اونجا که علی فانی میگه:
بهشانهکشیدیغمسینهاشرا
ویاچونبقیهتوسرباریاری؟!🚶♂
میگناگہهرکاࢪۍمیکنۍ
لیاقتاینوپیدانمیکنۍبیداربشۍ
نمازشببخونۍشبڪہمیخواۍبخوابۍ
خداࢪوبہحضرتزهراقسمبده
امتحانکنینرفقاجوابمیده🖐🏼💜
التماسدعاۍفراوون'!
*🌻♥️*
میدونی🌸💕
شکست خورده ها🍒🍓
ڪیان همونیایی ڪھ🏋🏼♀🎟
تا9 یڪ قدمی موفقیت پیش🧘🏻♀🎨
رفتن اما خسته شدن و ادامھ ندادن🎪🥁
🌺 #امـامـ_رضـایـےام
@EmamRezaiam_8
#تلنگر
♥️🍃مهمترین اسراف ؛
اسراف عمر است ..
نه اسراف آب و نان ..
بدترین مثالِ
"ان الله لایحب المسرفین"
اسراف عمر است ..
چون چیزی،
گرانبهاتر از عمر نیست ..♥️🍃
#الهی_قمشهای
🍃کمیته قرآن و نماز طرح حضرت معصومه سلام الله🍃
🌺 #امـامـ_رضـایـےام
@EmamRezaiam_8
اگه قاطیبشی؛
رفیقبشی،دوستبشی،
با امامزمان خودمونی بشی؛
بیریشه پیشهبشی،
بیخورده شیشهبشی،
پشتِ رودخونهی چهکنم چهکنمِزندگی؛
رشتهیِ دلت دستِ آقا باشه،
آقا خودش عبورت میده:)
@EmamRezaiam_8
《💖🍃》
شایدچادرڪلمهایستعربی!
ولۍعربڪه‹چ›ندارد!
پسشاید
بهجای‹چ›باید‹ج›گذاشت..
‹ج›گذاشتوگفتجادر!
یعنیجاۍدُر..!🙃
یعنیتودُرهستیهمانمروارید
همانیڪهجایشدرصدفاست..
همانمرواریدزیبادرصدفڪه
گرانقیمتتریناستدربیندُرها!
پسچادرهمانصدفاست
صدفیبرایمحفوظماندنمنوتو..!
صدفیبمان:))♥️
@EmamRezaiam_8
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴پاداش قطع امید،از تمام مخلوقات خدا!
🔷آقا سید حسین ورشوچی در بازار تهران ورشو فروشی داشت.
وقتی سرمایه اش از بین می رود و مقدار زیادی بدهکار می شود،
خودش نقل میکند: تصمیم گرفتم به رفیقم *حاج علی آقا علاقه مند*که از ثروتمندان تهران است وضع خود را بگویم و مقداری پول بگیرم.
💥صبح زود به شمیران رفتم،دومن سیب به عنوان هدیه خریدم.
سپس به سراغ او رفتم و در باغ را زدم. باغبان آمد. سیب را دادم و گفتم به حاجی بگویید حسین ورشوچی است چون گرفت و رفت،
🌾 ناگهان به خود آمدم و خودم را سرزنش کردم که چرا رو به خانه مخلوق آوردی و به غیر از امید خدا حرکت کردی...
🌴فوری پشیمان شده فرار کردم و به صحرا رفتم و بر خاک به سجده و گریه و استغفار مشغول شدم و از خدای خود طلب آموزش کردم.
🔅سپس به شهر و مغازه برگشتم.
شاگردان گفتند: از صبح تا به حال چند بار گماشتگان حاجی آمدند و نبودی.
🍁ناگهان بلافاصله نوکر حاجی آمد و گفت شما که صبح آمدی چرا برگشتید؟! حاجی منتظر شماست..
🔷گفتم اشتباه شده است.
رفت و اینبار پسر حاجی آمد و گفت پدرم منتظر شماست.
گفتم اشتباه شده با ایشان کاری ندارم.
🔷 رفت و پس از ساعتی خود حاجی با حال مریض آمد و گفت:چرا ظهر برگشتی؟ حتماً کاری داشتی بگو ببینم حاجت تو چیست؟
⚡️من به شدت منکر شدم و گفتم اشتباه شده است .خلاصه حاجی با قهر برگشت..
♻️چند روز بعد هنگام ظهر در خانه نان و انگور میخوردم که یکی از تجار که با من رفاقت داشت وارد خانه شد و گفت:
🌟جنسی دارم که به کارتون می خورد و مدتی است انبار منزل را اشغال کرده و آن خشت لعاب ورشو است.گفتم نمیخواهم.
⚫️بالاخره به همان مبلغی که خریده بود به من فروخت یعنی
از قرار خشتی ۱۷ تومن نسیه...
☘طرف عصر تمام آنها را که بیشتر از ۱۰۰۰ تا بود آورد انبار مغازه پر شد.
💠فردا یک خشت را برای نمونه به کارخانه بردم. گفتند از کجا آوردی؟ مدتی است این جنس نایاب شده...
🔆 بالاخره خشتی ۵۰ تومان خریدن و من تمام بدهی خود را پرداخت کردم و سرمایه م را نو کردم و شکر خدا را بجا آوردم...
کار خود گر به خدا بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
📘داستان های شگفت،ص ۱۲۴
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴شما هرجای دنیا بری بگی دولت ما اموال خودشو برای مردم خودش شفاف سازی نمیکنه!!!
💥ولی میخواد اموال و اطلاعات کل کشور رو برای کل دنیا شفاف کنه!😑
⚫️یا درجا بهت پناهندگی میدن یا با تیر میزننت که زجرکش نشی!
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه و شب زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین...
@Emamzamaniam313