eitaa logo
در محضر قرآن کریم
74 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
21.4هزار ویدیو
78 فایل
قرآن کریم ، کتاب زندگی است . زندگی دنیا و آخرت. زبان قرآن را بیاموزیم تا زندگی بهتری داشته باشیم . قرآن جهت دهنده بشریت است . قرآن ثقل اکبر است .و عترت رسول الله ص. ثقل اصغر است .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عبدالله نوری پور
🚨فکری به حال اقتدار پلیس بکنید... 📌طرح جمع آوری اراذل و اوباش سال ۸۶ خاطره ای که مرد و دیگر تکرار نخواهد شد! چه شد آن اقتدار که کابوس خلافکاران بود که امروز به راحتی آب خوردن پلیس می کشند و معتادهای کارتون خواب و دختر بچه ها هم جرأت تعرض به پلیس را پیدا کرده اند 🔻دولت ها و قوه قضاییه با عدم حمایت و سیاسی بازی عامل اصلی بروز این فاجعه هستند بعد از آن برخورد منفعلانه و ضعیف فرماندهان این نیرو و کتک خوردن پلیس از نماینده مجلس تا فلان فوتبالیست و بازیگر چنین بلایی سر اقتدار پلیس در آورد 🔻 متأسفانه طی روزهای گذشته ۸ پلیس در کشورمان جانشان را از دست داده اند ولی انگار در شهر هیچ اتفاقی نیافتاده است، این حوادث در هر جای دیگر دنیا رخ داده بود قطعاً مقامات دستور برخورد ویژه با خلافکاران را صادر می کردند و نیروهای نظامی و انتظامی طرح های برخورد سنگین با مجرمین را در سطح شهر به اجرا می گذاشتند همین چند سال پیش در کشور خودمان هم روزهایی بود که پلیس اراذل و اوباش را در خیابان می چرخاند و طرح های ضربتی اجرا می کرد ولی حیف حال حتی اگر یکی از فرماندهان نیروی انتظامی جرأت کند در تریبون فقط بگوید برابر قانون گردن مجرمین را می شکنیم کشور بسیج می شود که حتماً درس عبرتی به این آدم بدهند که دیگر چنین غلطی نکند اما در این روزهای تلخ که پلیس این مملکت به راحتی مورد هدف قرار گرفته شهید و زخمی می شود و یا راحت تر از آب خوردن مورد توهین و تعرض قرار میگیرد و حتی توان مقابله هم ندارد و به فیلم گرفتن از فرد هتاک اکتفا می کند از مسئول و غیرمسئول ککشان هم نمی گزد و جوری لال شده اند که انگار از بدو تولد قدرت تکلم نداشتند 🔻این یک هشدار جدی است اقتدار و امنیت پلیس خدشه دار شود اقتدار نظام از بین رفته و امنیت جامعه به محاق خواهد رفت و تنها یک احمق یا یک خائن خواهان بروز چنین فاجعه ای است 🔹 فکری به حال اقتدار پلیس کنید، به حال تجهیزات ضعیف و قدیمی، آموزش نامناسب، معیشت ویران و چهره اجتماعی نابود شده پلیس کنید تا دیر نشده است، دست از این تحلیل‌های آبدوغ خیاری بردارید، !!
ای جوان ایرانی! 🔸 تو گاو هم که باشی ، دوست داری «گاو ِ سوئیسی» باشی! ... (انگار برای گاو فرق می کند که کجاست!🙄) مثلا گاوی در سومالی غصه می خورَد که چرا در شمال ایران نیست!.. یا گاوی در شمال ایران دلش می خواست گاوی بود در جنوب هند یا شرق سوئیس! ... 🔹اما «واقعیت» این است که گاو هر جا که باشد «گاو» است .. ( گوساله هم همینطور!) .. حقیقت این است که ماهیت یک چیز ، با «انتقال فیزیکی» اش به جای دیگر تغییری نمی کند. (حالا خوشبختانه یا متاسفانه) ضمنا اون مسئولی که نوه اش و اون سلبریتی که بچه اش را در سوییس و کانادا بدنیا می اورد باز هم فرقی ندارد، گاو همان گاو است و گوساله همان گوساله
هدایت شده از ج س امیر مهدی صانعی
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🍃🍂🍃🍂 مکتب عشق ... سخنرانی دکتر الهی قمشه ای در روز عاشورا السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
هدایت شده از مشتاق مستوری
♦️‌ بعد از دیجی‌کالا کارکنان "طاقچه" هم کشف حجاب کردند! 🔹‌ ‌ احتمالا فروش اینا هم کم شده، میخوان با خبر پلمپ، اسمشونو بندازن سر زبونا!
