا‌مِنَ‌الْمُتَمَسِّڪِینَ‌ بِوِلاَیَةِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ‌وَ‌الْأَئِمَّةِ‌عَلَیْهِمُ‌السَّلاَمُ‌‌﴾ ڪه‌جزولای‌توام‌نیست‌هیچ‌دست‌آویز... با لطف و عنایت خداوند متعال و ائمه هدی و شهدای گرانقدر خصوصا شهید معزز ابراهیم هادی و به واسطه کمکهای سخاوتمندانه شما اعضای محترم قرارگاه شهید هادی استان یزد در روز عید سعید غدیر خم توانستیم خدمات ذیل را در سطح استان دارالعباده ارائه دهیم. ❇️ دریافت مبلغ ده میلیون تومان از طرف قرارگاه مرکزی جهادی شهید ابراهیم هادی 1_خرید ۲ راس گوسفند به مبلغ ۲میلیون و پانصد هزار تومان و قربانی و تقسیم آن به صورت پنجاه بسته نیم کیلویی بین نیازمندان 2_تهیه 250 پرس چلوقیمه با گوشت گوسفندی و پخش بین ایتام و نیازمندان 3_تهیه 20 بسته معیشتی به ارزش هر بسته 250هزار تومان که محتویات آن عبارتند از : ۳ کیلو برنج ایرانی ۱ عدد مرغ ۱ کیلو قند ۱ کیلو شکر ۱ کیلو نخود ۱ کیلو عدس ۲ بسته ماکارونی ۲ بسته سویا ۱ قوطی رب گوجه ۱ بطری روغن مایع و ۱ عدد مایع ظرف شویی ❇️ پخت ۱۴۵۰ پرس چلوقرمه سبزی از محل جذب کمکهای مردمی و توزیع در سطح استان ❇️پخت ۱۰۰ پرس چلومرغ در شهرستان ابرکوه از محل کمکهای مردمی ❇️تهیه ۲۰ بسته معیشتی دیگر با همان محتویات فوق به ارزش ۵ میلیون تومان که از بودجه آن از محل کمکهای خیرین بزرگوار تامین شده است. ❇️ تهیه ۴ راس گوسفند جمعا به ارزش پنج میلیون و سیصد و بیست هزار تومان از محل کمکهای مردمی و قربانی آن که ۱۳۲ بسته گوشت فراهم و در روستاهای شهر میبد توزیع شد. از سخاوت علوی همه ی شما عزیزان و کمک به اجرای شکوهمندانه رزمایش علوی در عید سعید غدیر ، سپاسگزاریم ان شاءالله خداوند قادر متعال به رزق و مال و جان همه دوستانی که کمک کردند و دوستانی که قصد و نیت کمک داشتند ولی شرایط مالی مناسب نداشتند برکت عطا کنه تا ان شاءالله در مراحل بعد بهتر و بیشتر مشارکت کنند و خادمان شما هم به نحو شایسته تری انجام وظیفه کنند. قرارگاه جهادی شهید هادی استان یزد 🆔 @gharargahjahadi313yazd ✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی👇👇👇
باسمه تعالی 🗓موضوع :گزارش کار روز عید سعید غدیر خم در تاریخ 1399/05/18 با کمک قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی و دیگر خیرین دراستان بوشهر (شهر بوشهر و چندین شهر) اقدامات ذیل انجام گردید . ⭕️واریز ده میلیون وجه نقد از طرف قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی و کمک های مردمی در استان بوشهر به قرارگاه استانی ⭕️ اهم فعالیت های صورت گرفته در سه قالب و طرح قربانی گوسفند، طبخ غذای قیمه پلو و بسته های معیشتی در استان بوشهر ✅شهر بوشهر طبخ 280 پرس غذای گرم قیمه پلو در بوشهر قربانی 1 راس گوسفند 45بسته معیشتی هر کدام به قیمت 250هزهرتومان 50 عدد کتاب قرآن با تصویر شهید هادی 50 عدد کتابچه قرآنی جهت کودکان با مزین کردن به تصویر شهید ✅شهر دیلم 300 پرس غذای مرغ گرم 10 کیلو شکلات 100 عدد ماسک ✅شهر گناوه 400 عدد پرس قیمه پلو 5 بسته معیشتی 250هزارتومانی 100 عدد ماسک 50 عدد اسباب بازی برای کودکان ✅شهر برازجان 313 پرس قیمه پلو 10 بسته معیشتی 250 هزارتومانی 8 عدد کارت هدیه 50 هزارتومانی برای فرزندان یتیم ✅شهر خورموج 800 پرس قیمه پلو 5 بسته معیشتی به مبلغ 250هزارتومان 100 عدد ماسک 10 کیلو شکلات تعدادی لوازم التحریر تعدادی کیف زنانه تعدادی لوازم بهداشتی تعدادی هدایای مادر و کودک ✅شهر اهرم 50 پرس غذای مرغ گرم 20 عدد بسته معیشتی تعدادی پوشاک ✅شهر دیّر 80 پرس غذای مرغ گرم 2 راس قربانی گوسفند به مبلغ 5میلیون تومان 20 عدد کارت هدیه 50هزارتومانی ✅بخش سنا و شنبه 50 پرس غذای مرغ گرم 5 بسته معیشتی ✅شهر عسلویه 30 پرس غذای مرغ گرم 5 بسته معیشتی 250هزهرتومانی ✅ شهر کاکی تهیه 5 بسته معیشتی 200 هزارتومانی طبخ پرس250 مرغ گرم و تقسیم بین نیازمندان سرباز ولایت :مهدی صداقت جو مسئول قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی ✅استان
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
