eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
6.7هزار دنبال‌کننده
41هزار عکس
11.6هزار ویدیو
530 فایل
با به اشتراک گذاشتن لینک کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ثواب نشر مطالب شریک باشید ./کپی مطالب با ذکر صلوات/ لینک کانال ایتا👇 @Emam_Zamaan_313 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEHGwvGjppToruRpFw ارتباط با خادمین @KhadamY @iemeHdi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
خیرخواه خلق... #حوالی_خدا #خیرخواه_خلق #مهربانی
۞؎°إٌنّ اَلَلْهَ ُلِاّ يٌضّيّّعٍ أٍجْرٌ قِلّبٌ ٌنْبْضٌ بْحَُبْهٌ... خداوند اجر قلبی را که به عـشقِ او می‌تپد ،ضایع نمی‌ڪند. 🍃✨ ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
⁣🗓۲ روز تا سالروز مباهله باقی است 📩 ⬅⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ در ماجرای مباهله نام زیبای امیرالمؤمنین مثل همیشه بلند آوازه است.در یادآوری این واقعه به اطرافیانمان بکوشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 به ادعا نتوان شیعه بود 👤 پرسید: «میثم تمّار کیست؟» گفتم: «میثم آن است که در عصر سکوت، یاعلی گفت و سرش بَر دار رفت.» گفت: «از او بیشتر برایم بگو!» 🔅 گفتم: «میثم، رفیق بی‌رقیب امیرِ مومنان و در دلدادگی نسبت به ایشان مایهٔ اعجاب همگان بود. وقتی به جُرم عشق به خاندان ولایت، دست و پایش بریده شد، از عمق جان، با نطقی فصیح و آمیخته با حلاوت قرآن، زبان به مدح اهلِ بیت گشود و آنچنان از خیانت‌های بنی‌امیه پرده برداشت که طاقت از کف دادند و بر دهانِ حق‌گویش لجام زدند.‌ او اولین‌ کسی بود که در راه دفاع از حریم ولایت و پاسداشت مقام امامت، دست، پا و زبانش بریده شد.» ◾️ جملاتم پایان یافت. چشمانش منقلب و بارانی بود. شبنمِ اشک، آرام بر‌ گونه‌هایش نشست. با آرامشی لبریز از نور معرفت و ایمان، در گوشه‌ای از دفترش که مزیّن به نام امام زمان‌ بود، نوشت: ✍ «میثم تمّارها برای من حجتند تا از یاد نبرم که به ادعا نتوان شیعه بود…» 🔘 ؛ شهادت میثم تمار تسلیت باد. ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
4_5778261108104105292.mp3
6.41M
🔊 📝 بسیار زیبای «نور» 👤 استاد 🔆 کسی که نور دوست داره نمی‌تونه توی تاریکی بِشینه. ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
‌✅پاسخ جالب توجه مرکز مهم وهابیت 🔷 هنگامي که يک مسلمان سنّي (اهل کنيا) درباره جايگاه حضرت مهدي، زما
☀️مثل روز، روشن است... 🔷عده ي زيادي از علماي اهل سنت، تصريح کرده اند که اعتقاد به مهدي موعود، مورد اتفاق مسلمين است. حتي برخي قائلند که: «منکر خروج مهدي، کافر است» و در اين باره احاديثي نيز نقل کرده اند. 🔷 بعضي از ايشان «منکر مهدي را مي دانند» و بعضي گفته اند: «بايد او را تعزير و تأديب کرد، تا به حق بازگردد.» 📚🔺 ينابيع الموده، ص ۴۴۷ 🔺 مجلة التمدن الإسلاميه ش۲ ص ۶۴۳ 🔺 القول المختصر في علامات مهدي المنتظر، ص۲۶۲ ۱۳ ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
