🌹نماز یکشنبه ذیالقعده🌹
نماز مستحبی و چهار رکعتی است که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذیالقعده خوانده میشود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است.
#التماس_دعا
خدا اینجورۍ بهمون میگھ ؛
بندھ نازڪ نارنجۍ خودم ؛ꔷ͜ꔷ!
« وَ خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا »🌱•.
4_5816483546784599104.mp3
1.24M
این صوت،
تو رو میبره بغلِ خدا..🌱
- دورت بگردم خدای مهربونم!
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌷مهدی شناسی ۵۶۲ 💠در زيارت آل ياسين با 40 سلام، امام زمان (عجل الله فرجه) را مخاطب قرار ميدهيم ( مي
〽️مهدی شناسی ۵۶۳
🕊✨🕊
💠حاج ملا هادي سبزواري در شرح دعاي جوشن كبير ميفرمايد: در جمله « سبحانك ... الغوث الغوث خلّصنا مِن النّار يا رب » منظور از « غوث »، قطب عالم امكان، امام زمان (عجل الله فرجه) است.
💠اگر فردي عادي را چند بار صدا كني و مدد طلبي، جوابت را ميدهد، چطور ممكن است وجودي سراسر محبت و شفقت را دويست بار بخواني و بيپاسخ بماني؟
گفت پيغمبر كه چون كوبي دري عاقبت زان در برون آيد سري...
💠اماممان دائم با ما همراه است. امّا
تو قدر آب چه داني كه در كنار فراتي...
💠لحظه به لحظه زندگيمان را با الطاف حضرت ولي عصر (عج) به سر ميبريم ولي به اين حقيقت توجه نداريم.
💠اميرالمؤمنين (ع) در معرفي حضرت ولي عصر (عج) ميفرمايند: « أَوْسَعُكُمْ كَهْفا ». همانطور كه در زيارت جامعه كبيره ، ائمه اطهار (ع) را با عنوان « كهف الوري» ميخوانيم، همه حضرات معصومين (ع) همچون غار هستند و مخلوقات را در خود جاي ميدهند. امّا طبق كلام علي (ع) وجود مقدس امام زمان (عج) وسيعترين غار است، به اين معنا كه ميزان گروندگان و پناهندگان به حضرت، بيش از ائمه ديگر است.
💠رسول اكرم (ص) در مورد امام زمان (عج) ميفرمايند: « أَلَا إِنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِه »امام عصر (ع) به هر صاحب فضيلتي مهر ميزند، يعني فضائلش را براي او تثبيت ميكند. امتيازاتي همچون صبر، شكر، قناعت ، تلاش در مسير علم و معرفت و ... توسط حضرت حجت در وجود ما تثبيت ميشود و ممتاز بودنمان حتمي ميگردد.
💠حضرت امام موسي بن جعفر (علیه السلام) در معرفي وجود مقدس ولي عصر (عج) ميفرمايد: « يَغِيب عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُه » مردم امام زمان (ع) را نميبينند، ولي يادش هميشه در دل اهل ايمان زنده است. مؤمن دائم با ياد امامش همراه است و همواره به دنبال اوست.
دست از طلب ندارم تا كام من برآيد يا جان رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
💠باور داريم همه امور زندگيمان وابسته به الطاف و عنايات حضرت است. به همين خاطر بدون اماممان آزرده خاطر و ملوليم، و بينشاط و افسرده.و زبان حالمان اين است كه:
روز و شب با تو بودنم هوس است بيتو بودن نبودنم هوس است...
💠همواره دنبال آن خورشيد عالم تاب ميگرديم و نميخواهيم به تاريكي عادت كنيم، به همين جهت هر جمعه در جستجويش هستيم و ندبه ی دلتنگی می خوانیم...
#مهدی_شناسی
#قسمت_۵۶۳
#استاد_بروجردی
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ_مهدوی
💢 به تعالی رسیدن #انسان بعد از #ظهور #امام_زمان(عج)
🔺 ۱۰ پله رده بندی پیشرفت انسان و تفاوت کلی دنیا
#استاد_رائفی_پور
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
یا صاحب الزمان!
عمر من قد نمیدهد...
به پرودگارت بگو کوتاه بیاید!
#امام_زمان_عج
🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
• • •
[ #امامرضا{عݪیہاݪسݪام} ]
گداۍ ڪوۍ رضا شو ڪھ این امام رئوف ،
بھ سینھۍ احدۍ ، دست رد نخواهد زد...!
📲 #پروفایل | #استورۍ
#السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضا💛
🔜
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
الان یه خونه بالای ابرا داره 1.mp3
3.61M
•°🌱
میلادامام رضا(ع)🌸🌿
•الان یه خونه بالای ابرا داره
•اون که با سر رو خاکت افتاد آقا
#دهه_کرامت
🎤 #مهدی_رعنایی
👌بسیار زیبا
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
💖گاهی فرصت باهم بودن
🌸کمتر از عمـر شکوفه هاست
🌸بیائید سادهترین چیز رو
💖محبت را
🌸از هم دریــغ نکنیم...🌸
🌸 عصرزیباتون بخیر
سپاس از همراهی شما بزرگواران🌸
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_دوم (#عــقــد) #قسمت16 چون از صبح کلاس بودم، نای بیرون رفتن نداشتم و
✨﷽✨
#یـادت_بـاشـد♥️
✍ #فصل_دوم (#عــقــد)
#قسمت17
از بازار تا چهارراه نظام وفا پیاده آمدیم. حمید دنبال مغازه آبمیوه فروشی بود که من را مهمان کند، اما هر چه جلوتر رفتیم چیزی پیدا نکردیم.