عرض سلام و ادب... گزارش کار عید غدیر ۱۳۹۹ خوزستان قرارگاه استانی خوزستان برای انجام فعالیت های عید غدیر مبلغ ۱۰میلیون تومان از مدیر قرارگاه جناب مهدی اسلامی دریافت کرد... مبلغ ۴میلیون هم از خیرین عزیز استان جمع آوری شد و درقالب طرح های زیر صورت گرفت: 💢 تهیه و توزیع پک های معیشتی بین نیازمندان خرمشهر 💢 ذبح دو رأس گوسفند و پخش گوشت بسته بندی آن بین شهرهای دزفول و اندیمشک 💢 طبخ ۹۰۰ پرس غذای گرم و توزیع بین شهرهای اندیمشک ، دزفول، ایذه، شوش، امیدیه و خرمشهر خدایی دم همه خیرین استان گرم... گل کاشتید.. واقعا روز عید مردم باتمام وجود اومدن پای کار و کمک کردند.. لازم میدونم از برو بچه های قرارگاه مرکزی علی الخصوص جناب اسلامی تقدیر و تشکر کنم قطعا زحمت های زیادی کشیده شده که این عید غدیر به این شکل باشکوه برگزار شود.. لبخند روی لب فقرا اومد... خدا به باعث بانیش خیر بده.. یاعلی.. ✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی 👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم گزارش برنامه غدیریه استان گلستان؛ با توجه به سه ماموریتی که از طرف فرمانده قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی جناب آقای اسلامی بزرگوار، گزارش غدیریه استان گلستان به این صورت می‌باشد: ۱_ طبخ و توزیع ۵۶۰ پرس غذای گرم بین نیازمندان و مومنین در روز عید غدیر ۲_ قربانی و توزیع گوشت ۴ گوسفند ( هر گوسفند متوسط۵۰ کیلو گوشت) در بین نیازمندان ۳_ تهیه و توزیع بسته معیشتی از قبیل: _مرغ کشتار روز _ برنج محلی _ روغن معمولی _ روغن سرخ کردنی _ پودر لباسشویی دو عدد _ چای _ قند _ شامپو _ سویا یک بسته _ ماکارونی دو بسته _ رب دو عدد ✅استان قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
در جوار بارگاه ملکوتی سلطان علی ابن موسی الرضا ع دعاگوی همه شما عزیزان هستیم
نماز اول وقت جمعي از دوستان شهيد محور همه فعاليتهايش نماز بود. ابراهيم در ســخت ترين شرايط نمازش را اول وقت ميخواند. بيشــتر هم به جماعت و در مســجد. ديگران را هم به نمازجماعت دعوت ميکرد. مصداق اين حديث بود كه اميرالمؤمنين علیه السلام ميفرمايند: هر که به مسجد رفــت و آمد کند از مــوارد زير بهره ميگيرد: »برادري کــه در راه خدا با او رفاقت کند، علمي تــازه، رحمتي که در انتظارش بوده، پندي که از هلاکت نجاتش دهد، سخني که موجب هدايتش شود و ترک گناه. ابراهيــم حتــي قبل از انقــاب، نمازهاي صبح را در مســجد و به جماعت ميخواند. رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائي ميانداخت؛ »به نماز نگوئيد کار دارم ، به کار بگوئيد وقت نماز است.« بهتريــن مثال آن، نمازجماعت در گود زورخانــه بود. وقتي كار ورزش به اذان ميرسيد، ورزش را قطع ميکرد و نماز جماعت را بر پا مينمود. بارها در مسير سفر، يا در جبهه، وقتي موقع اذان ميشد، ابراهيم اذان ميگفت و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت ميکرد. صداي رساي ابراهيم و اذان زيباي او همه را مجذوب خود ميکرد.او مصداق اين کالم نوراني پيامبــر اعظم ص بود که ميفرمايند: »خداوند وعده فرمــوده؛ مؤذن و فردي که وضو ميگيرد و در نماز جماعت مســجدشرکت ميکند، بدون حساب به بهشت ببرد. ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچههاي مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشــتر اوقات باعبا نماز ميخواند. سال 1359 بود. برنامه بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف ميکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. بچه هــا را تــا اذان بيدار نگه داشــت. بچه ها بعد از نمــاز جماعت صبح به خانههايشان رفتند. ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت ميرفتند معلوم نبود براي نماز بيدار ميشدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگهداريدكه نمازشان قضا نشود. ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت ميکرد. ً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب ميشد. تلاش هم اما شبها معمولا ميکــرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک ميشد. بيداري سحرهايش طولانيتر بود. گويي ميدانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کردهاند.