〖 🌿♥️'! 〗 . • بهـ‌قول‌ِ، شھـیدحججـی : بعـضی‌وقتـٰادل‌کنـدن‌ازیـہ‌سری‌چیزای خـوب‌باعث‌میشهـ‌یـہ‌سری‌چیزای‌بھـتر‌ بهـ‌دست‌بیاریم . . .((:💛🌼'! . رفیق‌ِمَن‌ . تو‌برای‌رسیدن‌‌بهـ‌‌‌امام‌زمانمون‌ ازچـی‌د‌ل‌میکنۍ؟!':)🕊 . |🦋| |🥀| |🔖|
همیشه... دعا کن ، اما هیچ وقت اصرار نکن! خدا اگه واست خواسته باشه هیچکس جلودارش نیست‌.. روزتون پراز اتفاق‌های خوب و خوش🌺 ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌چهارم ( #ایام‌نوروزو‌مشهد) #قسمتـ54 پنج شنبه 2 روز بعد از تحویل سال با
❤ ✍ ( ) از نیمه راه رد نشده بودیم که وسط راه بد بیاری آوردیم و موتور پنچر شد. خدا خیلی رحم کرد، نزدیک بود هر دو با موتور زیر ماشین برویم. وسط جاده مانده بودیم و در به در دنبال کمک می‌گشتیم. کنار موتور پنچر شده ایستاده بودم، حمید کمی جلوتر دست بلند می‌کرد که یک نفر به کمک ما بیاید، با مکافات یک وانت جور کردیم. حمید موتور را به کمک راننده پشت وانت گذاشت، اولین آپاراتی پنچری را گرفتیم و دوباره راه افتادیم. خاله فرشته حسابی از ما پذیرایی کرد و مجبورمان کرد برای ناهار هم بمانیم. وقتی سوار موتور شدیم که برگردیم غروب شده بود، هر دو از شدت سردی هوا یخ زدیم. دست و پاهای من خشک شده بود، وقتی پیاده شدیم نمی‌توانستیم قدم از قدم بردارم، چشم‌هایم مثل دو تا کاسه خون سرخ شده بود. هر کسی می دید فکر می کرد یک فصل مفصل گریه کرده ام، تا حالا چنین مسیر طولانی را با موتور نرفته بودم. با همه سختی این اتفاقات را دوست داشتم، این بالا بلندی‌ها برایم جذب بود. تعطیلات عید که تمام شد سیزده به در با خواهر و برادر های حمید به《امامزاده فلار》رفتیم. خیلی خوش گذشت، کنار چشمه آتش روشن کرده بودیم و کلی عکس انداختیم. حمید با برادرهایش والیبال بازی می کرد، اصلا خستگی نداشت، بقیه می‌رفتند بازی می‌کردند و ده دقیقه بعد می نشستند تا استراحت کنند ولی حمید کلا سرپا بود. دیگر داشتم امیدوار می‌شدم این زندگی حالا حالا روی ناخوشی و دوری را نخواهد دید. هنوز چند روز از فضای عید دور نشده بودیم که حمید گفت: ـــ امسال قسمت نشد بریم جنوب، خیلی دوست دارم چند روزی جور بشه برای خادمی شهدا. گفتم: _ اگر جور بشه منم میام چون هنوز کلاسامون شروع نشده. همان لحظه گوشی را برداشت و با《حاج محمد صباغیان》معاون ستاد راهیان نور کشور تماس گرفت. حاجی از قبل حمید را می‌شناخت. مثل همیشه خیلی گرم با حمید احوال پرسی کرد. وقتی حمید گفت نامزد کرده و دوست دارد با من برای خادمی به جنوب بیاید حاجی خیلی خوشحال شد. ... ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
<✨❤️> من‌میگم: خیراونه‌که‌خواست‌دل‌منه : خیراونه‌که‌صلاح‌آینده‌ات‌توش‌باشه‌ هرچی‌توزندگیت‌اتفاق‌میفته‌خیره، ولی‌نگاه ماوخدانسبت‌بهش‌متفاوته... اینوکه‌درک‌کنیم‌کلی ازمشکلات زندگیمون‌قابل‌تحمل‌ترمیشه...🌱 ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 داره‌کم‌کم‌تموم‌میشه یه‌سال‌چشم‌انتظاریمون یه‌چند‌روزِ‌دیگه‌مونده تموم‌شه‌بی‌قراریمون...؛) حجم‌دلتنگی‌امان‌بریده‌‌حسین‌‌ع‌جان!♥️ ❤️ 📆 ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313