رفتم خونهی مامانبزرگ سر سفره یهو یاد بابابزرگ خدابیامرزم افتادم گفتم چقدر جاش سر سفره خالیه،
مامان بزرگم نگام کرد گفت اوه اوه راست میگی
ترشی یادم رفت، پاشو از انباری بیار
✓خلافکار
@Ekhrajiha
۲۲ دی
۲۲ دی
فحش هایی که الان نمیدین، بعدا میشه داروهای اعصاب و روانی که باید بخورین،
از ما گفتن بود..
✓ تنفس
@Ekhrajiha
۲۲ دی
نجات دهنده داره در مقابل درس خوندن مقاومت میکنه..
✓ مونالیزا
@Ekhrajiha
۲۲ دی
داداشا ولش کنید بسشه، دیگه این ورا پیداش نمیشه..
@Ekhrajiha
۲۲ دی
سالاد اولویه اینجوریه که حتی وقتی اندازه دو نفر هم درست میکنی و در لحظه هم میخوریش و تموم میشه، باز میبینی تو یخچال یه ظرف پیرکس داری که توش اولویه هست و روش سلفون کشیدی..
✓ بهنوش
@Ekhrajiha
۲۲ دی
وقتی دخترم ۳ سالش بود، گفتم بیا با هم مچ بندازیم، گفت الان چکار کنم؟ گفتم باید سعی کنی دست بابا رو بخوابونی، اونم دستمو ناز کرد و گفت: لالا، لالایی، دست بابا بخواااابه...🥹
✓ حآجی
@Ekhrajiha
۲۲ دی
۲۲ دی
متاسفانه به سنی رسیدم که همه سخت گیریای مامان بابام به نظرم منطقی و درست میان..
حتی از این ناراحتم که چرا بیشتر بهم گیر ندادن..
@Ekhrajiha
۲۲ دی
از هوش مصنوعی پرسیدم به نظرت چرا من اعتماد به نفس پایینی دارم، گفت با همین قیافه كچل؟
@Ekhrajiha
۲۲ دی
به این گربهها غذا ندید
دقت کنید میبینید بچه ها اصلا شبیه خودش نیستن، اینا بچههای گربههای فقیر رو اجاره میکنن برای تکدیگری..
✓ ردداده
@Ekhrajiha
۲۲ دی
ینی چی که ویروس شبه کرونا چینی اومده؟
من خودِ کرونا رو نتونستم فراموش کنم و هنوز وقتی نمیشنوم ماسکمو میدم پایین..
✓ ممبرگیر تنها
@Ekhrajiha
۲۲ دی