او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوســل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سلام آخر آن را ميخواند. هميشــه آيه وجعلنــا را زمزمه ميكرد. يكبار گفتم: آقا ابــرام اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست! ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشــمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟ يكبار حرف از نوجوانها واهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر ُرد، در عالم رويا پدرم از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم به را ديدم! درب خانه را باز كرد. مســتقيم و با عصبانيت به ســمت اتاق آمد. روبروي من ايستاد. براي لحظاتي درست به چهره من خيره شد. همان لحظه از خواب پريــدم. نگاه پدرم حرفهاي زيادي داشــت! هنوز نماز قضا نشــده بود. بلند شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم. از ديگر مسائلي که او بسيار اهميت ميداد نمازجمعه بود. هر چند از زماني که نمازجمعه شکل گرفت ابراهيم درکردستان و يا در جبهه ها بود. ابراهيم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شركت ميكرد. ميگفت: شما نميدانيد نمازجمعه چقدر ثواب و برکات دارد. امام صادق ص ميفرمايند: »قدمي نيســت که به سوي نمازجمعه برداشته شود، مگر اينکه خدا آتش را بر او حرام ميکند. ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @efshagari57 ╚══••⚬⚖⚬••═╝
برخورد با دزد عباس هادي نشسته بوديم داخل اتاق مهمان داشتيم صدايي از داخل کوچه آمدابراهيم سريع از پنجره نگاه کرد. شخصي موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود بگيرش دزد... دزد!بعد هم ســريع دويــد دم دريکي از بچه هاي محل لگدي به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمين شد! ِ تکه آهن روي زمين دست دزد را بريد و خون جاري شدچهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد ميكشيد که ابراهيم رسيد. موتور را برداشت وروشن کرد و گفت: سريع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دســتش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز كنارش نشست؛ چرا دزدي ميكني!؟ آخه پول حرام كه... دزد گريه ميكرد. بعد به حرف آمد: همه اينها را ميدانم. بيكارم، زن وبچه دارم، از شهرستان آمدهام. مجبور شدم. ابراهيــم فكري كرد. رفــت پيش يكي از نمازگزارها، بــا او صحبت كرد. خوشحال برگشت و گفت: خدا را شكر، شغلي مناسب برايت فراهم شد. از فردا برو ســر كار. اين پول را هم بگيــر، از خدا هم بخواه كمكت كند. هميشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگي را به آتش ميكشد. پول حلال كم هم باشد بركت دارد شروع جنگ تقي مسگرها صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. ابراهيم و برادرش را ديدم مشغول اثاثكشي بودند سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاســم با يك ماشــين تــداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرســيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشــه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ســاعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشــكري با يك جيپ آهو، پر از ّمدل هم بود. من هم سوار شدم. وسايل تداركاتي آمد. علي خر موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاثكشي نداشتيد؟! گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با ســختي بســيار و عبــور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باوركند. مردم دستهدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. مانــده بوديم چه كنيم. در ورودي شــهر از يك گردنه رد شــديم. از دور بچههاي ســپاه را ديديم كه دســت تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملا پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچههاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچه هاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. حركــت كرديم و رفتيم داخل شــهر، در يك جاي امن ماشــين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت نماز خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرســيد: قاســم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي باآرامش گفت: تو كردســتان هميشــه از خدا ميخواســتم كه وقتي با دشــمنان اســلام و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشــم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل دنيا رو ندارم! ابراهيــم خيلي دقيق به حرفهاي او گــوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر. با هم رفتيم. آنجا پر از ســرباز بود. همه مســلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلا آمادگي چنين حملهاي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. َرده و غيرت داره و نميخواد دست اين آخر صحبتها هم گفتند: هر كي م بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد. سخنان آنها باعث شد كه تقريبًا همه سربازها حركت كردند. قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند با شــليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشــت مواضع مستقر شدند. بچههاي ما خيلي روحيه گرفتند. غروب روز دوم جنگ بود. قاســم خانهاي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به ســنگر سربازها نزديكتر باشد ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @efshagari57 ╚══••⚬⚖⚬••═╝
بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم. شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نمازمغرب شد. هنوز زياد دور نشــده بودم كه يك گلوله خمپاره جلوي درب همان خانه منفجر شــد. گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد. وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه قاسم خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد! محمد بروجردي با شــنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي توسل را خوانديم. فردا جنازه قاسم را به سمت تهران راهي كرديم. روز بعد رفتيم مقر فرماندهي. به ما گفتند: شما چند نفر مسئول انبار مهمات باشيد. بعد يك مدرسه را كه تقريبًا پر از مهمات بود به ما تحويل دادند. يك روز آنجا بوديم و چون امنيت نداشت، مهمات را از شهر خارج كردند. ابراهيم به شوخي ميگفت: بچهها اينجا زياد ياد خدا باشيد، چون اگه خمپاره بياد، هيچي از ما نميمونه! وقتي انبار مهمات تخليه شد، به سمت خط مقدم درگيري رفتيم. سنگرها در غرب سرپل ذهاب تشكيل شده بود. چنــد تن از فرماندهان دوره ديده نظير اصغر وصالي و علي قرباني مســئول نيروهاي رزمنده شده بودند. آنها در منطقه پاوه گروه چريكي به نام دســتمال ســرخها داشتند. حالا با همان نيروها به سرپل آمده بودند. داخل شــهر گشتي زديم. چند نفر از رفقا را پيدا كرديم. محمد شاهرودي، مجيد فريدوند و... با هم رفتيم به سمت محل درگيري با نيروهاي عراقي. در سنگر بالای تپه، فرمانده نيروها به ما گفت: تپه مقابل محل درگيري ما با نيروهاي عراقي است. از تپههاي بعدي هم عراقيها قرار دارند. چند دقيقه بعد، از دور يك سرباز عراقي ديده شد. همه رزمندهها شروع به شليك كردند. ابراهيم داد زد: چيكار ميكنيد! شما كه گلولهها رو تموم كرديد! بچهها همه ساكت شدند. ابراهيم كه مدتي در كردستان بود و آموزشهاي نظامي را به خوبي فرا گرفته بود گفت: صبر كنيد دشمن خوب به شما نزديك بشه، بعد شليك كنيد. در همين حين عراقيها از پايين تپه، شــروع به شــليك كردند. گلولههاي آرپيجي و خمپاره مرتب به سمت ما شليك ميشد. بعد هم به سوي سنگرهاي ما حركت كردند. رزمندههايي كه براي اولين بار اسلحه به دست ميگرفتند با ديدن اين صحنه به سمت سنگرهاي عقب دويدند.