هدایت شده از هادی قیومی
49.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 یکبار برای همیشه ببینید| مهسا امینی کشته شد یا فوت کرد؟ 📌تیرخلاص به یاوه‌گویی‌های پدر و هواداران 📌افشای اسنادی از دروغ‌های که احتمالا اولین بار است می‌بینید 📌علت اصلی موضوع کشف‌حجاب‌ها و تحلیل مختصر سناریوی جنگ شناختی با 📌شخصیت رمزآلود مهسا چگونه بود که رسانه‌های شیطان روی آن موج‌سواری کردند؟ 🎙 به‌روایت محمد جوانی پ.ن: آنقدر این کلیپ را در مجازی و حقیقی انتشار دهید تا بساط مرده‌خواری سیاسی در سالگرد مهسا محدودتر شود ᪥࿐࿇ ☫ ࿇࿐᪥ 🇮🇷 @sh_tayebe 🇮🇷
الله [اَلْ لاه] (اِخ) خداي سزاي پرستش. (مهذب الاسماء) (ترجمان علامهء تهذيب عادل). علم است براي ذات واجب الوجود. (متن اللغه). نام خداوند تبارک و تعالي. اصل اين کلمه الاه (اله) بود، الف و لام تعريف بدان درآمد و همزه بجهت تخفيف افتاد و «الله» گرديد. (از اقرب الموارد). علم است که به معبود حق دلالت کند چنانکه جامع معاني همهء اسماء حسني باشد. (از تعريفات جرجاني). نامي از نامهاي خدا. لفظ جلاله. صاحب غياث اللغات گويد: الله در لغت بمعني معبود بر حق و در اصطلاح علم است براي ذات واجب الوجود و مستجمع جميع صفات، و در اصل اين اختلاف است، نزد امام اعظم رحمه الله عليه بر اصل خود است زيرا که در ذات او تعالي تغير نيست پس در لفظ اسم ذات او هم تغير نبايد کرد و نزد سيبويه دو قول است: يکي آنکه اصل آن الاله بوده همزه را بقاعدهء يَسَلُ حذف کردند و لام اولي را ساکن (؟) و در لام دوم ادغام کردند الله شد و ديگر آنکه اصل اِله بود همزه را حذف کردند برخلاف قياس، و بعوض آن الف و لام درآوردند، دو لام جمع شدند اول را در ثاني ادغام کردند الله شد، و هم نزد سيبويه اصل لفظ اله، «لاه» بوده از «ليه» بالفتح، که بمعني پوشيدن و در پرده رفتن است پس الف و لام زائد لازم غير عوضي بر «لاه» درآمد و پس از آن ادغام شد و عَلَم گرديد. و همين قول ارجح است. (از غياث اللغات). بترکي «الله» را تنگري و الغ بايات (بزرگترين همهء بزرگان) گويند. لفظ الله نقش درهم نيز بوده است. رجوع به النقود العربيه ص13 و کلمهء «اله» شود : معني الله گفت آن سيبويه يولهون في حوائجهم لديه.مولوي. تهانوي گويد: علما گفته اند: «الله» اسم است براي ذات واجب الوجود که مستحق جميع محامد است، و اينکه در اسم «الله» دو صفت را بطور الزام قائل شده اند اشاره است به اينکه همهء صفات کمال در آن مستجمع است، اما وجوب وجود براي آن است که ساير صفات کمال تابع و پيرو وجوب وجود است، و اما استحقاق جميع محامد براي آن است که سزاوار است با هر صفتي از صفات کمال متصف شود و چون در صفات کماليهء الهيه بر سبيل ندرت صفتي يافته شود که آن را به خداي تعالي نتوان اثبات کرد در اين صورت وي سزاوار حمد بدين صفت نباشد و از اينرو مستحق جميع محامد نخواهد بود و چون مستجمع هر گونه صفات کمال است لذا مستحق جميع محامد نيز ميباشد و اما اينکه اسم «الله» مستجمع ساير صفات کمال است و بدانها دلالت ميکند براي اينست که حق تعالي در اين