گفت:
_ اینجا یه مغازه نداره آدم بخواد خانمش رو مهمون کنه؟
خندیدم و گفتم:
_ خب این خیابون همش الکتریکیه، کی میاد اینجا آبمیوه فروشی بزنه؟
مغازههای الکتریکی را که رد کردیم، نزدیک منبع آب خیابان سعدی بالاخره یک آبمیوهفروشی پیدا کردیم. حسابی خودش را به خرج انداخت؛ دو تا بستنی به همراه آبطالبی و آبهویج خرید. آبمعدنی هم خرید.
من با لیوان کمی آب خوردم. به حمید گفتم:
_ از نظر بهداشتی نظر بعضیا اینه که آب رو باید توی لیوان شخصی بخوریم، ولی شنیدم یکی از علما سفارش کردن برای اینکه محبت توی زندگی ایجاد بشه خوبه که زن و شوهر توی یه لیوان آب بخورن.
تا این را گفتم، حمید لیوان خودش را کنار گذاشت و لیوانی که من با آن آب خورده بودم را پر کرد. موقع آب خوردن خجالت میکشید، گفت:
_ میشه بهم نگاه نکنی من آب بخورم؟
میخواستم اذیتش کنم. از او چشم برنداشتم. خندهاش گرفته بود. نمیتوانست چیزی بخورد.
گفتم:
_ من رو که خوب میشناسید، کلا بچه شیطونی هستم.
بعد هم شروع کردم به گفتن خاطرات بچگی و بلاهایی که سر خواهر کوچکترم میآوردم.
گفتم:
_ یادمه بچه که بودم چنگال رو میزدم توی فلفل و به فاطمه که دوسال بیشتر نداشت میدادم. طفلی از همهجا بیخبر چنگال رو میذاشت داخل دهانش، من هم از گریه آبجی کیف میکردم!
خاطرات و شیطنتهای بچگی را که گفتم، حمید با شوخی و خنده گفت:
_ دختردایی، هنوز دیر نشده. شتر دیدی ندیدی! میشه من با شما ازدواج نکنم؟
گفتم:
_ نه، هنوز دیر نشده! نه به باره، نه به دار! برید خوب فکرتون رو بکنین، خبر بدین.
بعد از خوردن بستنی، با این که خسته شده بودم، ولی باز پیاده راه افتادیم. حسابی سر دل صحبتهایش باز شده بود، گفت:
_ عیدها که میاومدیم خونتون دوست داشتم در اتاق رو باز کنی بیای بیرون که ببینمت. وقتی نمیاومدی، حرصم میگرفت، ولی از خونتون که در میاومدیم، ته دلم میدیدم که از کارت خوشم اومده، چون بیرون نیومدی که نامحرم تورو ببینه.
راست میگفت. عادت داشتم وقتی نامحرمی به خانه ما میآمد از اتاقم بیرون نمیآمدم.
برایم جالب بود بدانم عکس العمل حمید وقتی بار اول جواب منفی دادم چه بوده.
پرسیدم:
_ وقتی شنیدین من جواب رد دادم چی شد؟
حمید آهی کشید و گفت:
_ دست روی دلم نذار. من بی خبر از همهجا وقتی این حرفها رو شنیدم از اتاق بیرون آمدم و از مادرم پرسیدم شما مگه کجا رفته بودین؟ این حرفها برای چیه؟
مامان هم داستان رو تعریف کرد که رفتیم خونه داییتقی، ولی فرزانه جواب رد داد. منم با ناراحتی و به شوخی گلایه کردم که آخه مادر من! رفتید خواستگاری، منو نبردین؟ خودتون تنهایی رفتین؟ کجا بدون داماد میرن خواستگاری که شما رفتید؟ بعد هم رفتم داخل اتاق. اشکم در آمده بود. پیش خودم میگفتم من دخترداییمو دوست دارم. هر چی میگذشت، اطمینانم بیشتر میشد که تو بالاخره زن من میشی، اما بعد که شنیدم جواب رد دادی همش با خودم کلنجار میرفتم که مگه میشه کسی که این همه بهش فکر میکنم و دوستش دارم منو دوست نداشته باشه؟
صحبت به اینجا که رسید، من هم داستان قول و قراری که با خدا داشتم را تعریف کردم.
گفتم:
_ قبل از اینکه شما دوباره بیاید و با هم صحبت کنیم، نذر کرده بودم چهل روز دعای توسل بخونم، بعد هم اولین نفری که اومد و خوب بود، جواب بله رو بدم، اما شما انگار عجله داشتی؛ روز بیستم اومدین!
#ادامهدارد...
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313