خيلي ترسيده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد! لحظاتي بعد صداي شــليك عراقيها كمتر شــد. نگاهي به بيرون ســنگر انداختم. عراقيها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند. يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقيها حمله كردند! آنها در حالي كه از سنگر بيرون ميدويدند فرياد زدند: اهلل اكبر شايد چند دقيقهاي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده نفر از عراقيها توســط ابراهيم و دوستانش به اسارت درآمدند . بقيه هم فرار كردند. ابراهيم ســريع آنها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچهها از اين حركــت ابراهيم روحيه گرفتند. چند نفر مرتب از اســرا عكس ميانداختند. بعضيها هم با ابراهيم عكس يادگاري ميگرفتند! ســاعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده. ما هم حركت كرديم و در روز پنجم جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم. در تهران تشــييع جنازه باشكوهي برگزار شد و اولين شهيد دفاع مقدس در محل، تشييع شد. ّمدل فرياد ميزد: جمعيت بسيار زيادي هم آمده بودند. علي آخر فرمانده شهيدم راهت ادامه دارد. دومين حضور امير منجر هشتمين روز مهرماه با بچههاي معاونت عمليات سپاه راهي منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهي کرديم. موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردي،كه به همراه نيروهاي سپاه راهي منطقه بود را در همان مكان مالقات كرديم. ابراهيم مشــغول گفتــن اذان بود. بچهها براي نماز آماده ميشــدند. حالت معنــوي عجيبي در بچهها ايجاد شــد. محمد بروجردي گفــت: اميرآقا، اين ابراهيم بچه كجاست؟! گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان. بــرادر بروجردي ادامــه داد: عجب صدايــي داره. يكي دو بــار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه. بعد ادامه داد: اگه تونستي بيارش پيش خودمون كرمانشاه. نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپل ذهاب ميآمديم. اصغــر وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعــد از آن منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد. اصغر از فرماندهان بسيار شجاع و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت. او هميشه ميگفت: ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @efshagari57 ╚══••⚬⚖⚬••═╝
مهدی 🔲٩٩/۵/٢٧ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد 🔷عرض ادب و احترام دارم خدمت همه عزیزان 🔶اولا یک عذرخواهی بدهکارم به همه شما بخاطر غیبت چند روزه دلیلش هم بیماری و البته سفر استانی برای بررسی عملکرد استانی قرارگاههای جهادی خراسان جنوبی و رضوی بود 🔷امشب قصد داریم مطالبی پیرامون 🔹 🔹همکاری و 🔹طرح گشایش اقتصادی دولت خدمت شما عزیزان ارائه دهیم 🔶نگاه بنده به انفجارات و اتفاقات لبنان اینگونه است که دشمن در صدد این برآمده تا منطقه رو مبتلا به تصنعی بکنه 🔷از طرفی انهدام انبارهای مواد غذایی این منطقه و دوم گران کردن اجناس برای سخت تر شدن زندگی مردم 🔶قصد شبکه و و فراماسونها هم از این کار، ایجاد یک آشوب سراسری در کل منطقه است 🔷آشوبی که پایه و موضوع آن گرسنگی و سختی معیشت مردم است 🔶اینگونه آشوبها به راحتی آرام نخواهند شد 🔷چون مردم به قدری عصبانی هستند که به چیزی جز غارت مغازه ها و آتش کشیدن ادارات دولتی و سقوط حکومت‌ها راضی نخواهند شد 🔶با این الگوریتم رفتاری کشورهای و و :عراق و و.... را نگاه کنید 🔷برنامه و مقصد نهایی این آشوبها هم ایران در نظر گرفته شده 🔶به همین منظور طی دو سه‌سال اخیر بارها عرض کردیم که این همه بی تدبیری در اداره دولت تعمدی است اینها به دنبال عصبانی کردن مردم اند 🔷به زودی خواهید دید گستره این آشوبها به قلب هم کشیده خواهد شد 🔶و این امر به ایجاد یک آشوب و نافرمانی مدنی بزرگ در جهان منجر خواهد شد 🔷در آینده نزدیک کشورهایی را خواهیم دید که بدون حکومت و با آشوب سراسری و کشت و کشتار دست و پنجه نرم خواهند کرد 🔶و این به یک قتل عام عظیم در دنیا تبدیل خواهد شد 🔷اینها همه خواسته و کابالا و است 🔶البته تیر اینها در ایران به سنگ خواهد خورد بلاشک 🔷آینده ایران، یک افق بسیار روشن با تکیه بر جوانان گمنام انقلابی و با مدیریت جهادی و تخصص و تعهد خواهد داشت 🔶البته دشمن زورش را خواهد زد و این منجر به -بزرگ خواهد شد 🔷 بعد از این، به سختی روی آرامش را ببیند 🔶پایتختی ویران با انهدام زیرساختهای اداری و مواد غذایی و البته ویرانی های گسترده مغازه و خانه ها 🔷این یعنی متاسفانه لبنان شدیدا به مشکل خواهد خورد 🔸🔸🔸و اما بعد... 1⃣ادامه دارد🔻🔻🔻 ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @efshagari57 ╚══••⚬⚖⚬••═╝