eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
6.7هزار دنبال‌کننده
41.1هزار عکس
11.7هزار ویدیو
538 فایل
با به اشتراک گذاشتن لینک کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ثواب نشر مطالب شریک باشید ./کپی مطالب با ذکر صلوات/ لینک کانال ایتا👇 @Emam_Zamaan_313 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEHGwvGjppToruRpFw ارتباط با خادمین @KhadamY @iemeHdi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_428830309589452324.mp3
6.93M
🙏دعای روز مباهله 👤استاد فرهمند 🌸عید مباهله مبارک 💠دعای روزمباهله «روز مباهله» + متن دعا 👇👇 ۲۴ ذی الحجه https://shahraranews.ir/fa/news/76473/
🌸یاد کنیم یکدیگر را 🍃تا خدا ما را یادکند. 🌸در گذریم؛تا خدا 🍃از ما در گذرد. 🌸خوب بخواهیم؛تا خدا 🍃برایمان خوب بخواهد. 🌸خطاهای دیگران را 🍃بپوشانیم, تا خدا 🌸خطاهایمان را بپوشاند... ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ؛ 🔹محکم‌ترین سند امامت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🌺 ویژه روز مباهله 🎤استاد امینی خواه ╭┅❀🍃🌸🍃❀┅╮ ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
📌 به دنبال حق 🔅 باز هم به معرفتِ اهلِ نجران! نفس و جان پیامبر را که دیدند، حق را شناختند و خود را نجات دادند. ◾️ اما امتِ خودش، همان‌ها که سَمَعْنا و اَطَعْنایشان گوش عالَم را کر کرده بود، به نصفِ روز نرسیده، حرف پیامبر را خاک کردند، خانهٔ کوثر را به آتش کشیدند و چندی بعد فرق عدالت را شکافتند، جگرِ صبر را پاره‌پاره کردند و سَرِ دردانهٔ پیامبر را بر نیزه… 🔺 اکنون آخرین پاره از وجود پیامبر میان ماست… خدایا کمک کن بشناسمش، صدایش را بشنوم و با یاری‌اش خود را نجات دهم. 💐 روز گرامی باد. ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌چهارم ( #ایام‌نوروزو‌مشهد) #قسمت57 همراه هم در همان خنکای اول صبح محوطه
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) بعد از خواندن فاتحه و زیارت شهدا به سمت فضای سبز نزدیک گلزار گلزار آمدیم و روی چمن ها نشستیم،کیک را گذاشتم وسط و عکس انداختیم. وقتی داشت کیک را برش می داد،سرش را بلند کرد و چشم در چشم به من گفت: فرزانه ممنون بابت زحماتت،می خواستم یه چیزی بگم می ترسم ناراحت بشی. هُری دلم ریخت،تکه کیکی که داخل دهانم گذاشته بودم را نتوانستم قورت بدهم فکرم هزار جا رفت. با دست اشاره کردم که راحت شد،خیلی جدی به من گفت: ــ فرزانه تو اون چیزی که من فکر می کردم نیستی! این حرف را که شنیدم انگار خانه خراب شده باشم،نمی دانستم با خودم چند چندم،گفتم شاید به خاطر برخورد های اول محرم شدنمان دل زده شده. به شوخی چند باری به من گفته بود تو کوه یخی ولی الان خیلی جدی بود،گفتم: چطور حمید؟من همه سعیم رو می کنم همسر خوبی باشم. چند دقیقه ای در عالم خودش فرو رفته بود و حرفی نمی زد،لب به کیک هم نزد، بعد از این که دید من مثل مرغ پر کنده دارم بال بال میزنم از آن حالت جدی خارج شد.پقی زد زیر خنده و گفت: مشخصه تو اون چیزی که من فکر می کردم نیستی،تو بالاتر از اون چیزی هستی که من دنبالش بودم!تو فوق العاده ای! شانس آورده بود محضر شهدا بودیم و جلوی خلق الله،والا پوست سرش را می کندم! خیلی خوب بلد بود چطور دلم را ببرد،روز به روز بیشتر وابسته می شدم،نبودنش اذیتم می کرد، حتی همان چند ساعتی که سرکار می رفت خودم را با درس ودانشگاه وکلاس قرآن مشغول می کردم تا نبودنش را حس نکنم. نیمه دوم اردیبهشت باید برای حضور در یک دوره سه ماهه پزشک یاری به مشهد می رفت. هیچ وقت مانع پیشرفتش نشدم،هر دوره ای که می گذاشتند تشویقش می کردم که شرکت کند،ولی سه ماه دوری هم برای من وهم برای حمید واقعا سخت بود. شانزدهم اردیبهشت به جشن تولد ریحانه برادرزاده حمید رفته بودیم، فردای روز تولد با اینکه دیر شده بود ولی تا خانه ما آمد،از زیر قرآن رد شد،بعد هم خداحافظی کرد و رفت. همین که پشت سر حمید آب ریختم و در حیاط را بستم دلتنگی هایم شروع شد. همان حالی را داشتم که حمید موقع سفر راهیان نور به من می گفت،انگار قلب من را با خودش برده بود. دو سه بار در طول مسیر تماس گرفتیم،چون داخل اتوبوس بودنمی توانست زیاد صحبت کند. ....