اسم بخصوص به اين صفات مشهور شده است و از اين اسم صفات کمال خداوندي فهميده ميشود در صورتي که از اسم «رحمن» اين صفات مفهوم نيست، و اندراج اين صفات در اسم الله مانند اندراج معني جود و بخشايش در ذکر اسم حاتم است. فائده: در واضع اين اسم اختلاف است و صحيحترين اقوال آن است که واضع آن خداي تعالي بوده زيرا قوهء بشريت نميتواند به همهء مشخصات ذات خداوندي احاطه داشته باشد سپس به پيغمبر وحي کرد يا اينکه به بندگان خود الهام فرمود که کلمهء «الله» علم براي ذات خداست، چنانکه عقيدهء اشعري در وضع همهء الفاظ بدينگونه است. و برخي گفته اند: واضع اين اسم آدمي است و در ملاحظهء مشخصات کافي است ملاحظه شود که خداوند توانا و آفرينندهء جهان و روزي رسان و داراي ساير صفات کمال است. فائدهء ديگر: در اينکه لفظ «الله» مشتق است يا جامد، اختلاف کرده اند، محققان گفته اند مشتق نيست بلکه اسم مرتجل است زيرا موصوف ميشود و صفت قرار نميگيرد، و بعلاوه صفات را از موصوفي که آن صفات بر آن جاري شوند چاره نيست پس اگر همهء آنها صفات قرار داده شوند اسمي که صفت بدان موصوف شود در ميان نخواهد بود، و نيز اگر وصف ميبود کلمهء توحيد يعني «لااله الا الله» توحيد نميشد. و برخي گفته اند: الله مشتق از فعل اَلَهَ الههً و الوهيهً و الوههً بمعني پرستيدن است، و اصل آن اِله بر وزن فِعال بمعني مفعول يعني معبود بوده است، همزه را بي تعويض به حرف ديگر حذف کردند، بدليل اينکه گوييم: اَلاْله. و بعضي گفته اند الف و لام جانشين همزه شده، چنانکه در موقع استغاثه همزهء «يا الله» را بصورت قطع تلفظ کنند، و لفظ الله در اصل براي هر معبود بحق يا باطل وضع شده، سپس بمعبود حق غلبه يافته است. گروهي ديگر گفته اند که از اَلِهَ بمعني تحير مشتق شده است زيرا عقول در شناسايي او متحيرند، و نيز گفته اند اشتقاق آن از «اَلِهَ الفَصيل» است يعني شتربچهء (يا گوسالهء) از شير بازگرفته بمادرش حريص شد، زيرا بندگان بتضرع و زاري بسوي او متوجه و حريصند. و برخي آن را از «وله» بمعني متحير شدن مشتق دانسته اند و در اين صورت همزه مبدل از واو است مانند اِعاء و اِشاح که در اصل وعاء و وشاح بوده اند. و بعضي آن را «لاه» ميدانند که مصدر «لاه يليه» بمعني پوشيده شدن و برتر و بالاتر بودن است يعني «الله» از ديده پنهان و از هر انديشه اي برتر است. گروهي ديگر اصل آنرا «لاها» که سرياني است گفته اند و چون بزبان عربي نقل شده الف آخر آن حذف گرديده و لام تعريف
به اول آن افزوده شده است. (از کشاف اصطلاحات الفنون ذيل الوهيه). برخي از نامها و صفات «الله» (مرتب بحروف تهجي) بقرار زير است: آخر، اجلّ، احد، اعظم، اکبر، اله، اواب، اول، باري، باطن، باقي، بَرّ، بصير، تواب، جبار، جليل، جواد، حاکم، حسيب، حق (نزد صوفيه)، حَکَم، حکيم، حليم، حميد، حَنّان، حي، خالق، خبير، خَلاّق، دائم، دَيّان، رؤوف، رب، رحمن، رحيم، رزاق، رقيب، سبحان، سُبّوح، ستار، سلام، سميع، سيد، شافي، شکور، شهيد، صمد، ظاهر، عدل، عزيز، عطوف، عظيم، عَفُوّ، علي، عليم، غافر، غفار، غفور، غني، فتاح، فرد، فياض، قادر، قاسم، قاهر، قُدّوس، قدير، قديم، قريب، قوي، قهار، قَيّوم، کافي، کريم، لطيف، مالک، مؤمن، مبين، مجيب، مجيد، محسن، محمود، معافي، ملک، مَنّان، مولي، مهيمن، نصير، واجب، واحد، واسع، واهب، ودود، وهاب، هادي. برخي