روحی قلبی لدیك..؛ ـ‌ من حاضرم از بهشت غیبت بخورم در هیئتِ تو اضافه خدمت بخورم.ッ ـ‌ به اذنِ حضرتِ زهرا..♥️

"🏴 می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان، راه کج می کنند سوی حرم تو آقا! می نشینند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند هی می گویند یا عباس ادرکنی ؛ ادرکنی بحق اخیک الحسین ! اصلا حرم ات معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل... می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد،  یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی آدرس مزار مادرتان است می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما ؛ به شمایی که مشکل گشای دلهایی.. می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا.. می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما، عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد.. یا عباس! "يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْيكَ الْحُسَيْن " دریاب ما را

از بقیه فاصله میگیرم؛ چون بقیه مسئول حال بد من نیستن، چون امروز ممکنه حوصله‌شون رو داشته باشم و فردا حوصله خودمم حتی نداشته باشم و اونا مسئول این نیستن! بقیه مسئول تحمل کردن من نیستن، بقیه مجبور نیستن این من کدر رو تحمل کنن، اونا فقط اون روی امیدوارمو میبینن و میخان باشن، ولی من اون روی چرک و تاریکمو میشناسم، میدونم اونا این منِ واقعی رو نمیخان؛ آخه کی دلش میخواد بشینه کنار یه آدم بی‌ حوصله کم انرژی و پکر و به روبه‌رو خیره بشه و هیچی نگه؟ آره هیچکی . هیچکی دلش نمیخواد حالش گرفته بشه و حالش تیره و تار بشه بخاطر وجود تاریکیه یه آدمه دیگه. میفهمی حالا؟ میدونی چرا از اول گرم نمیگیرم باهات؟ میگیری چرا فاصله میگیرم؟ آره، چون میدونم تو این منِ واقعی رو نمیتونی تحمل کنی و من نیاز ندارم کسی به زور تحملم کنه

چیشد یهو؟ چیشد یهو که به خودمون اومدیم دیدیم نه فیلم حال میده ، نه آهنگ، نه بیرون رفتن، نه خونه موندن، نه غذا خوردن؟ چیشد که همه صداها رو مخ شدن؟ چیشد یهو هیچی حال نداد هرجا رفتیم بهمون خوش نگذشت؟ خندها از ته دلمونو کجا و پیش کی جا گذاشتیم؟ زندگیمونو کجا تموم کردیم؟ بزرگ شدیم یا اونی که باید می بود دیگه نیست؟ چیشد ما نفهمیدیم؟

کارات اذیتم میکنه ولی چون تویی اشکال نداره!>

من همون قهوه تلختم، چای سردتم، غروب جمعه‌تم، کلاس دینی‌تم، گره‌ی هندزفریتم، استوری واتساپتم، درصد منفی تستای درسیتم، غروب سیزده ب درتم، سردردتم، میس‌کال ناشناستم، پنج درصد آخر شارژ گوشیتم، عجله وسط ترافیکتم، صبح شنبه‌تم، سرعت پایین اینترنتتم، صدای بغض‌دارتم، تَرَکای روی قلبتم، خورشت کرفستم،موجودی آخر ماه حسابتم، استرس هفته‌ی قبل از کنکورتم، دروغ شنیدن از رفیقتم، خراش روی انگشتت با کاغذ کتاب مورد علاقتم، هفت سین بی سبزه‌تم، حیاط خالی مدرسه بعد از دیر رسیدن سر صبحگاهتم، خواب بد نیم‌روزیتم... من همه‌ی اون چیزایی‌م ک هیچوقت قرار نیست بخوایشون و دوسشون داشته باشی:)

‹  السَّلامُ عَلَیٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ›

. . اگربخواهیم‌جذب‌کنیـم بایدخـوب‌درک‌کنیم ؛ .. بشـنویم‌گوش‌دهیـم‌وصحبـت‌کنیم :)! . . ــــــــــــ ـ ـ ـ ‹jomalat_talaei_olama_shohada ›

یک ماه بندگی ها با معبود ترین معشوق عشق بازی ها قرآن بغل گرفتن ها اشک شدن ها الهی العفو گفتن ها مناجاتِ سحرها اللهمَ لکَ صُمنای افطارها ــتون ؛ قبول درگاهِ حضرت حق ان شاءالله :) و عیدِ قشنگتون خیلی خیلی مبارکا 💙!' ماه رمضون تموم شد ، ولی ما تازه شروع شدیم ! یه وقت همون آدمِ قبل نباشیما حتی شده به اندازه ی سرِ سوزن ، بهتر شدن .. تغییر کردن .. شما رو نمیدونم ، ولی من امشب میگم خدا جان ؟ چشمای این ممبرای خوووبِ منُ به زودیِ زود و به حقِ این عید عزیز ، به شیش گوشه ی خوشگلِ ارباب منور کن :) الهی الهی الهی امشب و فردای هیچکس بدونِ عیدی گرفتن تموم نشه...

بیایید خیال کنیم که سالها گذشت... مرزهای پوشیدگی کم کم شکست... #نشر_حداکثری #امام_زمان

بعضی از آدم ها برام مهم بودن و دوسشون داشتم ، با گذرِ زمان متوجه شدم اونقدری که برام اهمیت دارن و نسبت بهشون محبت دارم اونا ندارن ، منم جاشونو توی قلبم تغییر دادم 🙂!'