• • • [ {عݪیہ‌اݪسݪام} ] گر گفتم ڪھ خوشبختم در عالم ، علتے دارد ، ڪھ دل با حبِّ آقاۍ خـراسـان قیمتے دارد...! 📲 💛 🔜 ݐࢪۅڢٵێݪ .ٵسٺۅࢪێ .ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها 🦋https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
🌱🌼 ••• [الهٰي رِضـاً برضـاك، صٰبراً علٰي قضٰائك] |خُـدایا تو بخـواه...! |تو هیچ وقٰت بد نمیخـوای♡ ♥️ ••• ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌چهارم ( #ایام‌نوروزو‌مشهد) #قسمتـ58 بعد از خواندن فاتحه و زیارت شهدا به
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) فردای روزی که حرکت کرده بود هنوز از روی سجاده نمازم بلندنشده بودم که تماس گرفت. گفت:اینجا یه بوته گل یاس توی محوطه اردوگاه آموزشی هست،اومدم کنار اون زنگ زدم.این گل بوی سجاده تورومیده. گل یاس خشکیده داخل سجاده ام رو برداشتم بو کردم وگفتم: خوبه پس قرارمون توی این سه ماه کنار همون بوته یاس! تقریبا هرشب باهم صحبت میکردیم.ازکفش پوشیدن صبح وبه دانشگاه رفتنم برایش تعریف میکردم تا لحظه ای که به خانه برمی گشتم. حمیدهم از دوره و آموزش هایی ک دیده بود میگفت. از هفته دوم به بعد خیلی دلتنگ من و پدرومادرش شده بود. هربار تماس میگرفت میپرسید: دیدن مامان و بابا رفتی؟ ازعمه یا پدرش که میگفتم پشت گوشی صدای پراز دلتنگیش راحس میکردم،یک ماه و نیم درنهایت سختی گذشت. برای چند روزی استراحت میان دوره داده بودند.دوست داشتم زودتر حمید را ببینم. صبر هر دوی ماتمام شده بود.ازمشهد که سوار اتوبوس شد لحظه به لحظه زنگ میزدم وگزارش میگرفتم که کجاست،چکارمیکند وکی میرسد. احساس میکردم این اتوبوس راه نمیرود.زمان خیلی دیر میگذشت ومن صبر از کف داده بودم. هربارتماس میگرفتم میپرسیدم: نرسیدی حمید؟ میگفت: نه بابا هنوز نصف راه مونده! اینطور جاها دوست داشتم به آدم های عاشق قالی سلیمان میدادند تا این همه انتظارنکشیم. یکسری کارعقب افتاده داشتم که باید تا قبل از رسیدن حمید انجام میدادم. هشت صبح با عجله از خانه بیرون زدم.انقدرعجله داشتم که حلقه ازدواج فراموش شد. بارآخری که تماس گرفت نزدیک قزوین بود.سبزه میدان قرار گذاشتیم. همدیگر را که دیدیم فقط توانستیم دست همدیگر را بگیریم و روی صندلی بنشینیم.دوست داشتم یک دل سیر حمید راببینم. تا دست من را گرفت متوجه نبودن حلقه شد.پرسید: یعنی این مدت که من نبودم حلقه نمی انداختی؟ حساب کتاب همه چیز را داشت.میخواست همه جوره من را برای خودش بداند. حتی به اندازه مالکیتی که بودن این حلقه درانگشت من برای حمید می ساخت. باهزارترفند متوجهش کردم که بخاطر ذوق و شوق دیدنش عجله کردم و عمدی درکار نبوده است. ....... ‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨هرشب،ساعت 22:00 ⇜✾دعــاے‌ فــرجـ ✾⇝ ❥﴿بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم﴾❥ «الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️» ✷اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ✷ ✼اگر یک نفر را به او وصل کردی✼ ✼برای سپاهش تو سردار یاری...✼ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313