از نامها يا صفات «الله» به فارسي: ايزد، بيچون، پروردگار، جهان آفرين، حضرت بيچون، خدا، خداوند، دادار، دادگر، داور، صورت آفرين، يزدان. بعضي از نامها و صفات مرکب خداوند: احکم الحاکمين، ارحم الراحمين، اکرم الاکرمين، باري الخلائق، باري النسم، بديع السموات و الارض، حق تعالي، حق سبحانه، خيرالماکرين، خير اول، دليل المتحيرين، ديان الدين، ذو الجلال و الاکرام، ذوالمن، ذوالمنن، رؤوف بالعباد، رب الارباب، رب السهي و السهيه، رب العالمين، رب العباد، رب العزه، رب الکعبه، رب الملائکه و الروح، رفيع الدرجات، ستارالذنوب، ستارالعيوب، شديدالعقاب، عَلاّم الغيوب، عله اولي (اين دو نزد حکماست)، عَليُّالاعلي، غافرالذنب، غفارالذنوب، غياث المستغيثين، فاطر السموات و الارض، فالق الاصباح، قاسم الارزاق، قاضي الحاجات، قَسّام الجنه و النار، کافي المهمات، لايزال، لم يلد، لم يولد، مالک الملک، مُجري الفُلک، مجيب الدعوات، مسبب الاسباب، مسخرالرياح، مفتح الابواب، مقلب القلوب، ملک الحق، ملک العرش، ملک قديم، مَن دَلَّ علي ذاته بذاته. - الله الله.؛ رجوع به همين ماده شود. - الله چيزي را گفتن؛ آن را تمام خوردن. آن را تمام کردن. چيزي را تمام به آخر رسانيدن، و گاهي بصورت «ياالله چيزي را گفتن» استعمال کنند. - الله و بس.؛ رجوع به همين ماده شود. - بالله؛ بخدا. سوگند بخدا : گفتي که بخاقاني وقتي گهري بخشي بخشودنيم بالله وقت است اگر بخشي. خاقاني. - ياالله؛ خدايا. در مقام دعا گويند. - || هنگام بلند شدن براي احترام بکسي نيز ميگويند. - || گاهي نيز در مورد تشويق و تأکيد بزبان آورند: ياالله زود باش. - ياالله چيزي را گفتن؛ آن را بالتمام خوردن يا بردن (مأخوذ از «ياالله» روضه خوانان). رجوع به «الله چيزي را گفتن» در ترکيبات قبلي شود.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عزاداری اهوازی‌ها در دمای ۵۰ درجه‌ 🔹مردم عرب خوزستان روز هفتم محرم را یوم‌العباس می‌نامند. با وجود اینکه امروز یکی از گرم‌ترین روزهای سال در اهواز بود، مراسم یوم‌العباس پرشورتر از قبل برگزار شد. @Farsna - Link
🐎نعل اسب رو نماد خوش شانسی؟!!! استادرائفی پور: یه سوال مگه امام حسین (ع) در گودال به شهادت نرسیدن،پس باید محل دفن حضرت هم همون گودال باشه.اونایی که رفتن کربلا میدونن بین محل گودال و ضریح مطهرفاصله هست.چرا؟ تو کربلا یه عده اومدن گفتند نه،براین پیکر باید اسب تاخته شه. این "باید"رو کی تعیین کرده بود؟(نقش یهود در حادثه کربلا) تو گودال نمیشد اسب تاخت.پیکر مطهر رو از گودال بیرون کشیدند بردند یه محل صاف و هموار و ده اسب که بهشون نعل زده بودندبراین پیکر تاختند... واین چهل نعل اسب به عنوان تبرک از پای اسبهاجدا میشه. بعدها که در دوره قاعونی بغدادمیشه مرکز یهودیان، نواده های همین اشقیا این نعل اسبها رو با افتخار درخونه هاشون میزدند که ما از هموناییم اینا بعدها کوچ کردند به شبه جزیره ایبری در اسپانیا و همین سنت رو هم باخودشون بردندو نعل اسب رو کردند نمادخوش شانسی... حالا یه عده از مردم خودمونم نا اگاهانه نعل اسب رو به عنوان نماد خوش شانسی استفاده میکنند 🔹ایت الله جوادی آملی تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلاست.به این جهت که این اسبها نعوذ بالله بر آدمهای خارج از دین تاختند پس با ارزش میباشند.چنانچه برخی فرق اسلامی دهه اول ماه محرم را جشن میگیرند و متاسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به میان مردم ما هم رواج یافته. ابو ریحان بیرونی: ستم هایی که بر حسین بن علی کردنددر هیچ ملتی با بدترین افراد نکردند. او را با شمشیر ونیزه و سنگ باران از پای در اوردند سپس اسب بر بدنش تاختند... بعضی از این اسبها به مصر رسید.بعضی مردم این نعل اسبها را کندند و برای تبرک بر در خانه های خود نصب کردندواین عمل در میان مردم مصر سنتی شد که بعد از ان هر کسی بالای در خانه خود نعل اسب نصب میکرد... در تاریخ آمده : یزید (علیه لعنه) در عصر عاشورا بعد از به شهادت رساندن امام حسین (ع)و یارانش دستور داد اسب ها ( که نعل تازه شده بودند) را بر بدن شهدای کربلا تازاندند . یزیدیان این روز را روز برکت و پیروزی نام نهادند که در زیارت عاشورا هم به آن اشاره می شود (...یوم تبرکت به بنوامیه و ....)و برای افتخار بر این پیروزی (قتل خاندان مطهر پیامبر )و رواج تفکر شیطانی خودنعل اسبهای خود را کندند و در سراسر شهر ها و کشورها گرداندند...شهر به شهر و کشور به کشور به نشانه ی پیروزی . در شامات در عراق در قسطنطنیه در روم در ایران و در سراسر جهان مدرن 1400 سال قبل... و این شد سبب آنکه در سرتاسر جهان از 1400 سال پیش تاکنون نعل اسب را نشانه ی برکت و شانس و پیروزی می دانند  اين خرافه به اروپا هم رسيد شايد این اعتقاد از اسپانیا به اروپا رسیده (اندلس قدیم)به اندلسی ها هم از امویان این اعتقادرسیدهامویان به عنوان تبرک نعل اسب نگه میداشتن اما اروپایی ها چون معنی تبرک رونمی دونستن میگفتن شانس میاره حالا امویان این اعتقادو از کجا آورده بودن ؟ تو عاشورا بعداین که 10 تا اسب روی پیکر امام حسین (ع) تاختتند 40 تا نعل اسب ها رو به عنوان تبرک در آوردن و بین خودشون تقسیم کردند این نعل ها رو از خونه هاشون آویزون می کردنو بعد از مدتی به عنوان یک شی با ارزش به هم می فروختند ، تا اینکه تقلبی این نعلها هم اومد و کم کم آویزون بودن یه نعل تو خونه ها یه رسم شد.. 🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇 @iran_Tarikh
هدایت شده از محمد نعنايي
💠 *‏سر قرآن ناطق را بریدند تا صدای خدا را خاموش کنند... اما سر بریده شهر به شهر بر روی نی، قرآن خواند و خواب ستیزندگان با قرآن را برهم زد. قرآن نوری است که بر جان مومنان می‌تابد و آنها تا ابد در چراغ‌دان جان‌شان پاسدار این نور خواهند بود.* ‎
🔸مشخصات موشک کروز «ابومهدی» 🆔 @YjcNewsChannel